نبرد آگاهی و گمراهی: تله پوپولیسم در انتخابات دوازدهم .

مهم‌ترین ویژگی پوپولیسم ماهیت ضد نخبگی، ساختارشکنی و بی‌اعتبارسازی نهادهای اجتماعی به‌ویژه نهادهای مرجع است. رهبران پوپولیست با متهم ساختن یک و یا گروهی از نخبگان به سوءاستفاده از قدرت، فساد و ویژه‌خواری با یک تیر چند نشان می‌زنند. آنان با درگیر شدن با بزرگان، موقعیت خود را در جامعه ارتقا می‌دهند. این یک مثل قدیمی است که برای آنکه کسی خود را در جامعه بسیار بیش از آنچه هستی نشان دهد باید با بزرگتر از خود درگیر شود.

در این ارتباط برد و باخت مهم نیست. همین‌که درگیری رخ دهد و بزرگ‌تری به دام شما بیفتد و تن به درگیری دهد، آن شخص به هدف خود رسیده‌است. این همان اتفاقی است که در انتخابات سال 1384 رخ داد. در آن سال سر جمع گروهی از نخبگان به این نتیجه رسیدند که باید از آقای هاشمی برای حضور در انتخابات دعوت کنند و ایشان نیز پذیرفت. البته اجماعی در نخبگان در آن سال صورت نگرفت و از هر دو اردوگاه کسان دیگری نیز به صحنه رقابت آمدند. این بهترین وضعیتی بود که برای رقیب اصلی می‌توانست رخ دهد. او که با ساختار شکنی در اردوگاه خود از سد تمام نهادهای مرجع عبور کرده بود و موجب بی‌اعتباری آنها؛ به‌ویژه نهادها و سازمان اجتماعی اصول‌گرایی شده‌بود، با استفاده از اختلاف میان نخبگان، هیچ‌گاه نخبه اصلی را رها نکرد و تمام حملات خود را متوجه آقای هاشمی رفسنجانی نمود که سیبل اصلی بود. بدین‌ترتیب، از پلکان ایشان بالا رفت و خود را هم‌تراز ایشان به جامعه معرفی کرد.

او در سال 1388 نیز مجددا همین سیاست را در پیش گرفت و با انتساب رقیب به ایشان و سایر نخبگان بار دیگر همان برنامه را اجرا کرد. راهبرد ضدنخبگی، یک راهبرد بنیادین در حرکت‌های پوپولیستی است و به‌طور مرتب باز تولید می‌شود. لذا هر از چندگاهی فقط سمت و سوی یورش تغییر می‌کند و گروه جدیدی از نخبگان هدف قرار می‌گیرند. آخرین نمونه‌ی اجرای این راهبرد را؛ فارغ از ارزش‌گذاری بر محتوای آن در اجرای نمایش درون مجلس و بی‌حرمتی به روسای دو قوه دیدیم. البته در آینده می‌توان انتظار داشت کسان دیگری مورد هدف قرار گیرند.

داستان بی‌اعتبارسازی نهادهای مرجع منحصر به رقیبان انتخاباتی نیست. یکی از روش‌های بسیار مهم و معمول یارگیری در حرکت‌های پوپولیستی، فضا سازی برعلیه آنهاست؛ چرا که نهادهای مرجع به عنوان مراکز کنترل اجتماعی بر روندهای عمومی نظارت دارند. حرکت‌های پوپولیستی اساسا ضد کنترل بوده و نسبت به هر نظارتی در هر سطحی حساسیت منفی دارند، لذا اقدام به تخریب، تحقیر و بی‌اعتباری نهادهای مرجع می‌کنند و آنها را مجبور به پیروی از خود می‌کند. نمونه واقعی آن در ایران، حمایت از روی اکراه اصول‌گرایان از رییس جمهور پیشین است. از سال 84 به این سو بیش از آنکه نهادهای اصلاح‌طلبی مورد تخریب قرار گیرند، سازمان اجتماعی اصول‌گرایان در کانون یورش بود. از این رهگذر، این سازمان به‌جای هدایت، حمایت و نظارت بر فرد منتسب به خود، می‌بایست برای تداوم حضور خود صرفا از او تبعیت کند و به نحوی اقدامات او را توجیه نماید. و امروز پس از هشت سال، هنوز نتوانسته خود را از آن وضعیت نجات دهد.

نهادهای مرجع هم‌چنانکه موافقانی دارند، مخالفانی نیز دارند. به قول فردوسی: بزرگ آنکه او را بسی دشمن است. دشمنان و مخالفان بزرگان در کنارِ تازه‌واردان جویای نام مخاطبان اصلی رهبران پوپولیست هستند. از همین رواست که داستان درگیر شدن و بی‌محلی به نهادهای مرجع اعم از مراجع تقلید، مجلسیان، قاضیان، متخصصان، نخبگان دانشگاهی به ویژه متخصصان علوم انسانی؛ اقتصاد، جامعه شناسی و سیاست، سیاستمداران، برنامه‌ریزان، حرفه‌‌ورزان، انجمن‌ها و نهادهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، حرفه‌ای، صنفی در دستور کار آگاهانه این حرکت است.

مخالفت آشکارا با موضوعات مورد حساسیت مراجع تقلید تصادفی نیست. انتصاب‌های شگفت و گماشتن افرادِ بی‌تخصص در سمت‌هایی که حتی امکان برقراری ارتباط سطحی با موضوع مورد ماموریت ندارند، بیش از آنکه تقدیر از اطرافیان باشد، بی‌اعتبار سازی نخبگانی که پیش از این، در این سمت‌ها انجام وظیفه می‌کرده‌اند، می‌باشد. به همین سیاق، بازنشسته نمودن پیش از موعد متخصصان و مدیران ارشد دوائر و صنایع دولتی و استادان دانشگاه‌ها؛ تحت عنوان جوان‌گرایی نیز نشان دادن درِ باغ‌سبزی است به تازه‌واردان که با بیرون راندن آنان جا برای شما باز خواهد شد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 663086

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =