آن تیمی که دوست داریم تیم ملی ایران صدایش بزنیم و به داشتنش افتخار کنیم، همان تیم نیمه اول بازی ایران و کرهجنوبی است. تیم نیمه دوم را فعلاً کنار میگذاریم چراکه نمایش تیم ملی در نیمه دوم (با وجود این که باز هم سرتر و برتر از حریف نشان داد و نسبت به بازی با قطر و چین و ازبکستان بهتر کار کرد) تابع متغیرهایی چون شرایط بازی، جو ورزشگاه و فضای احساسی حاکم بر میدان بود که برخی ملیپوشان را به بازی فردی کشاند و تیم ملی را به سمت نمایش احساسی سوق داد اما تیم نیمه اول، تیم قابل دفاع، تیم دوستداشتنی و تیم استانداردی بود که میتوان به آن بالید. تیمی که در آن انتقال توپ از راست به چپ، از عقب به جلو، از کنارهها به مرکز و از وسط به جناحین نه با شتاب بیدلیل انجام میشد و نه با کندی بیش از حد... تیمی که تعداد پاسهای سالمش، حمله به حمله و حرکت به حرکت افزایش قابل ملاحظهای داشت و یورشهای دستهجمعیاش به سبک تیمهای صاحب سبک اروپایی به شکل همزمان در چند نقطه مختلف انجام میشد تا توپ برای حریف قابل ردیابی و بازیکن ضربهزننده برای حریف قابل شناسایی نباشد. نیمه اول بازی و به خصوص حدفاصل دقیقه ۵ تا ۳۵ بازی را بیش از ۱۰ بار میتوان دید و لذت برد و نکتههای فنی جدید کشف کرد. تیم ملی پیش از این هم در بازیهای بزرگ، موفقیتهای بزرگ داشت، مثل نباختن به نیجریه، بردن همین کره در خاک حریف، ۹۰ دقیقه برتری فنی نسبت به آرژانتین و...و...و... اما پشت تمام این بازیها، «چه فایده» منتقدان وجود داشت که میگفتند و بعضاً هم درست میگفتند چه فایده که بردیم، قشنگ بازی نکردیم... چه فایده که نباختیم، فقط دفاع کردیم... چه فایده که آرژانتین را آزار دادیم، چهارتا پاس سالم هم ندادیم. تیم ملی مقابل کره، پرونده تمام این «چه فایدهها» را بست و منتقد و ممتنع و مخالف را به تحسین واداشت. این همان تیمی است که دوستش داریم، تیمی که امیدواریم آنچه در تقابل با کرهجنوبی نشان داد را به وسعت تمام بازیهای خود تکثیر کند. تیمی که هیچکس نتواند پشت سرش بد بگوید... تیمی که درباره سرمربیاش میگفتند پول زیاد میگیرد، حالا با این نمایش دربارهاش میگویند با همین یک نیمه هم هر آنچه تا به حال گرفته، نوشجانش، از شیر مادر هم حلالتر!
* این یادداشت در سرمقاله شنبه ۲۴ مهر روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.