این واکنشهای مردمی است که سیاست برایشان اهمیت دارد و سه ساعت مناظره هفتگی کاندیداها را با هم تماشا میکنند.
این فقط بخشی از واکنشهای ظاهری به دیدن مناظرهها و فعالیتهای سیاسی است که آدمها در آن خردشدن و تکهتکهشدن قهرمانهای سیاسی خود را میبینند. نگاهی به ابرقهرمانهایی که قرار است وضع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشورها را بهتر کنند؛ اما در تنگناهای اخلاقی برای نشستن بر صندلی پرطمطراق ریاستجمهوری و نخستوزیری، برای تباهکردن آمال مردمی که قرار است طرفدار آنها باشند، از هیچ حرکتی مضایقه نمیکنند.
ماجرا البته فقط به مناظرات بازنمیگردد. قصه درگیری آدمها در تبلیغات میدانی کاندیداها و فعالیت ستادهایی که تراکت پخش میکنند و درگیریشان با دیگران کم نیست. در دوهفتهای که تبوتاب تبلیغات انتخاباتی رونق میگیرد، فعالان انتخاباتی برای برندهشدن همه راهها را انتخاب میکنند، بیاخلاقیهای مرسوم، کریخواندنها و شعارهایی که روان مردم را نشانه میرود. حالا دیگر مردم به یُمن حضور فعال تکنولوژی نیمهشبها و در فضای مجازی نیز از اخبار ضدونقیض رهایی ندارند. آنها مدتها قبل از انتخابات میبینند که چگونه امانتدارهای یک کشور در لحظهای با گزارش و پیامی نابود میشوند، این تنها نابودی یک شخصیت نیست، در این فرایند که گویی از آن گریزی نیست، هربار اعتماد بخشی از مردم جامعه است که لگدکوب میشود. آنها میبینند ممکن است هربار در این فرایند تعداد بیشتری به آخر خط برسند؛ اما مسئله مهم و کُدی که در اختیار مخاطب قرار میگیرد این است؛ در شرایطی که رانت و بردن و اختلاس به این سادگی اتفاق میافتد، به چه کسی باید اعتماد کرد و اصلا چرا من هم بخشی از این بازی سیاسی نباشم؟
هفته گذشته بود که وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در نشست خبری خود از کاندیداهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری درخواست کرد سلامت روان مردم را در نظر بگیرند. سیدحسن هاشمی در حاشیه مراسم روز جهانی سلامت، درباره تأثیر فضای انتخاباتی بر سلامت روان مردم گفته بود: «ما در این موضوع میتوانیم مثل هر مقوله دیگر باعث آسیبزدن به سلامت روان مردم یا نشاط آنها شویم. کسانی که تخریب و تحقیر میکنند، گزارش خلاف واقع و وعده بیجا میدهند، امید بیجا ایجاد میکنند یا سطح توقعات مردم را بالا میبرند، بر اعصاب و روان آنها اثر میگذارند. واقعیات و مشکلات را صادقانه بگوییم. توقعهایی که ایجاد میکنیم باید مطابق داشتهها و شرایطمان باشد. سالهاست به غربیها انتقاد میکنیم؛ اما الگوی ما در انتخابات مناظرات، رفتارهای سیاسی و نقد رقیبان مانند آنهاست. باید متوجه شویم مسیری که در پیش گرفتهایم، اسلامی و به صلاح کشور نیست و با روح و روان مردم سروکار دارد و به آن آسیب میرساند. ما در رسانهها بهطور دائم افکار متضاد میبینیم که این مردم را گیج میکند. باید به آموزشهای دینی و سنت خودمان برگردیم که این کار به صلاح مملکت خواهد بود». به گفته وزیر بهداشت آگاهی حق مردم است؛ اما باید دید سیل اطلاعاتی که گاه بهصورت غلط به سمت جامعه روانه میشود چگونه مردم را دچار ابهامات عجیبی میکند که دیگر رهایییافتن از آن غیرممکن است.
مردم فراموش نمیکنند
مرضیه معلمثانی، دانشجوی دکترای جامعهشناسی در دانشگاه علامهطباطبایی است، او پایاننامه کارشناسی ارشد خود را به موضوع تأثیر فضای ناامن سیاسی بر جامعه اختصاص داده است. معلمثانی به «شرق» میگوید: در سه دوره اخیر انتخابات ریاستجمهوری دیدهایم که مناظرههای انتخاباتی به جبهه جنگ روانی تبدیل میشود، کاندیداها با پروندههای قطور جلوی دوربین حاضر میشوند و یکدیگر را متهم میکنند. این قصه با پایان مناظره نیز تمامی ندارد، پایان مناظره اول ماجراست. ستادها لشکرکشی میکنند، بیانیهها صادر میشود، اسناد دروغها برملا میشود، آدمها در خیابان با هم گلاویز میشوند، خشونتها در قلب مردم باقی میماند.
مناظرهها و انتخابات تمام میشود؛ اما مردم خشونتشان تمام نمیشود. وی افزود: «آنها در خاطرشان میماند که چه کسی در چه جناحی قرار داشته و به کدام کاندیدا رأی داده، موفقیتشدن یا موفقیتنشدن کاندیدا در دوران ریاستجمهوری پتکی بر سر رأیدهندگان به او میشود؛ آنها یکدیگر را در نابودشدن چهار سال یک رئیسجمهور مقصر میدانند.
دوستیهای زیادی در دوران انتخابات به دشمنی تبدیل میشود. درست همان زمانی که نامزدها برای نامزد برنده دستهگل و پیام تبریک میفرستند و از فردای انتخابات دوباره در جلسات رسمی با یکدیگر دیدار صمیمانهای ترتیب میدهند، در جامعه مردم هنوز با یکدیگر درگیر هستند، مردمی که اصلاحطلب هستند سعی میکنند از آقای مغازهدار اصولگرا خرید نکنند. صاحبخانه اصولگرا مستأجر اصلاحطلب خود را جواب میکند و این چرخه معیوب حتی در ادارات و شرکتهای دولتی و خصوصی ادامه پیدا میکند». این جامعهشناس تصریح کرد: «شاید به عمل نامزدها پس از انتخابات با یكدیگر کنار بیایند و همهچیز تمام شود؛ اما این ضربهها در رینگ مناظره تا ابد روی جامعه تأثیر میگذارد، مردم فراموش نمیکنند، حافظه تاریخیشان در دشمنیها پایدار میماند، چون آنها سربازهای پیادهنظام کاندیداها هستند، آنها یادشان نمیرود در کدام خیابان و از هوادار کدام کاندیدا مشت خوردهاند و این تا ابد بر جامعه تأثیر خواهد گذاشت».
این جامعهشناس در پایان خاطرنشان کرد: «در سه ساعت مناظره کاندیداها یکدیگر را با اتهامهای عجیب و غریبی متهم میکنند که شاید در روند عادی و سالم حضور آنها در چرخه سیاست یک کشور غیرقانونی باشد، مردم بهعینه میبینند آنها یکدیگر را دروغگو و رانتخوار خطاب میکنند، در چنین جامعهای چگونه میتوان توقع اخلاقمداری داشت؟ هیچکس حاضر نیست در این میانه کنار بکشد و از خوبیهای کاندیدای رقیب بگوید. تصویر و سؤال ذهنی من در پایان هر مناظره این است که کاندیداها پس از اتمام مناظره با هم چه برخوردی میکنند؟ آیا با دیسيپلین سیاسی با هم دست میدهند و چای مینوشند و خداحافظی میکنند؟ آن مجری بیچاره مناظره چه واکنشی به آنها دارد؟ آیا آنها یکدیگر را متهم میکنند و توهینها را تمام نمیکنند؟ چون مردم تمام نمیکنند. آنها در صفحات مجازی پایان رقیب و طرفدارانش را میخواهند، برای یکدیگر آرزوی مرگ میکنند و کسی سؤال نمیکند پس تکلیف اخلاقمداری چه خواهد شد؟».
عدم اعتماد، تنها نتیجه این نوع تبلیغات بود
دکتر حمیدرضا پوراعتماد، روانشناس بالینی و عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، نیز در گفتوگو با «شرق» درباره بار منفی مناظرات و تبلیغات نادرست بر روان مردم عنوان کرد: «مردم در مناظرات و تبلیغات اینچنینی به مرگ اخلاق نگاه میکنند، آنها مضطرب و عصبی به همه آنچه فرو میریزد نگاه میکنند. یأس، بدبینی و ناامیدی از مسئولان کشوری در قلبها وارد میشود. اولین صحبتی که آنها میکنند این است؛ اگر این اتهامات همه وارد است، ما چطور در این کشور زندگی میکنیم؟ اولين برداشتی که مردم از این مناظرهها خواهند داشت، این است که این نامزدها چطور شخصیتهایی هستند که با این همه ضعف و ناتوانی و کجیهایی که دارند، می خواهند کشور بزرگ ایران را اداره کنند و آینده آنان را رقم بزنند. وقتی در سطح بالای کشور اینگونه اختلاف ایجاد شود، طبیعی است که این اختلاف وقتی به سطح خیابان و جامعه میرسد، زاویه شکاف را چندین برابر خواهد کرد. متأسفانه مناظرهها اختلاف را تا سطح خانواده، ادارات و واحدهای کوچک اجتماعی کشانده است و آسیبهای روانیای به جامعه وارد میکند که جبران آن بهسادگی امکانپذیر نخواهد بود».
وی افزود: «اثرات روانی این مناظرهها را به چند روش میتوان بررسی كرد؛ عمدتا دو روش برای تحلیل تأثیر این مناظرات وجود دارد؛ یکی روشهای نسبتا شناختهشده و قدیمیتر که مناظرهها را کدگذاری و مطالعه ميكند که بیشترین لغت، مفهوم و سازهای که تکرار میشود چیست و بعد از طریق تحلیل آن واژه میتوانیم به افکار و ایدههای مناظرهکنندگان و تأثیر آن روی مردم پی ببریم. یعنی ابتدا در این روش بايد گفتوگوی مناظرهکنندهها تحلیل شود که روی کدام نقاط روانی و هیجانی مردم دست میگذارند، تا بتوانیم به نتیجه آن هم پی ببریم. در روش دوم با صحبت با مردم و تحلیل تأثیر آن روی مردم به نتیجه برسید که این مناظرات چه آثار روانیاي روي مردم خواهد داشت. به عبارت دیگر این مناظرهها را به منزله یک پیام دید؛ پیامی که فرستندهاش مناظرهکنندگان و پیام متن مناظره و پیامگیرنده مردم هستند. من فکر میکنم در سه سطح ميشود این مسئله را تحلیل کرد». پوراعتماد در ادامه میگوید: «اما روشهای مبتنی بر تکنولوژی هم وجود دارد که بدون اینکه تماشاکنندگان مناظره متوجه باشند، ميتوان اثرات روانی، هیجانی یا شناختی را در آنها بررسی کرد. روشهایی مثل تعقیب چشمی در این مسئله بسیار کمککننده هستند. این نوع مطالعات حداقل هفت، هشت روز فرصت میخواهد تا بتوان به تحلیلهای عمیق رسید، اما از خلال مناظرات این مدت میتوان به این نتیجه رسید كه فضای حاکم بر مناظرات و تبلیغات این روزها فضای اتهام است. به عبارت دیگر افراد به دلیل اینکه برنامههای مشخصی نداشتند که نشان بدهند از هم بهترند، عمدتا با تخریب سعی میکردند نامزد مقابل را در انفعال قرار دهند و به بیننده این پیام را منتقل کنند که به این فرد اعتماد نکن. این استراتژی در میان مناظرهکنندگان دنبال شد و مهمترین آسیب روانی که به مردم وارد میکند، ایجاد فضای ناامنی و عدم اعتماد است. مردم در چنین شرایطی وقتی میبینند به نامزدهای انتخاباتی نمیتوانند اعتماد کنند، طبیعتا در مسائل شخصی و کسبوکار خود نیز اعتمادکردن برایشان دشوار میشود. در مناظرات ضربان قلب افراد بالا میرود، این مسئله شبیه دیدن یک مسابقه فوتبال است، با این تفاوت که فوتبال سرگرمی است، اما مناظرهها میخواهد سرنوشت یک کشور را رقم بزند».
حالا مناظرهها تمام شده و تبلیغات میدانی بیشترین تبلیغات ستادی کاندیداهاست، آنها هنوز هم از هیچ تلاشی برای مخدوشکردن اعتمادها فروگذار نمیکنند. هفته دیگر همین روز ٤٨ ساعت از اتمام انتخابات گذشته است و مهمترین چیزی که بین مردم از بین رفته، اعتماد است. کاش فکری به حالش کنیم.
۴۲۴۲