گفتنى است مالزی، از کشورهای اسلامی در جنوب شرق آسیا که اسلام در آن دین رسمی است و بیش از نیمی از جمعیت آن مسلمان هستند. اسلام در قرن نخست قمری(هفتم میلادی) با حضور تجار ایرانی و اعراب به این سرزمین وارد شد. حضور سادات در میان بازرگانان همزمان با ورود اسلام به این سرزمین، زمینهساز آشنایی مردم با اهل بیت شده است. از جمعیت شیعیان مالزی آمار دقیقی در دست نیست و تعداد آنها بین ۱۰ تا ۵۰ هزار نفر تخمین زده میشود. دولت مالزی بنا به دلائلی که در ظاهر جنبه جلوگیری از تفرقه مسلمانان را دارد، از تبلیغ تشیع و فعالیت شیعیان در این کشور جلوگیری میکند. شیعیان مالزی متشکل از سه گروه اثناعشری، آقاخانیه و بهره ها هستند.
اسلام دین رسمی مالزی است، بیشتر مردم این کشور پیرو آن هستند، ادیان دیگری همچون آیین بودا، آیین هندو، مسیحیت و برخی ادیان ابتدائی نیز پیروانی دارند. تقریباً تمام مالاییها مسلمان و پیرو مکتب شافعی و اقلیتی شیعه هستند، در میان پیروان سایر نژادها اسلام پیروان اندکی دارد.
بر اساس آمار رسمی در ۱۹۹۴م مسلمانان ۵۶%، بودیسم ۱۷.۴%، کنفسیونیسم و تائوییسم ۱۱.۶%، هندو ۷% و مسیحیان ۸% از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند.
گزارشى از وضعيت شيعيان در كشور مالزى
برخی بر این باورند حضور سادات در میان بازرگانان همزمان با ورود اسلام به این سرزمین، زمینهساز آشنایی مردم با خاندان رسالت شده است، در آن زمان بیشترین تبلیغات شیعی در ایالت جوهور، ترنگانو، پهنگ، کلانتان، پرلیس و کداح بوده است، اکنون نیز تعدادی خاندان شیعی در این مناطق سکونت دارند.
همچنین در «سمینار امام علی»وان محمد صغیر عبدالله، یکی از استادان دانشگاه مالزی، اسنادی خطی ارائه کرد، که این اسناد بیانگر این بود که پیش از اشغال منطقه جنوب شرق آسیا توسط هلندیها و انگلیسیها، مردم این منطقه از مریدان امام علی(ع) و امام صادق(ع) بودهاند.
بر اساس آنچه که در صفحه ۳۴ قانون اساسی ایالت سلانگور آمده است: مذهب شیعه در این ایالت در ۱۹۹۱ در کنار مذاهب حنفی، مالکی، حنبلی جزو مذاهب رسمی این ایالت بوده است.
وضعیت شیعیان
از تعداد شیعیان آمار دقیقی در دست نیست، ولی تعداد آنها را بین ۱۰ تا ۵۰ هزار تن تخمین میزنند. این جمعیت، اقلیت کوچکی از جامعه مالزی را تشکیل میدهند، حکومت مالزی بنا به دلائلی که به ظاهر جنبه جلوگیری از تفرقه مسلمانان مالزی را دارد رسما با شیعیان و کسانی که تظاهر به شیعی بودن میکنند برخورد میکند، از اینرو برخی شیعه بودن خود را پنهان میکنند.
فلسفه و علوم عقلی شیعی نزد دانشگاهیان این کشور جایگاه ویژهای دارد، و آثار از شیعه به زبان مالایی ترجمه شده است، شیعه در ایالت ملاکا، پراک، کلانتان، جوهور، پولاوپینگ، کوالالامپور و سلانگور نفوذ دارد.شیعیان تشکیلات متمرکزی ندارند و بیشتر در منازل خود به انجام امور مذهبی میپردازند، مراسم آنان به صورت غیر علنی و در دستههای کوچک برگزار میشود. فعالیت آنان به برگزاری جلسات قرآن و احکام و ایجاد سایتهای اینترنتی محدود میشود. در این کشور حوزه علمیه شیعی به شکل معمول وجود ندارد، اما مسولیت برخی مدارس در دست افراد شیعی است.
شیعیان مالزی به لحاظ اقتصادی در طبقات متفاوتی به سر میبرند، حدود ۳۰% آنان از وضعیت اقتصادی بالایی برخوردارند، حدود ۶۰% از کارمندان و افراد دارای مشاغل تجاری هستند، و ۱۰% دیگر در سطح پایین زندگی میکنند. مراسم سوگواری امام حسین(ع) هر ساله با حضور شیعیان مالزی و ایرانیان مقیم در اماکن مختلف برگزار میشود.
شیعیان مالزی در گذشته از آيات خويي گلپایگانی، اراکی، امام خمینی و تقلید میکردند، امروزه برخی بر تقلید از آيات خمینی و خوئی باقی ماندهاند و برخی دیگر از آیت الله خامنهای و سیستانی تقلید میکنند.
شیعیان اثناعشری؛ دولت مالزی پیدایش این گروه از شیعیان را به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران (۱۹۷۹ م) نسبت داده است. در حاليكه بدون ترديد چنين نيست وشيعيان وتاريخ حضور آنان در اين كشور از چندين قرن تجاوز مى نمايد.
شیعیان اسماعیلیه از شاخه طیبی یا همان بهرههاى داوودى كه این دسته از شیعیان در اصل از هندوستان به مالزی مهاجرت کردهاند و تعدادشان از ۲۰۰ تا ۴۰۰ نفر بيش تجاوز نمى نمايد.
شیعیان اسماعیلیه آقاخانی؛ این گروه معروف به Kedai Peegbai هستند و در اطراف لمبه کلانگ فعالیت دارند و تعداد آنها کمتر از شیعیان بهره است.
دولت مالزی نسبت به شیعیان حساسیت دارد و از فعالیت آنها جلوگیری میکند، وزارت کشور مالزی استفاده از کتب شیعی را خلاف قانون میداند و مجازات استفاده کنندگان آنها را تا سه سال حبس اعلام کرده است.در مقابل ، تحرکات وهابیها و سلفیها گسترده است. آنان بزرگترین رسالت خود را مبارزه با شیعه میدانند و نفوذ سیاسی آنان زمینه تبلیغات ضد شیعی در رسانهها را فراهم کرده است. در این کشور تمام اقلیتهای مذهبی به جز شیعه در تبلیغ دین و مذهب خود آزادند. به دلیل سخت گیریهای دولت، بیشتر شیعیان در شرکتهای خصوصی و غیر دولتی مشغول به کارند.
تعرضات ضد شیعی بیشتر از سوی دولت و عوامل وابسته به آن صورت میگیرد؛ برخی از افراد وابسته به مرکز اسلامی مالزی اقدام به نوشتن مقالات ضد شیعی و درج آن در جراید ملایو زبان کردند که به دنبال آن دولت شماری از را دستگیر کرد. دولت کلاسها و جلساتی برای کارمندان و نظامیان خود با محتوای ضد شیعی برگزار میکند.
تعداد 20 هزار تن از جوانان مالزيایی در مراكز دينی مصر، اردن و عربستان سعودی به تحصيل میپردازند و عملاً تحت تأثير حركات افراطی سلفيه و وهابيت قرار دارند و دولت مالزی هيچ گونه احساس خطری را نسبت به آنان در مقايسه با حجم تبليغات عليه شيعيان بروز نداده است. بديهی است به اين پاسخ منفی است، زيرا تعداد شيعيان بومی در مالزی در حدود 15تا 20 هزار تن برآورد میشود كه تعدادی زيادی از آنان شيعيان اثناعشری هندی(خوجهها)، بنگلادشی، پاكستانی و افغان هستند و حركات تبليغی چندانی نيز بين آنان وجود نداشته و تعداد شيعيان بومی مالزيایی در حوزه های شيعیالرضا، امابيها، الحجه، امير المؤمنين(ع)، مراكز جوهور و كلانتان در حدود 2500
تن برآورد میشود كه سير رشد آنان با توجه به 35 سال پس از انقلاب اسلامی ايران بسيار طبيعی بوده و به نظر نمیرسد كه عوامل خارجی در اين روند تدريجی و طبيعی نقشی داشته باشند.
جريان شيعه ستيزی را بايد در عواملی جز آنچه كه رسانههای مالزيايی اعلام كردهاند دانست و از طرف ديگر تعداد زيادی از همين 2500 تن (و بنا به قول جميل خيری وزير امور دينی 1500 تن) را اعضای خانواده آنان چون فرزندان و همسران آنان تشكيل میدهند البته مقامات مالزيایی متناسب با شرايط مختلف آمار ديگری را نيز مطرح كردهاند و زمانیکه میخواهند خطر نفوذ شيعه را بزرگنمایی كنند تعداد آنان را به 200000 تن و گاهی 100000 تن تخمين میزنند و هنگامی كه اقدامات تشديدی آنان منجر به دستگيری میشود و میخواهند وضعيت را تحت كنترل گزارش دهند تعداد كل شيعيان را 1500 تن معرفی میكنند. بررسيها نشان میدهد كه شيعيان بومی مالزی مانند هنديها، پاكستانيها، افغانها و بنگلادشيها نيز تا كنون فعاليت تبليغی نداشتهاند و دولت مالزی همه خطرات را از جانب همين تعداد اندک شيعيان مبلغ با توصيفاتی كه ارائه شد اعلام کرده است.
علاوه بر اين سياستهای حاكم بر هر يك از مراكز شيعی الرضا، الحجه و جز آنها با يكديگر تفاوت دارد و خط مشی مشخصی بر آنها حاكم نيست، بنابراين اين تعداد اندك مراكز با چنين اوصافی نمیتوانند يك حركت تبليغی گسترده شيعی را سازماندهی كنند كه حساسيت مقامات مالزيایی را برانگيزانند و خطر آنان را بالاتر از كمونيسم بدانند، بنابراين جريان شيعه ستيزی را بايد در عواملی جز آنچه كه رسانههای مالزيایی اعلام كردهاند دانست.
دلایل این امر را در سه عنوان سیاسی، اقتصادی و اعتقادی میتوان تشریح کرد.
انگيزه سياسی
برخی از مقامات سياسی حزب پاس روابط خوب و صميمانهای با جمهوری اسلامی ايران داشتهاند و گرايش تعدادی از آنان به انقلاب اسلامی با حفظ مذهب شافعی و تشيع انگشتشماری از آنان زمينه را برای حزب حاكم فراهم آورده است تا برای صدمه زدن به رقبای سياسی خود از حربه فرقهگرایی استفاده كنند و با تمسك به جنگ شيعی و سنی رقبای سياسی خود را از صحنه خارج كنند.
انگيزه اقتصادی
فعاليتهای اقتصادی رقبای جمهوری اسلامی ايران چون عربستان و قطر و امارات در حد گستردهای در مالزی سرمايهگذاری كردهاند و به ميزان بهرهمندی مقامات مالزيائی از سرمايههای جهان عرب به ميزان شيعه ستيزی خود میافزايند و در اين جريان نقش عوامل خارجی بسيار بديهی و روشن است. كشور مالزی با باز گذاشتن دست سرمايه داران عرب و دولتهای عربی زمينه را برای فعاليت اسلام گرايان افراطی سلفی فراهم آورده و مراكز فرهنگی وابسته به اعراب چون دانشگاه المدينه در شاه علم در تربيت جوانان با گرايشهای اسلامی افراطی نقش مهمی ايفا مینمايند. بسياری از طرفداران سلفی و وهابی در مالزی برای خوشنودی سرمايهگذاران عرب اقدام به شيعه ستيزی میكنند، در حالی خود آنان خوب میدانند كه شيعيان بومی مالزی توانایی ايجاد چنين خطری را برای امنيت ملی مالزی و ايجاد اختلاف ميان اهل سنت ندارند.
انگيزه اعتقادی
تعداد اندكی از تحصيل كردگان كشورهای عربی تحت تأثير سلفیگری و وهابيت به شيعيان میتازند و آنان را با انواع تهمتهای ناروا در رسانههای رسمی و غير رسمی همراه میسازند و امكان پاسخگویی به اين تهمتها را نيز از شيعيان سلب كردهاند.
به نظر میرسد حركتهای افراطی وهابيت در صورت بازگشت تعداد بيشمار مالزيایيهای تحصيل كرده در كشورهای عربی سازماندهی سياسی خواهند شد و اين جريانات با ائتلاف خود در اندونزی و تايلند و برونئی میتوانند مردم معتدل اين منطقه را با افراطگری سلفيها مواجه نمايند. افراطگرايان سلفی در آينده شرق آسيا نقش فعالی خواهند داشت و تنها جريان عقلگرایی دينی میتواند عامل مهار اين حركت تخريبی بهشمار آيد. مايه تعجب اين است كه رشتههای فلسفه و كلام در همه دانشگاههای مالزی تعطيل شده است و زمينه رشد سلفیگری و ظاهری گری سلفی در ميان شافعيان مالزی با حمايت كشورهای عربی در حال رشد بیسابقهای است.
در سفرم به نقاط گوناگون اين كشور بسيار محتاط عمل كرده وسعى نمودم كه با گروههاى گوناگون مذهبى تماس داشته واز شرايط آنان ، از نزديك آگاه شوم.
شيعيان اين كشور هيچگونه تشكل سياسى وحزبى نداشته وتنها سعى در انجام مراسم وفرائض خود را دارند ليك متاسفانه جنگ عربستان با ايران اسلامى وشيعيان به ويژه از مرز هاى سياسى عبور كرده وبا پول هاى هنگفت نفتى خود وپشتوانه هاى سياسى ، ورشوه هاى كلان به دولت مالزى وجز اينها ، راه ورود انديشه ها وعقائد افراطى خود را به اين كشور وديگر كشورها با حركت هاى آرام وتنظيم شده ، روز به روز گسترش داده ومتاسفانه به نظر مى رسد كه هيچگونه سدى در برابر اين حملات عقيدتى ، وجود ندارد.
شيعيان بى پناه مالزى تنها در انديشه نگهدارى عقيده ومذهب خود بوده وسعى در اين دارند كه در اين شرايط ، عدم وابستگى خود را به هر نحوى به دولت خوبش به اثبات رسانند.
بدون ترديد دولت جمهورى اسلامى ايران بايد بسيار هوشمندانه در اين راستا عمل كرده واز ورودسياسى به اين دائره جدا پرهيز كند.
بنظرم با رايزنى با شيعيان اين ديار ، اين خواسته آنان بود كه تنها راه نجات آنان ، اثبات عدم وابستگى سياسى آنان مى باشد كه از اين راه شايد دولت مالزى دست از مبارزه با شيعيان بردارد.
هم اكنون شيعيان مراسم خود را در فضاهاى سربسته وگاه تا حدى پنهانى انجام مى دهند زيرا كه از سويي دولت واز سويي افراطيون آنان را در زير ذره بين هاى آزار دهنده خود قرار داده اند. والى الله المشتكى.