معمولا نمازش طول میکشید. دیرتر از بقیه سر سفره میآمد و همان آخرسفره مینشست. رسم سفره این بود که قبل از حمله به آن، هرکس دعایی کند و بقیه آمین بگویند. معمولا یک نفر هم به مسعود تکه میانداخت: «خدایا روزه کسانی را که با دعاهای خود باعث دیر شدن افطار روزه داران میشوند اجابت نکن».
***
امسال، نماز که تمام شد، همه جاگرفتند کنار سفره. چشمها برگشت به سمت مسعود. او، زودتر از همه و البته سرجای همیشگیاش، آخر سفره نشسته بود. روی یک چهارپایه و با خطی خوش بالای سرش نوشته بود: شهید مدافع حرم،مسعود...
1717