۰ نفر
۲۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۰۰

محمدرضا مهاجر

به گنبد سبز آقا خیره شد. دستش را روی سینه اش گذاشت و سلام داد. آرام از درب حرم وارد شد . صحن حرم  چراغانی بود. صدای بال کبوترها گوشش را پر کرد.
وارد روضه منوره که شد، اشکش سرازیر شد. روی گونه هایش ریخت.
دستش را به ضریح گره زد و ...
                                                                                ***
از خیال بیرون آمد. برخاست و لباس خاکی اش را تکاند. زیر لب گفت: آقاجان، امامزاده ها هم حرم و صحن و سرا دارند اما شما...
بغض امانش نداد. بیت شعری را که نمی دانست کجا شنیده ،بریده بریده  رو به بقیع زمزمه کرد:
پس چرا نیست تورا شمع و چراغ و حرمی
نکند سائلی آمد، تو حرم بخشیدی؟

*به بهانه نیمه ماه رمضان،سالروز میلاد امام مجتبی(ع)

1717

کد خبر 675091

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین