شاید زمانی که اروپایی ها در دنباله روی از آمریکا به سرنگونی دولت قانونی اوکراین به رهبری ویکتور یانوکوویچ اقدام کردند، نمی دانستند که در جهت تامین منافع امریکا، به سوی تخریب روابط خود با روسیه، حرکت می کنند. اروپایی ها هیچ گاه گمان نمی کردند که در جلوی چشم آمریکا، روسیه به شرق اوکراین حمله کند و شبه جزیره کریمه را ضمیمه خاک خود کند. آن ها حتی پیش بینی نمی کردند که در دنباله روی کورکورانه از آمریکا، مناسبات اقتصادی خود با روسیه بویژه در حوزه نفت و گاز را تخریب می نمایند. در آن مقطع، اروپایی ها بطور آشکار در امورداخلی اوکراین دخالت کرده و علنا مقام های فرانسه و انگلیس و امریکا با رهبران مخالف دولت یانوکوویچ دیدار کرده و آن ها را در مسیر سرنگونی دولت وی ترغیب می کردند.
حالا با گذشت چند سال از بحران اوکراین بار دیگر دو کشور اروپائی، خود را در مسیر اهداف جاه طلبانه ترامپ قرار داده و بدون اینکه از اشتباهات گذشته عبرت بگیرند، به یک کشور مستقل یعنی سوریه تجاوز کرده اند، غافل از این که محور مقاومت نیز می تواند راهبرد سخت تر و قاطع تری را در دستور کار علیه مثلث شرارت قرارداده و آنان را از کرده خود پشیمان نماید.
در این حادثه، دنباله روی انگلیس از سیاست های آمریکا در منطقه غرب آسیا غیرقابل پیش بینی نبود. لندن در زمان شراکت با آمریکا در حمله به عراق و اشغال غیرقانونی این کشور نیز به عنوان یک کشور دست دوم و فاقد اراده، بر دنبالهروی از آمریکا اصرار ورزید و مطیع تصمیمگیریهای اشتباه آمریکا شد. آمریکا که تجاوز به عراق را یک پروژه آمریکایی می دانست، از انگلیس به عنوان یک ابزار برای تحقق اهداف خود استفاده کرد و امروز هنوز اثرات منفی همراهی لندن با واشنگتن در جنگ عراق گریبانگیر دولا انگلیس است و انزجار مردم این کشور از دولت خود به دلیل جنگ با ملت عراق تمام نشده است.
در تجاوز آمریکا به افغانستان نیز این انگلیس بود که همراه با دیگر کشورهای اروپائی، برای تامین منافع واشنگتن اقدام کرد و متضرر شد و پس از ده سال ناکامی، تصمیم کشورهای اروپائی برای خروج از افغانستان را پذیرفت. انگلیسی ها در کل زمان حضور در افغانستان فقط از سیاست های آمریکا پیروی می کردند و هرگز به عنوان یک کشور مستقل، تاثیر گذار نبودند.
امروز نیز خانم ترازا می، نخست وزیر انگلیس که علیرغم میانسالی، در حوزه سیاست جوان و ناپخته است، در تجاوز به سوریه، دنباله روی سنتی، از سیاست های جنگ طلبانه ترامپ را ادامه می دهد. خانم می هنوز باور نکرده که وضعیت خطرناکی در سوریه در انتظار آمریکا و همپیمانان اروپائی وی می باشد.
در فرانسه با پیروزی مکرون در انتخابات ریاست جمهوری، این تصور ایجاد شد که رییس جمهور جدید فرانسه رویکرد متوازن و مستقل تری در عرصه بین المللی اتخاذ خواهد کرد. مکرون در سخنرانی خود از راهبرد جدید فرانسه در مناسبات بین المللی با محوریت حفظ استقلال و کمک به ایجاد اروپای متحد و قدرتمند خبر داد. همان زمان ناظران سیاسی معنای رویکرد مستقلانه فرانسه را ، عدم تبعیت از آمریکا تفسیر کردند. مکرون با نحوه دست دادن معروف خود با دونالد ترامپ در حاشیه اجلاس سران ناتو در بروکسل( خرداد 1396 ) اعلام کرد "می خواستم این را به رئیس جمهور ترامپ بفهمانم که فرد مطیعی نیستم". وی گفت که در پی احیای نقش تاریخی فرانسه در غرب آسیا و شمال آفریقا میباشد و فرانسه باید جایگاه خود در خاورمیانه را بازیافته و با راه حلهای جهانی برای بحران سوریه همراه شود. اما در هفته های اخیر وبخصوص پس از سفر بن سلمان ولیعهد سعودی به پاریس، برق دلارهای نفتی آل سعود باعث شد که مکرون نه تنها به دنبال فاصلهگیری از سیاستهای یکجانبهگرایانه و بیثباتساز ترامپ و اقدامات مخرب عربستان سعودی برای بحرانآفرینی در منطقه نباشد، بلکه برای حمله به سوریه با ترامپ همراه شده و کشور خود را در معرض انتقام مردم مظلوم سوریه و محور مقاومت قرار دهد.
این بسیار روشن است که اتحاد انگلیس و فرانسه و آمریکا ، حامیان اصلی تروریست های داعش، اینک در مقابل مردم و دولت قانونی سوریه و محور مقاوم قرار گرفته اند. این اقدام می تواند تبعات سنگین و غیرقابل جبرانی برای این دو کشور اروپائی داشته باشد و قدر مسلم آن است که رویکرد دنبالهروی از سیاستهای ترامپ در منطقه و تلاش برای دوشیدن حکام سعودی، نمی تواند مکرون را نسبت به یافتن شرکای اقتصادی در منطقه غرب آسیا امیدوار نماید.
واقعیت این است که سیاست آمریکا در غرب آسیا که با هدف تامین امنیت برای رژیم صهیونیستی دنبال می شود، منافع دوستان اروپایی خود را نیز هدف قرار داده و قصد دارد آنان را برای مدت طولانی به عنوان دشمن محور مقاومت و مردم سوریه و بلکه مسلمانان جهان تبدیل کند.
سئوال این است که آیا اتحادیه اروپا ، سیاست های جنگ طلبانه آمریکا را دنبال خواهد کرد یا از انگلیس و فرانسه خواهد خواست تا در دامی که آمریکا برای اروپا درجهت تحقق اهداف راهبردی خود، پهن کرده، گرفتار نیایند.
شواهد نشان می دهد که مردم عادی آمریکا و اروپا بخصوص درآلمان، بیش از رهبران خود به خطرات دنباله روی از آمریکا واقف هستند و حاضر به همراهی با سیاست های جنگ افروزانه آمریکا در غرب آسیا نیستند. آن ها به خوبی میدانند که درصورت تشدید درگیری در سوریه، بیشترین زیان نه به آمریکا بلکه به مردم انگلیس و فرانسه وارد خواهد شد. وضعیتی که برای آمریکا و دولت ترامپ که به دنبال تضعیف اروپا و حفظ برتری خود در در این قاره هستند، نیز مطلوب خواهد بود.