سالها از افتتاح پارکهايي ويژه زنان در تهران ميگذرد، پارکهايي که بهدليل محافظت فيزيکي کاملي که داشتند، زنان ميتوانستند بدون داشتن حجاب در آنها تفريح کنند. ازقضا استقبال خوبي هم از اين پارکها شد و همين حالا هم زنان زيادي مايل به داشتن يکي از آنها نزديکي محل زندگيشان هستند اما ماجراي راهاندازي شهربانوها و شهردختهاي مختلف، چيزي جدا از اين پارکهاست و تا حد زيادي ايده شهرداري تهران بوده است؛ ايدهاي که مسئولان شهرداري و شخص قاليباف در سال 91 و 92 مانور زيادي روي آن دادند تا جايي که خيليها اين اقدامات را تبليغاتي ميدانستند اما تبليغاتي که در مدت کوتاهي تبديل به ضدتبليغ براي شهرداري شد و انتقادهاي زيادي به دنبال داشت؛ باوجوداين خبرهاي تازه ميگويند که شهرداري اين پروژه را با جديت دنبال کرده است. اين را ميشود از حرفهاي معاون امور اجتماعي و فرهنگي شهرداري تهران فهميد که ديروز گفت: «شهرداري تهران طي ۱۰ سال اخير، ۱۸ مرکز فرهنگي- اجتماعي «شهربانو» را به مساحتي بالغ بر ۴۸ هزار و ۲۰۷ مترمربع راهاندازي کرده است. مديريت شهري در دوره قاليباف بهعنوان يک نهاد اجتماعي، تلاش فراواني در زمینه بهبود و ارتقاي سطح فرهنگي و اجتماعي بانوان تهراني کرده است که درهمينراستا، بخشي از برنامه پنجساله توسعه و طرح جامع شهر تهران به برنامهريزي براي پاسخگويي به نيازها و مطالبات مختلف بانوان شهر تهران اختصاص داده شده است.»
او با بيان اينکه «شهربانو» بهعنوان مجموعههايي براي رفع نيازهاي ضروري فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، تفريحي و ورزشي زنان در يک محيط امن و سالم، براساس برنامه پنجساله دوم شهرداري تهران از سال ۱۳۸۷ ايجاد شده است، گفت: «اداره کل امور بانوان شهرداري تهران بهعنوان متولي اصلي رسيدگي به مسائل بانوان شهر تهران سعي کرده است تا با ايجاد مراکزي همچون شهربانوها به اين هدف مهم دست يابد. اين مراکز ميکوشند با بررسي و شناخت نياز بانوان، بهترين خدمات را با هزينه مناسب و در سطح حرفهاي به آنان ارائه دهند.» عبداللهي، سالمسازي و غنيسازي اوقات فراغت بانوان، شادابي، بانشاطسازي بانوان، افزايش تعاملات زنان متعهد و متخصص و تعميق فرهنگ عفاف و حجاب را ازجمله اهداف مجموعههاي شهربانو ذکر کرد و گفت: «فعاليتهاي اين مجموعه براساس ديدگاه تخصصي در رفع نياز واقعي بانوان، همچون موضوع تندرستي و سلامت در نظر گرفته شده است تا بانوان بتوانند در يک محيط امن، سالم و کاملا زنانه نيازهاي خود را در حوزه فرهنگي و اجتماعي رفع کنند. «شهربانو» بهعنوان مرکزي ويژه بانوان سعي دارد نيازهاي فرهنگي، هنري، اقتصادي، تفريحي و ورزشي آنان را در يک محيط امن و سالم برآورده کند و طبق نيازها و شرايط ويژه هر منطقه، مکانيابي و در فضاهايي پرتردد و قابل دسترسي براي بانوان ايجاد شده است.»
او به بعد اشتغالزايي ماجرا هم پرداخت و گفت: «تمامي کارکنان مجموعههاي شهربانو، بانوان هستند که اين ويژگي، موضوع اشتغال و اقتصاد خانواده را مورد توجه قرار داده است.»
جداسازي انتقادبرانگيز
نکته جالب اينجاست که اينبار عبداللهي تأکيد زيادي بر موضوع ورزش و تندرستي داشته و سعي کرده فعاليتهاي مجموعههاي شهربانو را بيشتر حولمحور فعاليتهاي ورزشي نشان دهد. اين ميتواند راهي براي فرار از انتقادها باشد زيرا وقتي مسئولان شهرداري تهران براي اولينبار ميخواستند پرده از برنامهريزيهايشان براي افتتاح شهربانوها بردارند، حرف از مکانهايي مانند کافيشاپ، آمفيتئاتر و... بود که همينها واکنشهاي زيادي به دنبال داشت زيرا بسياري از فعالان حوزه زنان با انتقادهاي تند از اين جداسازي اعلام ميکردند که جداکردن زنان از مردان در محيطهايي که لزومي به جداسازي نيست، ميتواند آثار اجتماعي زيادي داشته باشد و کمکم پايههاي جداسازي کامل را پي بريزد. از طرفي، تأکيد مسئولان شهرداري بر سالمبودن اين محيطها، اين سؤال را به وجود ميآورد که آيا مشکل عدم سلامت محيطهاي فرهنگي و اجتماعي مربوط به جدانبودن جنسيتي اين محيطهاست و راهحل اساسي ايجاد امنيت براي زنان، جداکردن آنهاست يا اصلاح فرهنگي عرصههاي مختلف؟ مثلا وقتي نرگس معدنيپور، مديرکل امور بانوان شهرداري تهران اعلام کرد که شهربانوها محيطي هستند که در آنها کافيشاپها و مراکز خريد با محيطي امن و سالم براي زنان فراهم شده، براي بسياري از زنان اين سؤال پيش آمد که مگر درحالحاضر محيط کافيشاپها و مراکز خريدي که تمام اعضاي جامعه فارغ از جنسيتشان از آنها استفاده ميکنند، براي زنان ناامن است؛ يعني اگر زنان تصميم بگيرند به کافيشاپ بروند، خطري آنها را تهديد ميکند؟ و اگر جواب اين سؤال مثبت است، آيا نبايد به اين فکر کرد که اساسا چرا آنها نبايد در چنين محيطهايي احساس امنيت کنند؟
جالب اين است که شهرداري تهران نهتنها هرگز جوابي به اين انتقادها نداد بلکه کمي بعد محمدباقر قاليباف، شهردار تهران در خرداد سال 94 از تأسيس مراکزي به نام «شهردخت» خبر داد که اينبار نه براي زنان بلکه براي دختران طراحي شده بودند. اينبار هم او بر موضوع فراهمشدن امنيت زنان حرف زد و گفت: «ما در مناطقي از تهران دانشجويان زيادي داريم که در خوابگاههاي دانشجويي يا در منازل خود زندگي ميکنند و بسياري از آنها دانشجويان شهرستاني هستند که براي تحصيل به تهران ميآيند. اين دانشجويان ساعاتي از روز در محيط دانشگاه، فرصتهايي را پيدا ميکنند که اوقات فراغت بين ساعتهاي کلاس درسي يا ساعات استراحت در ظهر است اما در اين شرايط، آنها نه ميتوانند به منزل و خوابگاه بروند و نه ميتوانند در محيط دانشگاه باقي بمانند؛ البته در اين ميان، براي پسران فرصت فراهم بوده تا در رستوران، کتابخانه، پارکها و... حضور پيدا کنند اما انصافا قضيه اين است که اين فرصت براي دختران ما فراهم نيست. هماکنون محيطهاي مناسبي براي اوقات فراغت دختران دانشجو در محيطي مثل منطقه 6 که يک محيط دانشجويي به شمار ميرود، فراهم نيست اما اين «شهردخت» درحقيقت محلي براي اوقات فراغت، تغيير ذائقه و محل قرار ملاقات دختران دانشجو است تا بتوانند قرارهاي خود را در اينجا بگذارند.»
اين حرفها براي اينکه سيل انتقادهاي کارشناسان بازهم به سمت شهردار راه بيفتد، کافي بود و حتي منجر به واکنشهاي زيادي در شبکههاي مجازي شد. عده زيادي از کاربران، حرفهاي قاليباف را اينطور معنا ميکردند که يک دختر دانشجوي سالم نميتواند از امکاناتي مانند رستوران، کتابخانه، پارک و... مانند پسران استفاده کند و قرار ملاقاتهايش را در اين مکانها بگذارد؛ بهویژه اگر شهرستاني باشد. اصلا همين جداسازي دختران شهرستاني موضوعي بود که خيلي از کاربران شبکههاي اجتماعي که ازقضا اغلبشان همين جوانان دانشجو بودند، دليلي براي مطرحشدنش پيدا نميکردند؛ بهویژه که قاليباف از کلمه تغيير ذائقه هم استفاده کرده بود و اين نشان ميداد که خودش موافق استفادهنکردن زنان از محيطهاي عمومي مانند کافيشاپها، کتابخانهها و رستورانهاست.
به حريم خودتان برويد
اينبار واکنشها تندتر بود. الهه کولايي، عضو شوراي هماهنگي مجمع زنان اصلاحطلب در واکنش به اين مسئله گفت: «قبلا هم ما مشابه چنين طرحهايي را در جامعه ديدهايم اما اينها جواب ندادهاند. زنان نميخواهند در عرصههاي غيرضروري جدا باشند بلکه ميخواهند مانند مردان بتوانند از امکانات استفاده کنند و در همان فضاها امنيت و احترام داشته باشند. چاره نهادينهکردن احترام به حريم زنان و امنيت آنها، جداکردنشان نيست بلکه بايد دراينزمينه آموزش داده شده و فرهنگسازي شود.» او ادامه داد: «با جداکردن زنان، اين تصور پيش ميآيد که ساير عرصهها مردانه هستند و آنها اگر ميخواهند امنيت داشته باشند، بايد به فضاهاي مخصوص خودشان بروند و لزومي ندارد که مردان برخورد با آنها را بهعنواني عضوي از جامعه و داراي حقوق برابر با آنها ياد بگيرند.»
حتي وقتي که مسئولان شهرداري حرف از توسعه اين مراکز در نيمه اول سال 96 زدند، صداي برخي از نمايندههاي زن مجلس هم درآمد؛ مثلا فاطمه ذوالقدر، نماينده مردم تهران به جنبه خانوادگي ماجرا اشاره کرد و گفت: «اگر فضايي باشد مانند پارک خانمها خوب است. بعضي از ورزشها مانند اسکيت و دوچرخهسواري را شايد همه زنان مايل نباشند در حضور همه انجام بدهند و براي برخي از آنها محدوديت ايجاد کند؛ بنابراين چنين جاهايي به خانمها امکان ميدهد به خواسته خودشان برسند اما اگر بخواهد فعاليتهاي روزمره زنان را جدا کند و مثل کافيشاپ و سينمای بانوان رايج شود، خوب نيست. بهنظرم اگر دو يا سه شهردخت در تهران باشد، خوب است اما تمام نقاط تهران شهردخت داشته باشد، شايد جالب نباشد. ازطرفي اينکه تصميمها نبايد پايههاي خانواده را سست کند، ما هميشه به دنبال تحکيم خانواده هستيم و ميگوييم که اعضاي خانواده بايد در کنار هم باشند. اگر قرار باشد که زنان خانواده به اين شهردختها بروند و مردان خانواده جاي ديگري بروند، مسلما اعضاي خانواده از هم جدا ميشوند. اين مراکز براي جمع دوستانه و چندساعته زنان خوب است.»
با تمام اين اعتراضها، ميبينيم که شهرداري تهران همچنان به توسعه اين مراکز ادامه ميدهد و گوش شنوايي براي رسيدگي به آسيبهاي چنين محيطهايي وجود ندارد.
۴۷۲۳۵