کهنهفیلمسازی به احترام فیلمساز جوان که اسکار دوم را برده، قلم به دست میگیرد و نامه فدایت شوم مینویسد و در آموزندهترین بخش این درس مرام و اخلاق و معرفتش تلنگر میزند؛ «اصغر فرهادی را حسادت نکنیم، عشق کنیم.»
حسادت نکنیم... حسادت نکنیم، عشق کنیم... کاش مسعود کیمیایی به جای کارگردان، مربی فوتبال بود و این را خطاب به اهالی فوتبال مینوشت... کاش کیمیاییهای فوتبال دست به قلم میبردند و مینوشتند یکدیگر را با حسادت آزار ندهیم. حسادت نکنیم وقتی علی دایی کنکور دکتری میدهد، حسادت نکنیم وقتی سردار آزمون در اروپا گل میزند، حسادت نکنیم وقتی پسربچه ناشناسی مثل امید نورافکن گل میکند، حسادت نکنیم وقتی مهدی طارمی در مدت زمانی کوتاه تا نزدیکی جایگاه سوپراستارها محبوب میشود، حسادت نکنیم وقتی برانکو نتیجه میگیرد، وقتی منصوریان پیروز میشود، وقتی علی کریمی طرفدار دارد، وقتی جهانبخش اوج میگیرد، وقتی سیدجلال در مرز بازنشستگی عالی است و... و... و...
به عقب که برگردیم، به پشت سر که نگاه کنیم، هیچ چیز به اندازه همین حسادت، فوتبال ما را نابود نکرده است. حتی مدیران نالایق غیرورزشی که به فوتبال آمدند و با ندانمکاری و مقاصد غیرفوتبالی، تیشه به ریشه فوتبال زدند هم آثار تخریبشان به اندازه اثر مخرب حسادت اهالی فوتبال به هم نبود.
نپرسیم چرا من نتوانستم و فلانی توانست، بگوییم رؤیایی که من داشتم را فلانی تحقق بخشید، پس رؤیای من شدنی است، پس من هم میتوانم. هیچ بنیبشری با حسادت موفق نشده که اگر شدنی بود، ما الان در فوتبالمان، ده تا علی دایی داشتیم، دوازده تا علی کریمی و دستکم سه مقام قهرمانی جام جهانی!
* این یادداشت در سرمقاله شنبه ۱۴ اسفند روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.