اگر قرار بود کارلوس کیروش از هدایت تیم ملی کنار گذاشته شود، این مبارزه را درک میکردیم اما حالا که با کیروش قاطعانه به جام جهانی رسیدهایم و قرار است تا قلب روسیه با او ادامه بدهیم، این مبارزه هیچ بازندهای غیر از تیم ملی نخواهد داشت.
آیا از دل مبارزه با سرمربی تیمی که در راه رسیدن به جام جهانی، 8 بازی بدون گل خورده را پشت سر گذاشته، به رکورد 80 بازی بدون گل خورده میرسیم؟ آیا مبارزه اسدی با کیروش، ما را از تیم اول آسیا به قدرت برتر دنیا تبدیل میکند؟
اگر پاسخ مثبت است که یک نفر به ما بگوید اروپاییها دیوانه هستند که برای پیشرفت بین سرمربی تیم ملی و دبیر کل فدراسیونشان اختلاف و دعوا نمیاندازند؟ اگر هم پاسخ منفی است که از اسدی میخواهیم با کیروش به جای مبارزه، رایزنی کند.
اگر مبارزهای که اسدی مدتهاست با کیروش راه انداخته، به سود تیم ملی بود، ما هم قطعاً در این مبارزه، دبیرکل را تنها نمیگذاشتیم اما این مبارزه، این جنگ رکیک، این ادبیات عجیب، تنها حاصلی که دارد، شلیک به قلب تیم ملی است. انتخاب با شماست؛ یا اسلحهها را همین امروز زمین بگذارید یا شقیقه تیم ملی را هدف بگیرید و کار را تمام کنید.
* این یادداشت در سرمقاله شنبه ۱۷ تبر روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.