به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از اتاق تهران، کشورها معمولاً وقتی همسایههای غنیتر یا ثروتمندتری داشتهباشند، زودتر و راحتتر به ثروت دست پیدا میکنند. الگوی رشد کشورهای شرق آسیا در چند دهه گذشته چنین شرایطی داشته؛ از ژاپن گرفته که همیشه پیشرو بوده تا میانمار که اغلب از قافله عقب بودهاست. همین الگوی مشابه را میتوان در کشورهای بزرگ نیز مشاهده کرد. برای مثال در یک دهه گذشته، ایالتها و شهرستانهای فقیرتر چین رشدی سریعتر را نسبت به ایالتهای ثروتمندتر تجربه کردهاند. اما هند کاملاً متفاوت است. بهجای اینکه ایالتها به هم نزدیک شوند، شکاف آنها بیشتر شده و نسبت به هم فاصله بسیار زیادی گرفتهاند. اخیراً نیز قرار است نظام مالیاتی تکانی بخورد و تغییراتی در آن اِعمال شود اما به نظر میرسد این جریان، همهچیز را بدتر و پیچیدهتر کند.
بهجز وجود برخی از خانههای لوکس در بمبئی و برخی از دفاتر استارتآپها در بنگلور، سایر بخشهای هند نسبت به استانداردهای جهانی، وضعیت فقیرتری دارند. روی هم رفته، 1.3میلیارد نفر از جمعیت این کشور تقریباً دهکهای سوم و چهارم جمعیتیِ جهان را تشکیل میدهند. متوسط درآمد هر نفر نیز 6600 دلار است. اما این رقمِ متوسط، شکافِ بزرگی را در زیر خود پنهان کردهاست. در کرالا به عنوان یکی از ایالتهای جنوبی، متوسط درآمد سالانه مردم بیش از 9300 دلار است؛ این رقم از متوسط درآمد مردم در اوکراین نیز بالاتر است. بهعلاوه این رقم به متوسط جهانی نیز نزدیک است. اما 120میلیون هندیای که در ایالت بهار زندگی میکنند درآمدی کمتر از 2هزار دلار دارند که شرایط آنها را مشابه شهروندان مالی یا چاد میکند. در واقع آنها در قعر رتبهبندیهای جهانی قرار دارند.
شکافهای پرنشدنی
اما شکاف در حال گسترش است. در برخی ایالتها اوضاع از این هم بدتر است. در بسیاری از نقاط دنیا، شکاف درآمدهای مردم مناطق مختلف در حال افزایش است. اما تجربهای که هند از سر میگذراند برای بسیاری از اقتصاددانها به شکل معما درآمدهاست. مناطق فقیرنشین از پیشرفت تکنولوژی در مناطق ثروتمند بهره میگیرند برای مثال آنها از قطار یا تلفنهمراه برخوردار میشوند. کارگران در مناطق فقیرنشین اغلب با دستمزدهای پایین موافقت میکنند. به همین خاطر است که شرکتها و سرمایهگذاران برای ساخت کارخانههای جدید به این مناطق هجوم میآورند.
هرچه موانع پیشرفت کمتر باشد، همراه شدنِ مناطق فقیرنشین با منطقههای ثروتمندان، سریعتر میشود. بسیاری از ایالتهای چینی در چنین وضعیتی قرار گرفتند و خیلی زود با سایر مناطق پیشرفته همراه شدند. بخشی از دلایل پیشرفتِ مناطق فقیرنشین چینی به همین مسائلی مربوط میشود که در بالا گفتهشد اما برخی دیگر نیز ناشی از تلاشهای دولت است. آنها سعی کردهاند با سرمایهگذاری در این زمینه، زیرساختهایی برای پیشرفت و توسعه مناطق فقیرنشین فراهم کنند.
آرویند سوبرامانیان یکی از اقتصاددانان ارشد که در دولت هند نیز مشغول به کار است، چندی پیش اعلام کرد شکاف طبقاتی در ایالتها به معمایی پیچیده تبدیل شدهاست. انتظار میرفت این نابرابریها در چین از چند سال پیش در فرایند اصلاح قرار بگیرد اما این اتفاق هنوز رخ ندادهاست. در یکی از تئوریها، دولت مقصر است چرا که زیرساختهای لازم را برای از میان برداشتنِ شکافها فراهم نکردهاست. برخی دیگر از تئوریها، مدل توسعهایِ هند را زیر ذرهبین قرار دادهاند. رشد اقتصادی در چین بیشتر بر بخشهای فناوریمحور تکیه داشتهاست. این یعنی توجه کمتری به کارگران و تولیدات کارخانهای صورت گرفتهاست. این امر مانند مانعی بر سر راه همگرایی قرار گرفتهاست.
همگرایی در کشوری که ایالتهای آن خانه و مأمن فقیرترین مردم دنیاست، قطعاً خوب و مطلوب خواهد بود. اما این مسئله میتواند خطرات سیاسی نیز به دنبال داشتهباشد؛ ممکن است ایالتهای ثروتمند دچار وحشت شوند؛ وحشت از اینکه مبادا مردمِ مناطق فقیرنشین، موقعیت و منافع آنها را به خطر بیندازند. به هر حال این پرسش که چرا ایالتهای هندی نمیتوانند در جهت همگرایی گامی بردارند همچنان به عنوان پرسشی باقی است و هر روز نیز جدیتر میشود.
35224