فرنوش صفویفر: بررسیهای روانشناسان روی رفتارهای دو نابغه بزرگ فیزیک، اسحاق نیوتن و آلبرت اینشتین، نشان داده که احتمالا این دو دانشمند، به نوعی از اختلال اوتیسم، موسوم به نشانگان آسپرژر، مبتلا بودهاند.
اوتیسم، نوعی اختلال رفتاری است که محور اصلی آن، ناتوانی کودک در برقراری ارتباط با سایرین است. این بیماری به صورت طیفی از شدیدترین علائم، تا متوسط و خفیف، بروز میکند. کودکان مبتلا به این بیماری، برحسب شدت آن، حرکات و گفتارهای کلیشهای، پرخاشگری، رفتارهای تهاجمی، و در پارهای موارد عقبماندگی ذهنی هستند. نشانگان آسپرژر، نوع خفیف از طیف بیماری به حساب میاید که پسران را بیش از دختران درگیر میکند. کودکان مبتلا به این نشانگان، ممکن است در برخی مهارتها، به طور شاخص و عجیبی، توانایی فوقالعاده پیدا کنند. برخی از آنان محاسبات پیچیده را در مدت زمان کوتاه انجام میدهند، برخی دیگر، حافظه خارقالعاده دارند و گروه دیگر توان آن را پیدا میکنند که با دستگاههای پیچیده کار کنند. با این حال، در همه این کودکان یک مورد مشترک است و آن این که نه در کودکی و نه در بزرگسالی، توان برقراری ارتباط سالم و کامل با دیگران را ندارند. کمبود ارتباطات اجتماعی در این افراد باعث انزوای بیش از حد آنها شده و به این ترتیب سبب تمرکز بیش از پیش آنها، روی مسائل موردعلاقه یا تواناییهای عجیب و غریبشان میشود و به این ترتیب، ناتوانیهای آنها به مرز نبوغ و خلاقیت نزدیک میشود. همین موارد بوده است که دانشمندان روانشناسی دانشگاه کمبریج و آکسفورد را به این ایده رسانده که نیوتن و اینشتین، صاحبان تئوریهای بزرگ در فیزیک، اولی ارائهکننده تئوری قانون جاذبه عمومی و دومی صاحب نظریه نسبیت، مبتلا به این نشانگان بودهاند.
روانشناسان میگویند 3 رکن اصلی این بیماری، کمبود تواناییهای ارتباطی، وسواس و اشتغال فکری به یک موضوع خاص و کمتحرکی است که بیشتر آنها را میتوان در رفتارها و زندگی این دو دانشمند ردیابی کرد. کمتوانی در مهارتهای زبانی و خواندن هم از جمله این موارد است که در دوران دانشآموزی این دو نفر به خوبی دیده میشود. به گزارش نیوساینتیست، بررسی دقیق زندگی این دو دانشمند نشان میدهد که آنها هیچگاه توانایی برقراری ارتباط موثر و عمیق با اطرافیان را نداشتهاند. تمرکز بیش از حد روی حل مسائل فیزیک هم، از جمله مواردی بوده است که آنها را به این بیماران شبیهتر میکند. جالب این که افرادی نظیر این نوابغ قادر بودند با سخنرانیهای پرشورشان، یک جلسه علمی را به شوق آورند، اما در صحبتهای روزمره و عادی، دچار مشکل بودند.
مرز بین نبوغ و اختلالات رفتاری و شخصیتی، آن چنان باریک است که تصمیمگیری برای برخورد درست با کودکان را با مشکل مواجه میکند. شاید بسیاری رفتارهای به ظاهر نامعقول و عجیب و غریب کودکان ما، نشانهای از بیماریشان باشد و شاید هم نشانهای از نبوغ خاص و خارقالعادهشان؛ نبوغی که قرار است دنیا را به لرزه درآورد.