به این معنا که معمولا آنها هستند که نقش قوه عاقله جامعه را بازی میکنند. بهصورت سنتی حوزه نفوذ بلاواسطه روشنفکران نیز طبقه متوسط آن جامعه است. برای روشن شدن این مسأله مثالی میزنم. در سالهای پیش از پیروزی انقلاب که وسایل ارتباط جمعی بسیار محدودتر بود، روشنفکری مانند دکتر علی شریعتی از رسانهای مانند تریبون حسینیه ارشاد برای مخاطبانش که عمدتا دانشجویان و تحصیلکردههای آن دوره بودند، پیامش را میفرستاد. آن پیام در میان دانشجویان که پرچمداران طبقه متوسط بودند، میچرخید و تبدیل به موجی میشد که کل جامعه را دربرمیگرفت.
اما در کشور ما چندی است که این معادله بر هم خورده است. به این معنی که موجی که علیالقاعده میبایست از بالا و از سمت روشنفکران آغاز شود، از پایین و از سمت توده مردم ایجاد میشود و پس از آنکه کل جامعه را در هم نوردید، به روشنفکران ما میرسد و آنها تازه به این فکر میافتند که مسأله به وجود آمده را تبیین کنند و توضیحی برایش بیابند. بگذارید برای این هم مثالی بیاورم. یکی، دو سال پیش که مرحوم مرتضی پاشایی فوت کرد، جماعت بسیار زیادی از توده مردم برای مراسم تشییع و تدفین او گرد آمدند. طبقه متوسط جامعه در فضای مجازی هزاران هشتگ، ریتوییت و پست گذاشتند که اصلا مرتضی پاشایی که بود که این همه طرفدار داشت. دست آخر هم روشنفکری مانند یوسف اباذری در یک سخنرانی آمد و توضیح داد که چرا اینگونه شده است.
تقریبا در بسیاری از پدیدههای اجتماعی میتوانید این موضوع را ببینید. هر اتفاقی که میافتد طبقه متوسط مجازی طوفان توییتری و هشتگی راه میاندازد و به خیال خود با
# فلانی_ را _آزاد _کنید مجاهدت بزرگی کرده است. اما نگاهی به وضع جامعه نشان میدهد که تأثیر این طوفانها چقدر است. مثلا چندی پیش در فضای مجازی پویشی برای اصلاح فرهنگ رانندگی با هشتگ # بین_ خطوط_ برانیم راه افتاد. قطعا شمایی که اکنون درحال خواندن این یادداشت هستید موارد بسیاری را به خاطر خواهید آورد که خودروهایی که چنین برچسبی را نصب کرده بودند، خود بین خطوط نمیراندند.
اشتباه نکنید، من معتقدم که قطعا این پویشها و طوفانهای توییتری تأثیر خود را خواهند داشت و به افکار عمومی شکل و جهت خواهند داد، اما همچنین معتقدم که طبقه متوسط ما را از عملکرد سنتی خود بازمیدارد؛ به این معنی که اگر پیشترها طبقه متوسط اهل مطالعه بود و برای مطالبات خود اقدام عملی جدی میکرد، امروز با یک هشتگ کل فعالیت سیاسی و اجتماعی خود را به سرانجام میرساند. اگر روشنفکر ما پیش از این، محل رجوع تودهها بود، امروز متاثر از تودهها جهتگیری میکند و میخواهد عقب نماند. نکته دیگر اینکه همه مسائل سطحی و میانمایه شدهاند. هر اتفاقی که میافتد و با هر درجه از اهمیت، به سرعت تبدیل به مجموعهای از طنز، فکاهی و جملات خندهدار میشود. حتی بیشتر از این، همه آدمها یکشکل شدهاند. صفحه اینستاگرام هرکسی را نگاه میکنی، یک عکس از آنچه میخورد، یک تصویر از کافهای که میرود و یک پست از آسمان زیبا یا زشت محل زندگیاش را به اشتراک گذاشته است. طبقه متوسط ما هشتگی شده است و روشنفکران ما هم پوپولیست شدهاند.
*این یادداشت در روزنامه شهروند منتشر شده است.