پس از ۴ سال اشتغال در روزنامه قدس به عنوان کارشناس مطبوعات داخلی مشغول به کار شده بود. دیری نپایید که معاون و سپس مدیرکل مطبوعات داخلی شد.
میانه سال ۱۳۷۶ از مطبوعات داخلی رفت اما روزنامهنگاری را رها نکرد. سردبیری روزنامه ابرار، بنیادگذاری موسسه مطبوعاتی جامجم، مدیریت موسسه همشهری، سکانداری گروه رسانهای خبر در تهران، نماینده مدیران مسئول در هیات نظارت بر مطبوعات از جمله مشاغل او بود.
اما مهمترین کارش را در این دوره (۱۳۷۶ تا ۱۳۹۲ ش)، پیجویی کارآمدی مدیریت مطبوعاتی، انباشت و انتقال تجربه با پدیدآوری آثار میدانم. جوینده مکتب روزنامهداری ایرانی شد تا خمیرمایهای برای توانمندسازی مدیریت و اقتصاد در رسانه بیابد. به سرشتشناسی نشست. چرخهها را واکاوی و آسیبها را ردهبندی کرد.
رویهها را برشمرد و صواب و ناصواب را از هم تمیز داد تا به صواب دید برسد و به شیوهای از بنگاهداری مطبوعاتی بومی دست یابد.
تجربههای جا جم و همشهری را مکتوب کرد و «روزنامهنگاری و روزنامهداری» را نوشت تا «مقدمهای بر مدیریت مطبوعات و اقتصاد رسانه» باشد.
اثر یاد شده را در «مدیریت مطبوعاتی: تأملی در اقتصاد و سازمان مطبوعات» بسط و گسترش داد تا کمبود منبع کاربردی در این زمینه را از بین ببرد. « نقطه: مجموعه مقالات درباره روزنامهنگاری و مدیریت رسانه»، « ناوبری وب: یافتههای علمی در روزنامهنگاری آنلاین و مدیریت داده»، « ما و ژئوپلتیک علم: جستاری در رتبهبندی علمی کشورها» و « پاپاراتزی نیستیم: مجموعه مقالههایی درباره اخلاق حرفهای و مسائل روزنامهنگاری ایران» چهار کتاب دیگر اوست که جملگی دغدغهمندیاش را نشان میدهد.
با این ذهنمشغولی و مهارتافزایی، پس از ۱۶ سال، ۲۰ شهریور ماه ۱۳۹۲ به معاونت امور مطبوعاتی وزارت فرهنگ بازگشت و این بار بر صندلی اول نشست. اکنون نیز پس از ۴ سال و ۳ ماه و ۱۴ روز در ۵۰ سالگی و پس از طی طولانیترین دوره معاونت امور مطبوعاتی در ۳۰ سال اخیر، با ارتقاء، اریکه مطبوعات را ترک کرد.
نیم سال نخست سکانداری، با مدرسها، محققها، مدیرها، نگارندهها، گردانندهها و به طور کلی جامعه روزنامهنگاری ایران و صنوف مرتبط به رایزنی پرداخت تا برنامهاش را ویرایش کنند. در آن جلسهها منظومه فکری خودش را داشت. مردمدار و مشورتپذیر بود اما مشاورهها را از فیلتر عقلی خود و مصلحتاندیشیهای اداری عبور میداد.
دردهای جامعه بحرانزده روزنامهنگاری را که میشنید، همآوایی میکرد و کارشناستر از هر کارشناسی نظر میداد.
این وقوف ما را به این نکته رهنمون ساخت که بسیاری از تصمیمسازیها و تصمیمگیریها درباره صنف آسیبپذیر، صدمهبین و آزاردیده روزنامهنگاری، فراتر از سکاندار مطبوعات رقم میخورد.