واعظی که این روزها تریبونهای رسمی نظام بیدریغ در اختیار او قرار میگیرد تا آموزههای دینی و انقلابی را ترویج کند صراحتاً گفته: قرآن صریحا میگوید علت بعثت انبیا درگیری با طاغوت است اما بین ما مشهور شده که اخلاق است! در ادامه هم فرمودهاند تمام درگیری انبیا بر سر مسائل سیاسی بوده نه بر سر برگزاری کلاس اخلاق! و این جمله طلایی را هم اضافه کردهاند: رسول خدا یک سیاستمدار بزرگ بود که به دنبال قدرت بود، چون نجات بشر بدون قدرت امکان ندارد!
میخواستم حدیث مشهور انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق را گواهی بیاورم بر بطلان دعاوی مذکور، که دیدم حاج آقا زرنگتر از این حرفهاست و در همین نطق درخشان و انقلابیاش متذکر شده که این حدیث اصلا سند محکم و درست و حسابی ندارد. خواستم به زندگی و سیره پیامبر رحمت اشاره کنم که دیدم چه کاری است؟
یعنی حاج آقا که ریشش را در راه اسلام سفید کرده آن چهار تا کتابی را که من زندیق خواندهام نخوانده؟ و اصلا اگر قرار باشد پاسخ ایشان از چنین منظری تدارک دیده شود بهتر از من آقای محمد مهاجری چنین کاری را در خبرگزاری خبرآنلاین انجام داده. با عنوان: «کاسبی این روحانی کماطلاع» که پیشنهاد میکنم حتما بخوانیدش. من اما ترجیح میدهم در این فرصت کوتاه آن حکایت شگفت را از مولانا جلالالدین محمد بلخی روایت کنم و دلخوش باشم که آن کس است اهل بشارت که اشارت داند:
دید احمد را ابوجهل و بگفت
زشت نقشی کز بنی هاشم شکفت
گفت احمد مر ورا که راستی
راست گفتی گرچه کار افزاستی
دید صدیقش بگفت ای آفتاب
نی ز شرقی نی ز غربی خوش بتاب
گفت احمد راست گفتی ای عزیز
ای رهیده تو ز دنیای نه چیز
حاضران گفتند ای صدرالوری
راست گو گفتی دو ضدگو را چرا
گفت من آیینهام مصقول دست
هر کسی در من همان بیند که هست