ترامپ در طول فعالیت های انتخاباتی خود همواره وعده داد که پس از راهیابی به کاخ سفید اقدامات سریعی را در راستای مقابله با سیاست های ناعادلانه چین در زمینه تجارت و دستکاری در نرخ ارز صورت خواهد داد. وی پس از پیروزی در انتخابات نیز بر همان سیاستها تأکید کرده و همواره در سخنرانی ها و اظهارات خود در مورد ظهور چین و افزایش قدرت این کشور ابراز نگرانی کرده است. وی معقد است قدرت نظامی چین به مرحله بسیار ترسناکی رسیده و همچون نگرشی که نسبت به ایران اتخاذ کرده ، مسأله چین را هم از خطر گروه تروریستی داعش بزرگتر می داند. تماس تلفنی ترامپ با رهبر تایوان و عدم پایبندی وی به «سیاست چین واحد» که کاخ سفید از سال ۱۹۷۹ آن را رعایت کرده و نیز انتقادهای مکرر ترامپ به رویکرد چین در مورد دریای چین جنوبی از جمله رویکردهای خصمانه ای هستند که نشان می دهند دولت جدید آمریکا رقابت سرسختانه با چین را در صدر اولویتهای خود قرار داده است.
رویکرد اژدهای بزرگ شرق آسیا اما تا حد زیادی متفاوت است. در حالی که در روزهای اخیر دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، بودجه نظامی این کشور را تا ۱۰ درصدافزایش داده است، چین برای دومین سال متوالی بودجه نظامی خود را نسبت به سالهای گذشته حدود 3 درصد کاهش داد؛ به این ترتیب که بودجه نظامی چین امسال تنها حدود ۷ درصد بالا میرود در حالی که پیش از آن و از سال ۲۰۱۰ به این سو، رشد سالانه بودجه نظامی چین بالای ۱۰ درصد بوده است. بودجه نظامی سال گذشته چین ۱۳۸ میلیارد دلار بود که در مقابل بودجه نظامی ۵۳۰ میلیارد دلاری آمریکا اندک به نظر میرسد. البته این کشور چند دهه است که مشغول نوسازی توان دفاعی خود بوده و کوشیده است با ساخت هواپیماهای رادارگریز و ناو هواپیمابر توان دفاعی خود را در رقابت با قدرتهای غربی افزایش دهد؛ اما ظاهرا در مقطع کنونی مقامات چین صلاح دیده اند که تن به هوچی گری های ترامپ نداده و هوشیارانه و به دور از تنش و البته ضمن تضمین توانمندیهای دفاعی، راه خود را که برتری چین در عرصه اقتصادی است ادامه دهند.
اقتصاد چین از اواخر دهه 1970 رشد اقتصادی پرشتاب خود را آغاز نمود و با گسترش صادرات و جذب سرمایه گذاری خارجی توانست در سه دهه اخیر بهطور متوسط رشد اقتصادی 10 درصدی را تجربه نماید. چین با این نرخ رشد خیرهکننده در حال حاضر به دومین اقتصاد جهان تبدیل گردیده است. با این وجود، رشد اقتصادی این کشور در دو سال اخیر کند گردیده و در سال 2015 به پایین ترین حد از سال 1990 تاکنون یعنی رشد 6.8 درصدی رسید. امسال نیز لی کچییانگ، نخستوزیر چین، رشد اقتصادی کشورش را در حدود شش و نیم درصد اعلام کرده است که این آمار کمی از آمار اعلام شده سال 2016 هم کمتر است. این امر نشان از آن دارد که چین بطرز واقع بینانه ای احتمال تأثیر سیاستهای ملی گرایانه و محدود ساز آمریکا در قبال خود را درک نموده و می کوشد بدون ورود به درگیریهای لفظی بی نتیجه و یا اقدامات متقابل رویه تاریخی کشورهای شرق آسیا یعنی «حرکت آرام و خزنده اقتصادی رو به جلو» را ادامه دهد.
نکته دیگری که از سخنان اخیر نخستوزیر چین در "کنگره ملی خلق" این کشور برداشت می شود، بهره برداری چین از رویکرد غیر منطقی و خلاف جریان آب دونالد ترامپ و تلاش برای مشروعیت آفرینی برای خود از طریق کمبودهای رئیس جمهور جنجالی آمریکاست. چین که در سالهای گذشته چندان به تعهدات خود در حوزه محیط زیست پایبند نبوده است، حال در شرایطی که ترامپ هم به نگرانیهای زیست محیطی جامعه جهانی اهمیتی نمی دهد، می کوشد خود را پایبند به این عرصه معرفی کرده و از این طریق برای خود محبوبیت و حمایت های بین المللی جلب کند. شاهد این امر نیز آن است که نخستوزیر چین در حضور 3 هزار شرکت کننده در کنگره ملی خلق اعلام کرده است که یکی از تعهدات وی «مبارزه با تولید ذغال سنگ و فولاد بیش از آنچه که مورد نیاز است»، خواهد بود.
بدین ترتیب به نظر می رسد ادامه مشی تعادل و میانه روی، تلاش برای تقویت اقتصاد و بنیه دفاعی چین در حد معقول و ممکن و استفاده از نقاط ضعف ترامپ برای غیر مشروع جلوه دادن اقدامات و عملکرد وی و در مقابل مشروعیت آفرینی برای کشور خود، از جمله مهمترین سیاستهای چین در مقابل ایالات متحده هستند. سیاستهایی که می تواند الگویی مناسب برای سایر کشورهای در معرض تهدید از جانب آمریکای جدید و عجیب این روزها نیز باشند.
دکتر محمد مهدی مظاهری، استاد دانشگاه