تحولات خاورمیانه عربی حتی از سریالهای پر بینندهای مانند"Breaking Bad ؛The Walking Dead" جذابتر و هیجانانگیزترند. به یکباره همه چیز تغییر و پیشبینیها فرومیریزند و به خود میگوییم "آه، خدای من قرار نبود اینطور شود!". به قول "اریک رولو" آنچه در خاورمیانه دیده میشود، مطمناً و یا به احتمال زیاد همانی نیست که باید باشد!". ملک حسین زمانی در رادیو امان در حمایت از فلسطینیان داد سخن سر میداد، اما فاجعه سپتامبر سیاه 1970 را در کارنامه خود ثبت میکند! انور سادات صبح روز 19 نوامبر 1977 در تراس کاخ عابدین قاهره، فریادهای ضداسرائیلی سرمیدهد، اما نزدیک غروب مشتاقانه در تلآویو مناخیم بگین را در آغوش میگیرد! حافظ اسد از شاه پیشین ایران به شدت انتقاد میکرد، اما در اوج بحرانهای خاورمیانه در دسامبر 1975 او را در تهران به گرمی به آغوش میکشد! و یا ملک فیصل پس از نبرد اکتبر 1973 فرمان تحریم نفتی علیه غرب و ایالات متحده را صادر کرد، اما یک ساعت بعد از رئیس دفتر هنری کسینجر شخصا خواهش میکند هر طور شده او را راهی خاورمیانه کند. اینها گرچه متعلق به گذشتهاند، اما در ماهیت، هیچ چیز در خاورمیانه تغییر نکرده و قاعده بازی همان است که همیشه بوده.
تازهترین نمونه آن، طی ماه گذشته و همزمان با بروز علائمی جدی از بهبود روابط میان ریاض و تهران مشاهده شد. از مسئله عزیمت حجاج ایرانی به عربستان گرفته تا ملاقات وزرای خارجه دو کشور در اوایل ماه اوت در استانبول. از اظهارات آشتیجویانه وزرای خارجه ایران در هفته گذشته گرفته تا ممنوعیت انتشار اخبار ضدایرانی در رسانههای سعودی، همگی حکایت از احتمال وقوع تحولی غیرمنتظره میان دو کشور داشت. برای دو کشور بهشدت رقیب در یک بنیست کوچک مانند خلیج فارس، وجود تحولاتی کمتر از این بهخوبی میتوانست زمینه بهبود روابط را فراهم آورد. اما تعجبآور، طی کمتر از 24 ساعت پس از انتشار اظهارات وزیر خارجه ایران، عادل جبیر وزیر خارجه عربستان روز پنجشنبه به ناگاه ضمن رد بهبود روابط با ایران امکان هرگونه بازنگری در مناسبات را رد کرد. تازهترین موضعگیری عادل جبیر اما این سوال را بهطور جدی مطرح کرده آیا ما واقعا با یک سیاست اصولی در عربستان روبرو هستیم؟ یا با جریانی دوگانه و متناقض در سیاست خارجی این کشور؟ این دوگانگی البته به ایران محدود نمیشود و دامان قطر را نیز گرفته است. تغییر جهت علیه دوحه کمتر از 12 ساعت! آنهم زمانی که تصور میشد گشایشی در بحران به وجود آمده، ابهامات وجود دوگانگی در سیاستهای منطقهای سعودیها را به یک امر مسلم تبدیل کرده است.
اینکه سعودیها با ایران و یا متحد سابقشان قطر چه خواهند کرد؟ در قبال گسست منابع قدرت، تردیدهای ویرانگر، دوگانگی در ساختار تصمیمگیری و نبرد نامتعارف بر سر قدرت چندان اهمیتی ندارند. مسئله اصلی عدم توانایی ریاض در مدیریت بحرانهای منطقهای و احتمالا داخلی است که میتواند در آینده به بیثباتی جدی منطقه منجر شود. ریاض ظاهرا قادر به فائق آمدن بر تناقضهای سیاست خارجی و منطقهای خود نیست و این تناقضها بالقوه و عملا منطقه را در برابر یک چالش بیسابقه بیثباتکننده قرار داده. منابع سیاسی و دیپلماتیکی مقیم منطقه معتقدند، نگرانی عمده اما آنجاست که کشش نامتقارن منابع قدرت در ساختار سعودی برای فائق آمدن بر تناقضات ذاتی و دوگانه خود، جهت منازعات را احتمالا از سوی آنها به سوی کانونهای بیرونی مانند سوریه و یمن و احتمالا عراق و حتی ایران سوق خواهد داد. اما از سوی کدام جناح که شناخت زیادی از آن نداریم!؟ نمیدانیم!. گمانهزنی سخت است. آیا اختلافات صرفا در سطوح خانوادگی ست؟ این را دقیقا نمیدانیم!. آیا اختلافات جدی و ساختارشکنی میان محمد بن سلمان و وزیر خارجه بروز کرده؟ به نحوی که اواخر ماه جولای زمزمه برکناری عادل جبیر بر سر زبانها افتاد. این را هم نمیدانیم! آیا کانونهای اصلی و سنتی قدرت، هیات حاکمه را برای تغییرات تحت فشار گذاشتهاند؟ از این هم خبر موثقی دردست نداریم!. آنچه میدانیم غیر عادی و مخاطرهآمیز بودن شرایط آتی است. در کشوری مطابق با استاندارد عربستان سعودی، عادی نبودن الزاما با یک جابهجایی ساده منابع قدرت خاتمه نمییابد. اما بالقوه میتواند کل منطقه را تحت تاثیر خود قرار دهد.matinmos@gmail.com