تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۰۸:۴۷

آمریکا و انگلیس در دور باطلی گرفتار شده‌اند که خود از اعتراف به شکست در ورطه آن ابایی ندارند.

پاتریک سی‌یل
جشن و پایکوبی نظامیان انگلیسی در بصره و تبریک و تشکرهای هر باره سران ارتش از خود و عملکرد موفق‌شان، به خیال انگلیسی‌ها پایانی رسمی برای حضور شش ساله آنها در عراق بود، اما گفته‌های یک مقام عالی‌رتبه آمریکایی در واپسین روز حضور آنها در بصره مردم جهان را به حقیقتی که خود نیز به آن باور داشتند بیشتر متمایل کرد: "به واقع انگلیس در عراق شکست سنگینی را متحمل شد! "

در روزهای ابتدایی ورود نظامیان انگلیسی به عراق، فرماندهان بریتانیا از این که می‌دیدند سربازانشان سوار بر خودروهای گشت بی‌هیچ نیازی به لباس رزم و تجهیزات اضافی در خیابان‌ها مانور می‌دهند و هرازگاهی باب سخن با یکی از ساکنان شهر را باز می‌کنند، مغرور و راضی بودند. راحتی و ایمنی نظامیان انگلیسی در عراق در ابتدا به این موضوع تعبیر شد که روش آمریکاییان در برخورد با مردمان عراق تا پیش از این رویه‌ای کاملاً اشتباه بوده است. انگلیس حضور بی‌دغدغه نظامیان خود در عراق را به صرف این باور گذاشت که اگر آمریکایی‌ها همچون سربازان انگلیسی بدون امکانات و تجهیزات پیچیده نظامی در برابر دیدگان مردم ظاهر می‌شدند، می‌توانستند مانند نظامیان انگلیس بر قلب و باور مردم عراق سلطه داشته باشند.

اما حقیقت این بود که نه رویه نرم و منعطف نیروهای انگلیس و نه نظامیان سرتا پا مجهز آمریکا هیچ کدام در دل و دیده مردم عراق جای نگرفتند. با قدرت گرفتن هر روزه شبه نظامیان عراقی نیروهای انگلیس در یکی از قصرهای قدیمی صدام در بصره محاصره شدند و تقریباً همه کنترل شهر را از دست دادند. عقب‌نشینی 8 مایلی از شهر به سوی فرودگاه نهایتی بود که انتظار آنها را می‌کشید. بصره پس از آن تا یک سال پیش منطقه‌ای آشوب زده بود که با تلاش ارتش عراق به آرامش و ثباتی نسبی دست یافت.

چالش نیروهای اشغالگر آمریکا و انگلیس در عراق همه به سبب دروغ‌ها و فریب‌هایی بود که بوش و بلر هر بار برای توجیه حمله به عراق بر زبان می‌آوردند و وضع را از آنچه بود بدتر می‌کردند.

از آنجا که بصره و سایر مناطق جنوبی عراق مناطقی شیعه‌نشین و قربانی حکومت صدام حسین بودند هیچ جای تعجبی نداشت اگر در ابتدای ورود نظامیان انگلیسی مردم از سربازان استقبال هم کرده باشند. اما خوشامدگویی‌های روزهای نخستین به سرعت جای خود را به خشم و کینه‌ای طولانی داد، چرا که به سبب فقدان برنامه‌ای جدی از سوی واشنگتن و لندن برای ادامه آنچه که شتابزده به آن دست زده بودند، نیروهای اشغالگر که با وعده بازسازی همه زیرساخت‌ها وارد شهرها شده بودند، نه تنها از پس این امر برنیامدند بلکه هر روز به سبب حضور آنها حتی کوچکترین امکانات رفاهی و معیشتی را نیز از مردم سلب کردند.

جرج بوش زمانی که نظامیان آمریکا را به سوی عراق گسیل کرد واقعاً از مسئولیت خطیری که پس از اشغال کشور به دوش می‌گرفت هیچ درکی نداشت. آمریکا فقط همچون دیگر کشورهای اشغالگر و استعمارگر قرن‌های گذشته با ورود به عراق هر آنچه که باید را نابود کرد. فقدان مدیریت و ایده کافی در بازسازی هر چه سریعتر زیرساخت‌های عراق و همچنین تأمل در ارائه قدرت حکومتی و امنیتی به دست نیروهای داخلی کشور زمینه شورش و تمرد اقوام و گرایش‌های مختلف مذهبی را در عراق پدید آورد. ورطه‌ای که در نهایت اشغالگران را مستأصل کرد. در پایان ماه آوریل انگلیس در حالی 4000 سرباز نظامی خود را از بصره بیرون برد که دیگر برخلاف استقبال روز نخست کسی آنها را بدرقه نکرد.

عراق روز به روز به یاری آگاهی و واقع بینی مردم خود از حضور بیگانگان بی‌نیاز می‌شود اما سؤال اینجاست که آیا حضور شش ساله اشغالگران انگلیس و آمریکا در عراق و پذیرش شکستی سخت که خود نیز هر بار به آن اذعان می‌کنند برای اهالی واشنگتن و لندن کافی نبود که حال همان مسیر را در افغانستان در پیش گرفته‌اند؟ انباشتن کشوری بیگانه از نظامیان چه حاصلی در عراق در پی داشت که این بار خیل عظیم سربازان خارجی به افغانستان گسیل شده‌اند؟ قدرت گرفتن دوباره طالبان واکنش مردمی است که سال‌ها اشغال و تجاوز را تجربه کرده‌اند. آمریکا و انگلیس در دور باطلی گرفتار شده‌اند که خود از اعتراف به شکست در ورطه آن ابایی ندارند.

الحیات اول می‌2009 
ترجمه: لیدا هادی

منبع: خبرآنلاین