آرزو يك خيال است اما نيازمند تحقق است و تحقق هم، در درجه نخست، نيازمند پيدايش افسانه سه صاد؛ «صداقت»، «صميميت» و «صراحت» است و سپس با واقعيت شناسي، ظرفيت سنجي، توان يابي، مشاركت طلبي و تجميع همّت جمعي و افزايش مسئوليتشناسي اجتماعي، مظاهر بروز و تحقق آرزوها، گل افشاني ميشود!
در گفتگوي( نه مناظره) دوم، شش كانديداي محترم رياست جمهوري در عصر جمعه 14/2/96 كساني از آرزوهاي بزرگ فرهنگي و بزرگداشت هنرمندان و تعظيم هنر و فرهيختگي سخن گفتند كه انگار در اين ساليان نبودهاند و عربدهكشيها و سانسورها و اذيّت و آزارها و بيكاريها و فقر و تنگدستيها و بيماريهاي اهل فرهنگ و هنر را نديده و شاهد نبودهاند! يكي از كانديداها آن چنان با شگفتي از هنر و هنرمند سخن ميگفت كه انگار بطور كل حافظه تاريخي خود را از دست داده است و از رفتارها و انديشههاي فرهنگي زمان وزارت خود را فراموش كرده و يا از آن همه تلخي كه بر اهل هنر و فرهنگ روا گشته بود، بي اطلاع بوده و مانده است! و برخي هم كه گويا از صدارت اكنونشان بر امكانات فرهنگي كشور و حيف و ميل در آنها و بياعتنايي به اهل انديشه و تفكر غافل و بي اطلاع است و حرفهايش، كاملاً مغاير عمل 12ـ 10 سالهاش بوده است.
ظاهراً فراموش كرده است كه عظيمترين امكانات فرهنگي كشور كه حداقل 4 برابر حجم فيزيكي و مالي وزارت ارشاد دولت در سراسر كشور است را در شهر تهران در اختيار كسي گذاشته كه پيشتر سرباز او بوده و در همه سوابق كاريش يك مشق فرهنگي هم وجود نداشته است! و آخرين كسوت سازماني او در شهرداري پايتخت معاون خدمات شهري (جمع آوري زباله و..) بوده است. اهل انديشه و فرهنگ بياد دارند كه سياه ترين دوران فرهنگي كشور، در دوره وزارت يكي از كانديداهاي رياست جمهوري اين دوره رقم خورده است، دورهاي كه در دولتهاي نهم و دهم (البته در دولت نهم بيشتر از دولت دهم). رَشحاتي از همان افكار، رفتارها و اجحاف در حق اهل هنر تكرار گرديد و موجب انسداد درهاي فرهنگي و پنجرههاي هنري كشور شد. فيلم سينمايي «آدم برفي» درست در دوره همين كانديداي محترم ساخته و سه سال برغم تأييد و توصيه مقام معظم رهبري انقلاب (مدظله العالي) در خصوص بلا اشكال بودن آن، در محاق توقيف قرار گرفت!
قرآن فقط آناني كه انديشه و باور و عملشان يكي است را اهل تقوا مي داند و چه حيرت انگيز است كه كساني در صحنه عمل درِ توسعه و مدارايي را به روي فرهنگ، هنر، سينما، تئاتر، موسيقي، كنسرت، مطبوعات و... مسدود ميكنند و در حيطه اقتدار مديريت خود مراكز فرهنگي هنري را بي روح، ناتوان، بي تأثير، بي وجود، سست و بي رمق نگه ميدارند، اما در برابر دوربين تلويزيون و به تقليد از «دموكراسي تو روز روشن» با مردم بگونه ديگري به دور از مرام و رفتار خود سخن ميگويند و چشم در چشم ايشان، حرف هاي پر پُز و پرستيژ كه مغاير عملكرد حال و گذشتهشان ميباشد را بر زبان جاري ميكنند! و اين پيام هميشه تاريخي قرآن را كه "چرا چيزهايي ميگوييد كه عمل نكرده و نخواهيد كرد"را ناديده مي انگارند! (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ـ آيه 2 سوره صف).
البته اين نقد به آن معنا نيست كه دولت مستقر كارنامه درخشاني از حوزه فرهنگ و هنر بجاي گذاشته باشد. اما تفاوت رئيس جمهور مستقر با ديگر كانديداهاي حاضر آنست كه در دولتش دست كم، فقط رفع مزاحمت و انسداد از عرصه فرهنگ و هنر كرده است و ميخ هاي نوك تيز در جاده حركت اتوبوس فرهنگي و هنر را جمع كرده است! اهالي فرهنگ و هنر به جدّ انتظار دارند كه در دولت آينده ايشان توسعه فرهنگ و هنر جزء اولويت هاي نخست اين دولت قرار گيرد.
مثلاً حكايت حال و عمل برخي از اين كانديداهاي محترم، بسان ملانصرالدين است كه به دروغ گفته بود آش مي دهند و سپس خودش هم كاسه به دست در صف آش خوران ايستاده بود!