هیچ یک از این جملهها که علی دایی با خشم و هیاهو در کنفرانس خبری بعد از بازی حذفی مقابل استقلال به کار برد، زیبنده فوتبال نیست و در ادبیات یک مربی که در واقع معلم است، جایی ندارد اما کارد به استخوان دایی رسیده وگرنه علی دایی آنقدر درک، فهم و سواد دارد که بداند این ادبیات در شأن اسطورهها نیست و «خودتی» و «خانوادته» بیشتر در مشاجرههای خیابانی عوام کاربرد دارد تا در مکالمههای فوتبالی... وقتی یک مربی فقط به جرم این که سرمربی حریف است و برای موفقیت تیم خودش تلاش میکند، بدترین اهانتها را میشنود، واقعاً گاهی اوقات چارهای نمیماند جز این که جواب های، هوی باشد! «خودتی» برای آن که از دهان اسطوره فوتبال ایران بیرون بیاید، خیلی سخیف است ولی واقعاً چاره چیست؟ دایی عصبانی است و این عادت اوست که وقتی عصبانی میشود، کنترلش را از دست میدهد اما انصافاً اینبار را حق دارد عصبانی باشد، حق دارد خیلی حرفها که در شأن و منزلتش نیست را بزند. در جایگاه روزنامهنگار، بد است پرخاشگری دایی را تأیید کنیم اما انصاف حکم میکند خودمان را جای دایی بگذاریم و ببینیم اگر بیش از دو ساعت بدترین حرفها نثار عزیزانمان میشد، چه میکردیم؟ لطفاً نگویید سالی دو میلیارد درآمد دارند و باید فحشهایش را تحمل کنند. روی شرف و ناموس که نمیشود قیمت گذاشت. اصلاً فوتبال با تمام جاذبههایش چه ارزشی دارد که این همه فحش بشنویم و اهانت تحمل کنیم و دم نزنیم؟! معادلات فوتبال ما به شدت نیاز به بازنگری دارد.
* این یادداشت در سرمقاله پنجشنبه ۲ دی روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.