تیتر سه وبلاگها
-
آقای پزشکیان! این سریال را حتما ببینید
حادثه وحشتناکی در بندرعباس رخ داده است. یک فاجعه ملی. هیچ کس درباره حقیقت ماجرا چیزی نمی داند اما طبق معمول خون بازی راه می افتد. چپ و راست همان دقایق اول ماجرا به فکر آنند که چه جوری روی این موج خون و دود و آتش رقبای سیاسی شان را لجن مال کنند. پایداری چی ها که مدتی است روی بنیاد مستضعفان زوم کرده اند ضربه اول را می زنند. دشمنان دولت پای فرزند معاون اول رئیس جمهور را وسط می کشند.
-
چه کسانی در صدا و سیما نفوذ کرده اند؟
قبل از این که به اصل ماجرا بپردازم به یک پرسش تکراری مدافعان صدا و سیما پاسخ می دهم. می گویند: اگر صدا و سیما بیننده ندارد پس چرا این قدر به صدا و سیما می پردازید؟ اصلا نزاع بر سر همین نکته است. سازمانی عریض و طویل با بودجه ای سرسام آور و دعوی ملی بودن چرا باید این همه ناکارآمد باشد؟ درست مثل روزنامه کیهان. روزنامه کیهان هم خواننده ندارد. در حالی که باید داشته باشد. مطالب روزنامه کیهان اگر سر از کانال های فیلتر شده در نیاورند به اندازه کارکنان روزنامه هم خواننده نخواهند داشت.
-
از ژاژخایی خودارزشی پندارها تا توهمات اپوزیسیون
چند سال پیش وقتی جماعت خودارزشی پندار حسابی روی دور رجزخوانی و بد و بیراه گفتن به این و آن افتاده بودند چیزی نوشتم با عنوان: «جنون ژاژخایی». حرفم در آن مطلب این بود که جماعتی از این دست با یکدیگر مسابقه گذاشته اند: «آنچه باعث میشود آنها روز به روز سخنان بدیعی سر هم کنند، رقابت است. رقابت با کی؟ با خودشان. آن ها رقیبی جز خود ندارند. آنها با خودشان رقابت میکنند.
-
اگر پلیس رحیم پور ازغدی را دستگیر کند
هیچ آدم عاقلی از رحیم پور ازغدی توقع ندارد که به مخالفانش تهمت نزند و دروغ نبندد و یا خلاف ادب رفتار نکند. او سال هاست معلم و مرشد قبیله ای است که دروغ و تهمت و بی ادبی شغلشان است و بر مبنای تئوری اهریمنی: هدف و سیله را توجیه می کند، خودشان را مجاز به هر کاری می دانند. اما دست کم می توان از او و همگنانش توقع داشت کمی خویشتن دار باشند.
-
مبادا عکسی از مذاکرات منتشر شود
مجری صدا و سیما با چنان هیجانی می گوید که قرار نیست از مذاکرات روز شنبه ایران و آمریکا عکسی منتشر شود که گویی اگر عکسی از مذاکرات منتشر نشود مذاکره ای رخ نداده. میهمان و کارشناس شبکه افق می گوید سه نوع مذاکره غیرمستقیم داریم: مذاکره در دو هتل جداگانه، مذاکره در دو اتاق جداگانه و مذاکره در یک اتاق و ما امیدواریم مذاکره در یک اتاق اتفاق نیفتد.
-
حسین شریعتمداری و گل زدن به نفع صهیونیست ها
آش آن قدر شور شده که صدای بچه حزب اللهی ها هم در آمده. البته که نخستین بار نیست این هم سویی ها و هم سخنی ها با صهیونیست ها و حلقه سیاستمداران ضد ایرانی در آمریکا. اما این بار آن قدر آشکار و روشن بود که دیگر هیچ رقمه نمی شد ماست مالی اش کرد. حسین آقای شریعتمداری درست در روزهایی که صهیونیست ها و آمریکایی ها در کمین نشسته اند تا ایران دست از پا خطا کند و گزک به دست آن ها بدهد صراحتا از ترور ترامپ سخن می گوید تا کار را یکسره کند.
-
مدیران صدا و سیما و درک تازه ای از رسانه
ظاهرا امسال تلویزیون در ایام تعطیلات نوروزی به نسبت سال های گذشته کار و بارش بهتر بوده. این را به شهادت فضای مجازی و وایرال شدن بعضی از برنامه های تلویزیونی می گویم وگرنه من کماکان تلویزیون نمی بینم. در مازندران هم دیده ام که به هنگام پخش سریال پایتخت شهر خلوت می شود و این اتفاقی است که سال هاست رخ نداده. آیا باید این توفیق را به حساب کاردانی تیم جدید تلویزیون دانست؟ ابدا. تا آن جا که من در فضای مجازی دیده ام صدی نود برنامه هایی که با اقبال مخاطب مواجه شده تکرار همان برنامه های قبلی است.
-
از سفارت نوردی تا پروژه کشته سازی
پرداختن به عده ای قلیل که جز هیاهو کردن هیچ کار دیگری بلد نیستند کمک به آن هاست. آن ها هرکاری می کنند تا دیده شوند و تو اگر معتقدی: «الباطل یموت بترک ذکره»، بهتر است اصلا نامی از آن ها نیاوری تا فراموش شوند. من اگر کاره ای بودم اصلا به این تجمع به فرموده حضرات خودارزشی پندار کاری نمی داشتم. چند صباحی می آمدند و داد و قالی می کردند و می رفتند پی کارشان اما حالا که کار به این جا رسیده است و به ویژه پس از فیلمی که نیروی انتظامی از این جماعت منتشر کرد فکر کردم بد نیست به چند نکته اشاره کنم.
-
آیا دولت رئیسی فاسدترین دولت تاریخ است؟
این روزها خیلی ها با استناد به همین یک فقره چای دبش دولت های بعد از انقلاب را از حیث فساد رده بندی می کنند و برترین رتبه را به دولت آقای رئیسی عطا می کنند. اما این نحوه از قضاوت چه قدر می تواند منصفانه باشد؟ به ظاهر، همین آمار، منطقی ترین شکل برای سنجش می تواند باشد اما آمار علی رغم ظاهر علمی و موجهی که دارد گاهی می تواند حسابی غلط انداز هم باشد.
-
واقعا خاتمی و خلخالی هیچ فرقی باهم ندارند؟
کار به جایی رسیده است که دیگر این دولت و آن دولت برای مردم معنا ندارد. این حرف ها سرگرمی اهل سیاست است و ما روزنامه نگاران. لوبیا چیتی نیم میلیونی و تناقضات عجیب و غریب و حیرت آور در اجرای عدالت، دیگر حال و حوصله آنالیز و بحث و تحلیل برای کسی باقی نمی گذارد.
-
زلنسکی و بازی پوتین و ترامپ در اتاق بیضی
همیشه همین طور بوده. یک تقسیم کار نانوشته بین حرمله های سیاسی. کاری می کنند که طرف مقابل در هر صورت بازنده باشد و این وسط آن که می پزد آشپزباشی است و آن که می خورد حاکم باشی. به خیلی از انقلاب های مستقل نیمه دوم قرن بیستم نگاه کنید. بعضی هایشان حتی به صورت ضمنی با حمایت آمریکا اتفاق افتاد.
-
از آقای ریگان بشنو! تا چشم ترامپ بترکه
ابتذال وقتی فراگیر می شود فقط به موسیقی و فیلم و مجله و لباس محدود نمی شود. همه شئون فردی و جمعی را در بر می گردد. از مراسم عزاداری گرفته تا سیاست داخلی و خارجی را. به عزاداری ها و مولودی های این روزها نگاه کنید و ببینید به چه راحتی دستمایه تمسخر و لودگی می شوند. از سیاست هم که دیگر نگویم.
-
اتاق توبه، اوج نبوغ زاکانی و مدیرانش
اگر در خبرگزاری های رسمی فیلم اتاق توبه را نمی دیدم فکر می کردم دست پخت لوده های سازمان مجاهدین خلق (لعنته الله علیه) است. بی اغراق. بس که باسمه ای بود و اغراق آمیز. اما متاسفانه حقیقت دارد. اتاقکی ساخته اند ضریح مانند که داخل آن به تصویر چند شهید مزین است و خانمی که حجابش مورد تایید نهادهای رسمی نیست با دیدن این تصاویر چنان از خود بی خود می شود که گریه امانش نمی دهد حتی کلماتش را به درستی بشنویم.
-
با خون دانشجو کاسبی نکنید
امیرعلی خالقی نخستین قربانی خفتگیری نیست. بیشک آخرین هم نخواهد بود. سال هاست که در این مملکت این نحوه از سرقت خشن و آسیب زدن به مردم کوچه و بازار متداول است. هر وقت اوضاع اقتصادی بدتر میشود و نیروی امنیتی به جای کار اصلیاش مشغول کارهای بیاهمیت و بقیه دستگاههای مسئول سرگرم شعار و تزئین در و دیوار میشوند، قتل و جنایت بیشتر به چشم میآید.
-
جشنواره فیلم فجر و دلار صد و پنجاه هزار تومانی
قرار بود نکاتی را درباره چهل و سومین جشنواره فیلم فجر عرض کنم. خلف وعده نکردم. راستش را بخواهید نوشتم. درباره مدیریت جشنواره و فضای جشنواره و افتتاحیه و اختتامیه و فیلم هایی که سرشان به تنشان می ارزید و فیلم هایی که اصلا در حد و اندازه جشنواره نبودند و باقی قضایا. اما بعدش فکر کردم اصلا جای این حرف هاست؟
-
جشنواره فیلم فجر و ما شکم سیرها
درباره جشنواره فیلم فجر نکاتی دارم که به شرط قید حیات همین روزها قلمی خواهم کرد اما به نظرم بد نیست قبل از آن دو سه خاطره برایتان تعریف کنم که اگرچه در حاشیه جشنواره اتفاق افتاده اند ولی اهمیتشان قطعا کم از جشنواره فیلم فجر نیست.
-
فوتبال و اقتضائاتش
این فوتبال کلی آدم اضافی دارد. به بهانههای امنیتی و اخلاقی، کلی آدم بیربط وارد این فوتبال شدهاند که بیتعارف باید آنها را دور ریخت. اصلاً همین نکتهای که بهعنوان نکته دوم مطرح کردم، اگر درست شود خودبهخود خیلی چیزها درست میشود.
-
چرا می ترسیم از حماس دفاع کنیم
حقیقت و انصاف این است که من و امثال من درباره غزه کم کاری کرده ایم. کاری که از دستمان برنمی آمده اما در حد همین چند خط نثر و شعر هم دریغ ورزیده ایم. علتش البته بر همه اهل بشارت روشن است اما برای آن دسته از دوستانی که نمی دانند عرض می کنم که مهم ترین علت این پرهیزِ اختیاری «ترس» است.
-
ظریف به جاسوس بودنش اعتراف کرد
در تجمعی طبق معمول، خودجوش و کاملا مردمی و البته بی مجوز، تعدادی زن و مردِ غیورِ بحت و بسیط دور هم جمع شده اند و هرچه دل نه چندان تنگشان خواسته علیه محمد جواد ظریف گفته اند. اگر ندیده اید فیلمش را در فضای مجازی ببینید و صفا کنید.
-
چه کسی ابراهیم نبوی را کشت
اول: دو سه روز قبل از رفتنش تلفنی باهم حرف زدیم. گفت سه شنبه نوبت دادگاه دارد اما به او گفته اند بهتر است قبل از دادگاهی شدن از کشور خارج شود. گفتم مگر می توانی از کشور خارج شوی؟ گفت من هم همین را به آن ها گفتم اما به من گفتند تو برو مشکلی نیست!
-
هادی عامل دیکتاتور است یا مدیران صدا و سیما
آن چه در ماجرای هادی عامل ناراحت کننده است محتوای برنامه نیست که به حکم از کوزه همان برون تراود که در اوست از صدا و سیما بیش از این نمی توان انتظار داشت. دور افتاده است دست بی هنران و شعار فروشان و عرصه بر هنرمند و اهل ذوق تنگ شده است.
-
حالا باید با روسیه خائن چه کنیم؟
خب، بالاخره تاریخ مصرف ستایش از روسیه هم به سر آمد. درست مثل تاریخ مصرف بشار اسد. حالا دیگر، نه اصلاح طلبان و طرفداران ارتباط با آمریکا که بزرگان لشگری و کشوری به زبان آمده اند و در رسوا ساختن پوتین و بشار اسد از یکدیگر پیشی می گیرند.
-
مدافعان قانون حجاب و عفاف مشکلشان چیست
باز این شبه انقلابی ها راه افتاده اند که: وا اسلاما و وا اخلاقا! چه نشسته اید که مشتی کافر حربی دارند آبروی ایران اسلامی را بر باد می دهند. دعوا ظاهرا بر سر قانون حجاب و عفاف است اما چون نیک بنگری حجاب و عفاف بهانه است. مشکلِ بنیادینِ شبه انقلابی ها «ظاهر بینی» و «ساده انگاری» است.
-
اگر جیمی کارتر رئیس جمهور ما بود
کارتر در صد سالگی مرد. رئیس جمهوری که مثل خیلی از رئیس جمهورهای دیگر ایالات متحده برای ما ایرانی ها مهم است. در آخرین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که دونالد ترامپ در آن بار دیگر به قدرت رسید به طنز و مطایبه می گفتند این انتخابات برای ایرانی ها مهم تر است تا آمریکایی ها.
-
چه کسی به مخالفان واتس آپ خیانت کرد
دلم سوخت. جدی می گویم. آن جمعیت اندک و آن صداهایی که معلوم بود خالی از هرگونه اعتماد به نفسی اند حالم را بد کرد. گناه داشتند. قالتاق هایی که آن ها را به میدان فرستاده بودند مستحق بدترین ناسزاهای عالم اند اما این بندگان خدا واقعا جای دل سوزی داشتند.
-
آقای علم الهدی! بگذارید این مردم به جهنم بروند
آقای علم الهدی می گوید دولت چون نمی تواند مشکل ناترازی ها را حل کند می خواهد از زیر بار لایحه حجاب و عفاف شانه خالی کند تا با غرق کردن مردم در گناه و فسق و فجور آنان را راضی نگاه دارد. این حرف آقای علم الهدی نه تنها خالی از حقیقت است بلکه نتایج و توابع جالبی هم در پی دارد.
-
اندر تفاوت بشار اسد و فیدل کاسترو
این روزها بحث بشار اسد و نسبتش با مردم سوریه حسابی داغ است. من هم چند روز پیش چیزی در همین باره نوشتم. مختصر و مفیدش این که: بشار با مردمانش چنان تا کرد که به هنگام رفتنش کمتر کسی بود که خوشحال نباشد. اما فرصت نشد توضیح بدهم که آن حرف ها به معنای نادیده گرفتن جنایات دشمنان بشار نیست.
-
بشار اسد و ارتباطش با لایحه عفاف و حجاب
و اما بشار اسد و پایان تلخ و تراژیکش. پایانی که می تواند برای اهل عبرت درس های بسیار داشته باشد و برای اهل غفلت صرفا یک داستان باشد. داستانی که مدام آن را مرور کنند و به دنبال دلایل فانتزی باشند که اگر چنین می کرد و چنان نمی کرد کماکان می توانست تسمه از گرده مردم نگونبخت سوریه بکشد و در کاخی که از ابوی بزرگوارش به ارث برده بود به زندگی شاهانه اش ادامه دهد.
-
ناگفته هایی از لایحه حجاب و عفاف
از دیروز با خودم فکر می کنم اگر فردا روزی بخواهند درباره مجلس کنونی شورای اسلامی قضاوت کنند چه خواهند نوشت؟ یعنی اگر فردا روزی که همه ما روی در نقاب خاک بکشیم و دیگر نه نشانی از جبهه پایداری باشد، نه نشانی از سردار قالی باف. نه نشانی از صاحب این قلم باشد و نه نشانی از روزنامه نگاران سیاه نمایی که بخواهند خدمات صادقانه مسئولان وقت را زیر سئوال ببرند، یک نفر پیدا شد و دلش خواست درباره همین روزها چیزی بنویسد، چه خواهد نوشت؟
-
آقای پزشکیان! اشتباه بزرگی کردید
انتصاب پسر آقای پزشکیان به عنوان دستیار ویژه دفتر رئیس جمهور و داماد ایشان به عنوان دستیار اجرایی رئیس دفتر رئیس جمهور اتفاق خوبی نبود. نباید می افتاد. اگرچه چنین انتصاب هایی در دولت های گذشته امری معمول و مرسوم بوده اما ظاهرا قرار بوده این دولت با دولت های پیشین تومنی صنار توفیر داشته باشد.