با محمد حقگو که فارغالتحصیل آهنگسازی از دانشگاه ملی موسیقی اوکراین است و سابقه مدیریت هنری ارکستر رودکی را نیز در کارنامهاش دارد، درباره مسائلی چون وضعیت و شرایط موسیقی مقامی کشورمان، نحوه مواجهه و برخورد دنیای غرب با موسیقیهای بومیاش، راهکار نجات موسیقی مقامی کشورمان از وضعیت موجود، ویژگیهای موسیقی خراسان و برخی موارد دیگر گفتوگو کردهایم.
محمد حقگو، آهنگساز، مدرس دانشگاه و فارغالتحصیل آهنگسازی از دانشگاه ملی موسیقی اوکراین در مورد ویژگیهای موسیقی مقامی گفت: «موسیقی مقامی نوعی از موسیقی است که از درون جریان پر فراز و نشیب زندگی مردم آمده، ساخت کسی نیست یا از ذهن یک آدم خاص تراوش نشده، بلکه در طول سالیان دراز توسط هنرمندان مختلف و گمنام صیقل خورده و به دست ما رسیده است. در هر مقطعی از تاریخ، عموما موسیقی برحسب نیازهای زندگی و وقایع تاریخی شکل و فرم نسبتا جدیدی به خود میگیرد و راوی شرایط اجنماعی آن مقطع از تاریخ میشود و در مجموع شما را با نسخههای فراوانی از زندگی، امید، قصه و تاریخ روبرو میکند.»
این موزیسین که سابقه مدیریت هنری ارکستر رودکی را نیز در کارنامه خود دارد، در ادامه افزود: «طبیعی است، در جنوب خراسان و بهخصوص تربتجام، خواف و منطقه باخرز، که زندهیاد محمدابراهیم شریفزاده در آن جا زندگی میکردند، طبیعت چندان سرِ سازگاری با مردمان و کشاورزان و دامداران ندارد. طبیعی است که شما هر چه در آن جا بشنوید نوعی از موسیقی است که موتیفهای بلند دارد، خواستنهای زیادی در آن هست، دلتنگی فراوانی در آن موج میزند و تا مغز استخوان احساس مخاطب نفوذ میکند.»
او همچنین عنوان کرد: «گاهی در مقالات یا سخنرانی برخی از دوستان میشنوم که صحبت از دوتار شمال خراسان و مقایسه آن با دوتار جنوب خراسان مطرح میشود و این که تفاوتهایی در تعداد پردههای ساز وجود دارد، من اعتقاد دارم ساز رایج در جنوب خراسان «آواز» است به این معنی که مقامها عموما شکل آوازی داشته و نوع تحریرهای خوانندههای جنوب خراسان بسیار پیچیده و خاص است، به همین جهت هیچگاه مقایسه دوتار این دو منطقه نمیتواند ابعاد گسترده موسیقی جنوب خراسان را نشان دهد. در موسیقی مقامی جنوب خراسان آن چه از دوتار پیشی گرفته، آواز است.»
محمد حقگو ضمن اشاره به ویژگی آوازی زندهیاد استاد محمدابراهیم شریفزاده گفت: «چیزی که من در برخورد با اساتید آن منطقه در بخش آواز فقط در استاد شریفزاده دیدم این بود که میتوانست ترانهای عاشقانه را با لحن کاملا حماسی بخواند. نوع تکنیکهای اصواتی که ایشان در آواز استفاده میکرد، تکنیکهای خاص خودش بود، در همدورهایهای خودشان و خوانندگان بسیار خوش صدایی که آثارشان را بررسی کردهام ، کسی را ندیدم که به آن شکل آواز را اجرا کند.»
او در ادامه افزود: «استاد شریفزاده درک عمیقی از شعر داشت، بعضیوقتها برحسب وزن موسیقی، خصوصا در ترانههایی که پادایرهای نام گرفتهاند برخی کلمات از هم جدا میشوند طوری که مخاطب احساس میکند شاید خواننده متوجه شعر نیست، اما وقتی لحن را با متن مقایسه میکنید متوجه میشوید که ایشان اساسا استنباطی دارند که شاید یک آدم با خواندن چندین بار آن شعر بتواند به آن برسد.»
این موزیسین همچنین درباره سایر ویژگیهای استاد شریفزاده عنوان کرد: «وقتی خودم در مقابل کارهای اجرایی ایشان قرار میگرفتم فرصت این که از کار لذت ببرم از من گرفته میشد و در آن لحظه فقط مسخ آن هنری که در جریان بود و مبدل به مخاطبی میشدم که میبایست بعدا بفهمم چه شنیدهام و چه اثری بر من گذاشته است. «سرو خرامان»، «دلبر رعنا»، «بهار دختر عمو»، اینها را شما نگاه کنید بخصوص «بهار دختر عمو» که خیلی دوست دارم به آن اشاره کنم. ترانهای است که ظاهر آن یک شادابی دارد اما باطن آن حزن زیادی از فراق دارد و این دو جوهره متضاد را چگونه ایشان توانسته با هم و در یک زمان پیاده کند؟»
حقگو درباره درگذشت استاد شریفزاده که آبان سال 1395 اتفاق افتاد گفت: «منطقه تربتجام و کلا خراسان مرکزی گنجینههای فراوانی از هنر موسیقی را در خود دارد، بسیاری از این هنرمندان گمنام هستند، اما باور کنید آن چیزی که مسلم است، با فقدان استاد شریفزاده ما یکی از ستونهای اصلی موسیقی مقامی و راویان صدیق و باهوش مقامهای آن منطقه را از دست دادیم.»
او در ادامه افزود: «همانگونه که گفتم نمود اصلی و محور موسیقی در منطقه جنوب خراسان آواز است یعنی تکنیکهای بسیار پیچیده، همه در آواز نمود پیدا میکنند. در واقع اگر قرار باشد نوازندهای با خواننده خوبی مثل استاد شریفزاده دوتار بزند باید با دوتارِ بدون پرده (فِرِتلِس) ساز بزند تا قادر باشد تمام ظرافتهای آواز را پاسخ دهد.»
این آهنگساز درباره مراوده استاد شریفزاده و استاد سمندری و تاثیر این دو هنرمند بر نگاه هنری یکدیگر گفت: «همانطور که میدانید، مدت زیادی از عمر مرحوم استاد شریفزاده در کنار استاد سمندری گذشت. این دو شخصیت به یک درک متقابل از یکدیگر با زبان موسیقی رسیده بودند. در جشنوارهای که شهرستان قاین میزبان آن بود به خاطر دارم که بنده نیز در کنار این دو عزیز افتخار داوری داشتم و نکتهای که برایم بسیار جالب بود نزدیک بودن غیرقابل تصور سلیقه و احساس این دو بزرگوار در مقابل آثار بود. رسیدن به این همدلی طبیعی است که دو جریان موسیقی بسیار جدی را در کنار یکدیگر برای سالها حفظ کند.»
او درباره تنوع بسیار جالب خوانندگی در موسیقی مقامی خطه خراسان افزود: «ویژگی خاصی که در پژوهش موسیقی مقامی و محلی خراسان، همواره مرا شگفتزده میکند تنوع بسیار دلنشین و خوشرنگ صداهای خوانندگان محلی در جنوب خراسان و تنوع تکنیک نوازندگی در شمال و جنوب خراسان است. آن چیزی که مسلم است هیچوقت نتوانستم حتی دو نفر که سبکهای بسیار نزدیکی در آواز دارند را با هم مقایسه کنم. همین تنوع هنری، و تنوع پرفورمنس (اجرا) هنری در مناطق موسیقایی خراسان نشاندهنده این مسئله است که این موسیقی از عمق و ریشه عمیقی برخوردار است که میتواند چنین تنوعی را ارائه دهد.»
محمد حقگو همچنین عنوان کرد: «شما در دوتارنوازهای شمال خراسان، زندهیاد حاجحسین یگانه را نمیتوانید در همان شمال خراسان با زندهیاد حاجقربان سلیمانی مقایسه کنید، اصلا با همدیگر قابل قیاس نیست. هر دو هم مقامهای رایج شمال خراسان را مینوازند، حتی در نواختن یک مقام واحد شبیه نیستند، حتی مخاطبی که با منطقه و موسیقی آشنا هم نباشد متوجه میشود که دو فضای کاملا متفاوت را شنیده و این البته از خصوصیت بدون استثنای موسیقی محلی است.»
این موسیقیدان در پاسخ به این سوال که تاکنون چه بخشی از گنجینهها و مقامهایی که در سینه اساتید موسیقی خراسان محفوظ بوده ضبط و ثبت شده است؟ گفت: «متاسفانه در پاسخ باید عرض کنم هیچ. آثار ارزشمندی در زمینه پژوهش موسیقی منطقه از مرحوم محمدتقی مسعودیه که افتخار شاگردی ایشان را داشتم و سرکارخانم فوزیه مجد باقی است؛ همچنین دوستانی با زحمت فراوان توانستهاند بخشهایی را ضبط و ثبت کنند اما متاسفانه این نگاه که هر یک از این هنرمندان به مانند گنجینهای هستند هیچگاه در بخش متولیان موسیقی کشور شکل نگرفته است.»
این آهنگساز همچنین عنوان کرد: «حتی زندگی اقتصادی آنها، عموما در زمان حیات نیز به سختی میگذرد و همین امر از تعداد رهروان راه پدر میکاهد. جدا از اینکه در مصاحبهها و مقالات مختلف مدام گفتهام و از مسئولین با آن که وظیفهشان است درخواست کردهام که حتی اگر لازم است باید در قوانین تجدیدنظر شود و بخش موسیقی مقامی تحت نظارت میراث فرهنگی نیز قرار گیرد، برای راویان مقامها شناسنامه هنری صادر شود و شرایط مساعدی برای ضبط و ثبت دانستههایشان فراهم کنند. به خدا اگر یک ظرف سفالی عتیقه معرف فرهنگ و تمدن کشورمان است ارزش این هنرمندان که جلوی چشممان هستند بسیار بالاتر و کارسازتر از آن ظرف است چرا نباید در حفظ آنچه از هنر دارند بکوشیم و حساس باشیم؟»
محمد حقگو ضمن اشاره به نحوه مواجهه و برخورد دنیای غرب با موسیقیهای بومیاش گفت: «در اروپا که سرچشمه اولیه موسیقی آکادمیک فعلی است، دانشجویان موسیقی به صورت جدی با موسیقی محلیشان آشنا میشوند. حتی ارکسترهایی وجود دارد که با سازهای خاص دوران مختلف تاریخی موسیقی قطعات مربوط به همان دوران را اجرا میکنند. اما در کشور ما یک نگاه جدی باید به سیستم دانشگاههای خصوصا موسیقیمان انداخت. چون دانشجویان موسیقی در تجربیات دانشگاهی خود حتی به طور جدی واحدهای پیش نیاز را نیز نمیگذرانند مگر خودشان جدی باشند و بیرون از دانشگاه کارکنند. شهرهایی مانند تربت جام ، قوچان و... در حال حاضر میبایست پاتوق تحقیقاتی دانشجویان موسیقی باشد و اینکه نیست ریشه در همان طرح درسهای اولیه و نگاه مسئولان به این امر دارد.»
این موزیسین همچنین عنوان کرد: «از همه هنرمندان و دستاندرکاران موسیقی مقامی خواهش میکنم خودشان در ضبط و ثبت این مقامها کوشا باشند که از گزند تحریف و فراموشی در امان بماند چرا که تمام سرمایه هنری آیندگان، امروز در دستهای شما قرار گرفته است و قدر و منزلت آن بالاخره روزی هویدا خواهد شد.»
57242