اگر تا چند ماه قبل، تعداد انگشتشماری از بازیکنان فوتبال در پستوی برخی سفرهخانهها یواشکی قلیان میکشیدند یا موقع خرید از سوپرمارکت، دور از چشم مشتریان، تنباکو و توتون هم لابهلای سایر اجناس بر میداشتند و خبر قلیان کشیدن سه بازیکن تیم امید در اردوی کیش، موضوع قابل بحث یک برنامه تلویزیونی میشد، حالا شرایط «یواشکی» عوض شده و این شبها، مردمی که برای تفریح به فرحزاد میروند، ناباورانه برخی چهرههای سرشناس فوتبال را در حال کشیدن قلیان در سفرهخانههای سنتی میبینند و محو هنرنمایی بازیکنانی میشوند که فوتبالشان داخل ورزشگاه یا از پای تلویزیون تماشایی نیست اما شکل درست کردنشان، مدل دایره و لوزی و اشکال هندسی با دود قلیان تماشا دارد! حالا رادیو برنامه میگذارد و از رواج بیرویه مصرف قلیان در میان جامعه ورزش حرف میزند و به مرور تلویزیون و سایر رسانهها هم به این معضل میپردازند اما حیف که دیر متوجه شدیم و تقریباً کار از کار گذشته است. زنگ خطر روزی به صدا درآمد که خودمان را به نشنیدن زدیم! روزی که چند مربی موفق فوتبال ما سفرهخانه سنتی زدند و مدعی شدند کسب و کارشان ربطی به فوتبال ندارد... همان زمان باید توقع داشتیم فوتبالیست هم قلیان کشیدن خود را علنی کند و بگوید وقتی مربیام قلیانسرا دارد، چه عیبی دارد من قلیان بکشم و در واکنش به اعتراض مربیاش ادعا کند؛ خارج از زمان تمرین و زمین بازی زندگی خودم را دارم و به خودم مربوط است چه میکنم!وضعیت امروز ما که آرامآرام قهوهخانهها و قلیانسراها به پاتوق ستارهها و چهرههای فوتبالی تبدیل میشود، نتیجه بیتفاوتی دیروز ماست که زنگ خطر را نشنیدیم یا خودمان را به نشنیدن زدیم. البته که این موج قلیانگرایی و بازیکنانی که حالا بیخجالت پیش چشم مردم قلیان میکشند و چیزی نمانده قلیان هم به عکسهای سلفیشان راه یابد، با افسوس خوردن فروکش نمیکند. دیر نیست روزی که یک بازیکن در اینستاگرامش عکسی منتشر کند و بنویسد؛ «من و دوسیبآلبالو، همین الان یهویی...»
* این یادداشت در سرمقاله یکشنبه ۲ آبان روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.