تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۵۰

محمدرضا مهاجر

صدای اذان مغرب را که شنید، سرش را بالا گرفت: خدایا شکرت که امروز م تونستم روزه بگیرم.

تکه نان خشکش را داخل لیوان پلاستیکی آب زد و خورد.

بعد با دقت، انگار که دارد مهم ترین کار عالم را انجام می‌دهد کارتنش را روی زمین و کنار دیوار پهن کرد و رویش دراز کشید.

 

1717