تئاتر به معنی غربی آن، در ایران قدمتی بیش از یک قرن دارد و در تمام این سال‌ها، چه دوران و لحظاتی بر تئاتر ایران و هنرمندان آن گذشته است. این تاریخ پر است از خاطرات تلخ و شیرین، رونق و زوال، آزادی و خفقان و ....

در تمام اين سال‌ها از فتحعلي آخوندزاده و ميرزا آقا تبريزي تا امروز چه آثار متعدد و متنوعي كه نوشته شده است. چه نمايش‌هايي كه به روي صحنه رفته و چه هنرمنداني كه هنرنمايي كرده‌اند.  چه تماشاخانه‌هايي كه بودند و ديگر خيلي از آن‌ها نيستند: جامعه باربد، تئاتر دهقان، تئاتر فردوسي، تئاتر سعدي، تئاتر آناهيتا، تئاتر نصر، تماشاخانه تهران و.... ديگر از تكيه دولت و دارالفنون و لاله زار پر رونق خبري نيست. اين تاريخ هم در آتش سوختن برخي تالارها را در ياد دارد و هم خاطراتي از هنرمندان كوچ كرده و غربت نشين و به انزوا كشيده شده و صد البته كه روزگاران طلايي و پر رونق نيز كم ندارد.

مگر مي شود از تئاتر ايران گفت و نامي از محمد آقا ظهرالدين، سيد علي خان نصر، اسماعيل مهرتاش، مير سيف الدين كرمانشاهي و.. تا عبدالحسين نوشين، شاهين سركيسيان، اسكويي ها، مهدي فروغ، اكبر راري و حميد سمندريان نياورد. هنرمندان تئاتر ايران در تمام اين سال‌ها زحمات بي‌شماري كشيدند. هزينه ها دادند، زجر ها كشيدند و هنرها آفريدند.

تالارهاي كوچك و بزرگ اين روزها و نمايش هاي مختلفي كه در آن‌ها اجرا مي‌شوند و حضور هنرمندان مختلف از جوانان گرفته تا اساتيد و پيشكسوتان همگي ادامه دهنده مسيري است كه بيش از 100 سال گذشته شروع شد. اينكه تئاتر امروز ما چه حالي دارد و نسبت به گذشته در چه جايگاهي قرار دارد؟ بحث مفصلي است كه موضوع اين يادداشت هم نيست. بي شك تئاتر ايران در ادوار مختلف در كنار ضعف‌ها و كاستي‌ها، دوره‌هاي طلايي و پر شكوهي را نيز داشته است و امروز نيز ما با وجود همه‌ي كاستي‌ها شاهد حضور هنرمندان خلاق و نمايش‌هاي به يادماندني هستيم. آن‌چه براي من در اين ميان و به بهانه‌ي بزرگداشت روز جهاني تئاتر و برگزاري جشن تئاتر ايران حائز اهميت است، تاكيد بر اين نكته‌ي مهم است كه از ياد نبريم چه تلاش‌هاي قابل احترامي در تمام اين سال‌‌ها براي روشن نگه داشتن چراغ تئاتر ايران توسط هنرمندان آن كشيده شده است و ما امروز بر روي دوش گذشتگان خود وامدار امانتي هستيم كه بايد تحويل نسل آينده دهيم. ما امروز بخشي از تاريخ تئاتر ايران هستيم و تلاش و ميزان اثر گذاي ما در آينده، سهم ما از اين تاريخ را نشان خواهد داد كه آيا تنها برگي از اين دفتر خواهيم بود و يا فصلي از آن مي‌شويم؟

در سال گذشته هنرمندان عزيز و بزرگي را از دست داديم: داود رشيدي، ركن‌الدين خسروي، جعفر والي و.... كه آنان نيز رفتند تا در كتاب تئاتر ايران جايي در خور بگيرند. چه زيبا خواهد بود كه در روزها و ساليان پيش‌رو بيشتر قدردان داشته‌هايمان باشيم: عزت تئاتر ايران استاد عزت ا... انتظامي، بهرام بيضايي، آربي آوانسيان، ولي ا.. شيراندامي، نصرت كريمي، محمد علي كشاورز، عباس جوانمرد، جلال ستاري، داريوش اسدزاده، اسماعيل خلج، علي نصيريان، جمشيد مشايخي، محمود دولت آبادي، پري صابري، علي رفيعي و....  كه تنشان سلامت و عمرشان با عزت و طولاني باد. و فراموش نكنيم كه تئاتر در ظاهر هنري ميراست ولي در واقع هنري ماناست كه گاها سال‌ها در جان و انديشه مخاطبانش مي‌ماند. چه بهتر كه ما تئاتري‌هاي امروز نيز در پس دغدغه‌هاي به حق معيشتي، به فكر توليد و اجراي آثاري باشيم كه سال‌ها در ذهن، جان و ياد مخاطبان بماند.

برگزاري چهاردهمين دوره جشن خانه تئاتر مبارك و آسمان تئاتر ايران هميشه نوراني و پر ستاره باد.

منبع: khabaronline