تیتر سه وبلاگها
-
" اسلام سگ پاچهگیر میخواهد"
چندروزی است با خودم کلنجار میروم که این مطلب را بنویسم یا نه؟ اگر میتوانستم یک جورهایی با خودم کنار بیایم نمینوشتم. با خودم گفتم: این اتفاق هم مثل بقیه اتفاقات. الحمدلله مدتهاست کسی تلویزیون نمی بیند. تو هم که این برنامه را از سر اتفاق در منزل دوستت دیدهای، شتر دیدی ندیدی. چندروزی هم صبر کردم. دیدم این رسوایی به فضای مجازی راه پیدا نکرده. گفتم حالا که کسی خبردار نشده نوشتن من درباره این موضوع یک جورهایی شاید اشاعه وهنِ اعتقادات کثیری از مردم دنیا باشد.
-
روحانی و ظریف را محاکمه کنید
دوستی دارم که به سیاست علاقهمند است اما سیاستورزِ حرفهای نیست. میگفت: «هر وقت به کانالها و سایتهای خبری-تحلیلی دوستان مدعی ارزشمداری سر میزنم گمان میکنم همه مصیبتهای این مملکت زیر سر سه چهار نفر بیشتر نیست. سه چهار نفر که عامدانه به این کشور خیانت کردهاند و همچنان مشغول خیانت به کشورند. فقط ماندهام حالا که این قدر خیانت این بندگان خدا آشکار است چرا کسی به کارنامه سیاه آنان رسیدگی نمیکند؟».
-
تفاوت بابک زنجانی و غلامحسین کرباسچی در چیست؟
من درباره بابک زنجانی هیچ چیزی نمیدانم. یعنی نمیدانم ایشان حقیقتا بسیجی اقتصادی است که با هوش و توانمندیهای خدادادی اش توانسته در راه توسعه و پیشرفت این سرزمین گامهای بزرگی بردارد و یا اَبَرکلاهبرداری است که کلاه از سردولت و ملت و چرخ و فلک ربوده و به ثروتی در حد قارون و شداد دست یافته. این تصویر متناقض و عجیب و غریب، بی تعارف، حاصل عملکرد دستگاه قضایی جمهوری اسلامی است. و البته در کنار آن، سیاستمداران و یا سیاست زدگانی که هیچ اعتنایی به خدا و خلق خدا ندارند و برای حفظ شاًن و موقعیت خود دست به هرکاری می زنند.
-
اگر پزشکیان نبود...
گفت و گوی سه تن از فعالان رسانه ای، آقایان ابطحی و معزی و گنجی با رئیس جمهور، تا به امروز متفاوت ترین و قابل تحمل ترین گفت و گویی بود که تاریخ رسانه ای ایران به یاد دارد. این که آن قدر گلایه ها و انتقادها بسیار است که شاید برای چنین گفت و گوهایی دیر شده باشد سخن دیگری است اما انصاف این است که برای نخستین بار چنین گفت و گوی بی تکلفی را با یک مقام سیاسی شاهد بوده ایم. امیدوارم به زودی گفت و گوهایی به شدت صریح تر از این حرف ها با همه مسئولین رده بالای کشور صورت بگیرد تا پاسخگو بودن از حالت شعار و تعارف بیرون بیاید و به معنای حقیقی کلمه محقق شود. ایدون باد!
-
خولی و حرمله در صدا و سیما چه می کنند
حرف تازه ای نیست. بارها و بارها نوشته اند و نوشته ام. این شبیه سازی های صدراسلامی فقط و فقط ریشه در یک چیز دارد و آن هم خودحق پنداری و دیگرباطل انگاری است. ما و دار و دسته ما هرکه و هرچه باشند در سپاه اتقیا تعریف می شوند و طرف مقابل هرکه و هرچه باشد جزو لشگر اشقیا محسوب می شوند. اصل و اساس این نگاه غلط اندر غلط است. نه ما در صدر اسلام زندگی می کنیم و نه جمهوری اسلامی آیینه تمام نمای حکومت معصومین است. نه از آسمان وحی نازل می شود و نه حجتی قاطع برای تشخیص درست از نادرست وجود دارد.
-
استاندار مازندران و حامیان گشت ارشاد
فقط هفت هشت ثانیه از یک سخنرانی تقطیع شده استاندار مازندران کافی بود تا زمره عبوس زهد که مدت ها بود بهانه ای برای رگ کردن کلفت کردن و کف بر لب آوردن و عربده کشیدن نیافته بودند بعد از مدت ها به میدان بیایند و عرض وجود کنند. از لات های کوچه خلوت که هنری جز تهمت زدن و دروغ بستن و لاف زدن ندارند در تمام مدت جنگ دوازده روزه که استاندار مازندران شب و روزش را یکی کرده بود تا از میلیون ها مسافر جنگ زده به بهترین شکل پذیرایی کند، هیچ خبری نبود.
-
صراحت کلام پسندیده پزشکیان
بله، فرمود: گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد در سرزمینی که بزرگ ترین هنرمندانش آنانی اند که از صراحت گریخته اند و به تلویح و تلمیح و اشاره سخن گفته اند صراحت امر ناپسندی است. این جا سرزمین شعر است و موفق ترین شاعران کسانی اند که سخن را چندان چندپهلو و مبهم و استعاری تدارک ببینند که هرکسی از ظن خود یار ایشان شود و در آیینه کلام ایشان سیمای خویش را به تماشا بنشیند.
-
آقای پزشکیان، شما دیگر چرا ؟
می دانید درهمین یکی دو روزه چه قدر زخم زبان شنیدیم از کسانی که در زمان انتخابات مارا از رای دادن به شما منع می کردند؟ ما خوب می دانستیم رئیس جمهور در این سرزمین با چه موانعی روبروست و قرار نیست همه مشکلات از طریق او حل شود، اما فکر می کردیم می توان روی بعضی از خصوصیات شخصی شما حساب باز کرد. درست هم فکر می کردیم.
-
مصیبت های وزیر ارتباطات شدن در روزگار ما
گوش دادن به سخنان وزیر ارتباطات در صحن علنی مجلس آدمی را که در این سرزمین چشم به تغییر و اصلاحات ساختاری دارد سخت ناامید می کند. این سخنان نشان می دهد ما به عنوان یک کشور در حال توسعه در برخی موارد حتی به مقدمات توسعه یافتگی هم نرسیده ایم چه رسد به آن که بخواهیم در آن زمینه حرفی هم برای گفتن داشته باشیم.
-
با مصباح یزدی و جواد لاریجانی وحدت ملی محقق نمی شود
اگر کسی بگوید در پی تجاوز رژیم صهیونیستی هسته سخت نظام از ده پانزده میلیون به نود میلیون افزایش پیدا کرده یعنی هیچ درکی از انسجام و وحدت ملی ندارد و مدام در پی این است که هر اتفاقی را به حساب دفاع از وضع موجود بنویسد. اندکی فهم و درایت کافی است تا آدمی دریابد اتفاقا آن چه تا کنون مانع انسجام و وحدت بوده تعابیری هم چون «هسته سخت نظام» است. تعابیری که به شدت تفرقه و تشتت برانگیز است و مردم را به گروه ها و دسته های متخاصم تبدیل می کند.
-
معترضان به پزشکیان از سفیر اسرائیل تا حسین شریعتمداری
گفت و گوی تاکر کارلسون با مسعود پزشکیان بیش از حد انتظار جنجالی شد. قبل از این که به حواشی این مصاحبه بپردازیم بد نیست به نکته ای مهم اشاره کنم. بر سر هر چیز این مصاحبه اگر بتوان چند و چون کرد و اما و اگر آورد از فرم مصاحبه یعنی: نحوه ارائه و اجرای فنی و صوتی و تصویری آن هیچ رقمه نمی توان دفاع کرد. این بخش از ماجرا که اتفاقا بسیار مهم و تعیین کننده بود چیزی بیشتر از یک فاجعه ملی بود. در حد رئیس جمهور که چه عرض کنم حتی در حد لایو اینستاگرامی یک بلاگر درجه سه هم نبود.
-
نفوذی های جنگ دوازده روزه و نخود سیاه
اگر کاره ای بودم می گفتم حتما روی سنگ مزار شهدای جنگ دوازده روزه بنویسند: «...به دست عوامل صهیونیستی و با همکاری نیروهای نفوذی به شهادت رسید». می نوشتم تا در تاریخ به یادگار بماند. هم خباثت آن هایی که ننگ وطن فروشی را در ازای لقمه نانی به جان خریدند و هم اهمال آنان که قرار بود حواسشان به امنیت این سرزمین باشد اما ترجیح دادند نفوذ را در لابلای روزنامه ها و استوری ها و روشنفکران و منتقدان جستجو کنند. باید در تاریخ این سرزمین ثبت شود که اگر دشمن در موقعیتی برابر به سراغمان می آمد هیچ حرفی برای گفتن نداشت اما او به غایت مکار بود و این را همگان می دانستند جز آن هایی که باید بدانند.
-
چند درصد مردم ایران عضو انصار حزب الله هستند؟
انصار حزب الله در اوایل دهه هفتاد سر برآورد. عقلای قوم از همان اول با شیوه این گروه نو ظهور مشکل داشتند منتهی طولی نکشید که کار از دست عقلا در رفت و تندروها توانستند در بسیاری از عرصه ها زمام امور را در دست بگیرند. در اوایل این گروه حامیان چندانی نداشتند و جز مهدی نصیری و نظائر او کس دیگری از این جماعت حمایت نمی کرد. سید مرتضی آوینی و سید مهدی شجاعی با این که از هنرمندان و نویسندگان جبهه انقلاب به شمار می رفتند نه تنها به این جماعت روی خوش نشان ندادند که از منتقدان جدی آن ها محسوب می شدند.
-
تبار شناسی آغل پژوهان اُسکل نظام
در پاسخ به درشت و زشت گویی جماعتی که این روزها سوهان روح مردم شده اند و به جای سپاس و تکریم بزرگی ملت ایران و شرمساری از گذشته خود دهان به عربده و دشنام گشوده اند، بسیاری از عزیزان نکته ها گفته اند و نغزها نوشته اند. صاحب این قلم نیز بارها و بارها به مناسبت های مختلف از خجالت این جماعت پرُگویِ بیهوده گوی درآمده است، پس به پاسخ امروز دوستان و نوشته های پیشین خود بسنده می کنم اما بد نیست برای آن که این بنده نیز در تعرض به این هجمه ناسپاسان سهمی داشته باشم با تبارشناسی این قوم یأجوج و مأجوج گامی کوچک در راه شناسایی هرچه بهتر ایشان بردارم. چرا که هیچ چیزی بهتر از آگاهی نسبت به چیزی که با آن مشکل داریم نیست.
-
دست فرمان حکمرانی باید تغییر کند
رجزخوانی تمام شد. البته به دشمنی که حتی آداب دشمنی نمی داند و نافش را با دروغ و تزویر بسته اند ذره ای نمی توان اعتماد کرد اما تا روزی که دوباره شمشیر کین توزی و آتش افروزی را از رو ببندد بهتر است خطابه و رجزخوانی را کنار بگذاریم و منصفانه و عاقلانه به نقد و تحلیل داشته ها و نداشته هایمان بپردازیم. ببینیم نقاط قوت و ضعفمان کجاها بوده؟ ببینیم چه تدبیری می تواند ما را از فتنه های احتمالی در امان نگاه دارد و چه بی عقلی هایی می تواند ما را به دردسرهای قطعی بیندازد.
-
محسن رضایی و نسبتش با عرفای بزرگ
این روزها در ستایش آقای رئیسی حرف هایی زده می شود که مصداق تام و تمام ذم شبیه به مدح است. حرف هایی که نه تنها به محبوبیت ایشان نمی افزاید بلکه دستمایه ای می شود برای طنز و مطایبه و گاه تمسخر ایشان. از حرف های غلوآمیزی که در صدا و سیما درباره ایشان گفته می شود تا سخنان عجیب و غریب جناب محسن رضایی. در این میان سخنان آقای رضایی اهمیت ویژه ای دارد.
-
در خدمت و خیانت به دولت آقای رئیسی
باور نکردم. گفتم احتمالا لغزش تایپی خبرنگاران بوده که هزار و دویست مراسم را صد و بیست هزار مراسم تایپ کرده اند یا مثلا دوازده هزار نقطه را به اشتباه صد و بیست هزار نوشته اند. حتی گفتم شاید رئیس بنیاد شهید این عدد را به اشتباه ذکر کرده و دیگران هم همین رقم اشتباهی را ثبت کرده اند. دست نگه داشتم بلکه تکذیبه ای، چیزی از راه برسد که نرسید. وقتی هم دیدم بعضی از دوستان به این همه شلوغ کاری اعتراض کردند و باز هم کسی در مقام توضیح بر نیامد یقین کردم که اصل خبر صحیح است و مشکل از من و امثال من است که هنوز به اخباری از این دست عادت نکرده ایم.
-
آمریکا ستیزی عجیب سردار نقدی
سردار نقدی در همایش بینالمللی علوم انسانی اسلامی که در مرکز همایشهای بینالمللی صداوسیما برگزار شد، گفت: حقیقت عالم در حقیقت هستی نهفته است و این هستی قابل اختراع نیست، بلکه باید آن را کشف کرد. انسان مسلمان باید هستی را از طریق راهنمایی خالق آن بشناسد.
-
وفاق با این جماعت ناممکن است
فیلم اعتراض دو سه نفر از مخلوقات خدا به مسئول ارشاد بوشهر حالم را خراب کرد. نه این که کار خاصی کرده باشند. نه. فقط رفته اند داخل اتاق مدیر و از او سئوال کرده اند که چرا مجوز برپایی فستیوال کوچه را صادر کرده است. از این شاهکارشان فیلم هم تهیه کرده اند و پخش کرده اند در فضای مجازی. بنده خدا آقای زندویان هم که فکر می کرده با مشتی آدم معقول مواجه است سعی کرده به آن ها توضیح بدهد که روال قانونی کار چه بوده. فکر می کنید چه پاسخی شنیده؟ :«شما چه مجبور بوده اید و چه نبوده اید بالاخره مجوز این «فحشا» را صادر کرده اید». دقیقا با همین ادبیات.
-
آقای پزشکیان! این سریال را حتما ببینید
حادثه وحشتناکی در بندرعباس رخ داده است. یک فاجعه ملی. هیچ کس درباره حقیقت ماجرا چیزی نمی داند اما طبق معمول خون بازی راه می افتد. چپ و راست همان دقایق اول ماجرا به فکر آنند که چه جوری روی این موج خون و دود و آتش رقبای سیاسی شان را لجن مال کنند. پایداری چی ها که مدتی است روی بنیاد مستضعفان زوم کرده اند ضربه اول را می زنند. دشمنان دولت پای فرزند معاون اول رئیس جمهور را وسط می کشند.
-
چه کسانی در صدا و سیما نفوذ کرده اند؟
قبل از این که به اصل ماجرا بپردازم به یک پرسش تکراری مدافعان صدا و سیما پاسخ می دهم. می گویند: اگر صدا و سیما بیننده ندارد پس چرا این قدر به صدا و سیما می پردازید؟ اصلا نزاع بر سر همین نکته است. سازمانی عریض و طویل با بودجه ای سرسام آور و دعوی ملی بودن چرا باید این همه ناکارآمد باشد؟ درست مثل روزنامه کیهان. روزنامه کیهان هم خواننده ندارد. در حالی که باید داشته باشد. مطالب روزنامه کیهان اگر سر از کانال های فیلتر شده در نیاورند به اندازه کارکنان روزنامه هم خواننده نخواهند داشت.
-
از ژاژخایی خودارزشی پندارها تا توهمات اپوزیسیون
چند سال پیش وقتی جماعت خودارزشی پندار حسابی روی دور رجزخوانی و بد و بیراه گفتن به این و آن افتاده بودند چیزی نوشتم با عنوان: «جنون ژاژخایی». حرفم در آن مطلب این بود که جماعتی از این دست با یکدیگر مسابقه گذاشته اند: «آنچه باعث میشود آنها روز به روز سخنان بدیعی سر هم کنند، رقابت است. رقابت با کی؟ با خودشان. آن ها رقیبی جز خود ندارند. آنها با خودشان رقابت میکنند.
-
اگر پلیس رحیم پور ازغدی را دستگیر کند
هیچ آدم عاقلی از رحیم پور ازغدی توقع ندارد که به مخالفانش تهمت نزند و دروغ نبندد و یا خلاف ادب رفتار نکند. او سال هاست معلم و مرشد قبیله ای است که دروغ و تهمت و بی ادبی شغلشان است و بر مبنای تئوری اهریمنی: هدف و سیله را توجیه می کند، خودشان را مجاز به هر کاری می دانند. اما دست کم می توان از او و همگنانش توقع داشت کمی خویشتن دار باشند.
-
مبادا عکسی از مذاکرات منتشر شود
مجری صدا و سیما با چنان هیجانی می گوید که قرار نیست از مذاکرات روز شنبه ایران و آمریکا عکسی منتشر شود که گویی اگر عکسی از مذاکرات منتشر نشود مذاکره ای رخ نداده. میهمان و کارشناس شبکه افق می گوید سه نوع مذاکره غیرمستقیم داریم: مذاکره در دو هتل جداگانه، مذاکره در دو اتاق جداگانه و مذاکره در یک اتاق و ما امیدواریم مذاکره در یک اتاق اتفاق نیفتد.
-
حسین شریعتمداری و گل زدن به نفع صهیونیست ها
آش آن قدر شور شده که صدای بچه حزب اللهی ها هم در آمده. البته که نخستین بار نیست این هم سویی ها و هم سخنی ها با صهیونیست ها و حلقه سیاستمداران ضد ایرانی در آمریکا. اما این بار آن قدر آشکار و روشن بود که دیگر هیچ رقمه نمی شد ماست مالی اش کرد. حسین آقای شریعتمداری درست در روزهایی که صهیونیست ها و آمریکایی ها در کمین نشسته اند تا ایران دست از پا خطا کند و گزک به دست آن ها بدهد صراحتا از ترور ترامپ سخن می گوید تا کار را یکسره کند.
-
مدیران صدا و سیما و درک تازه ای از رسانه
ظاهرا امسال تلویزیون در ایام تعطیلات نوروزی به نسبت سال های گذشته کار و بارش بهتر بوده. این را به شهادت فضای مجازی و وایرال شدن بعضی از برنامه های تلویزیونی می گویم وگرنه من کماکان تلویزیون نمی بینم. در مازندران هم دیده ام که به هنگام پخش سریال پایتخت شهر خلوت می شود و این اتفاقی است که سال هاست رخ نداده. آیا باید این توفیق را به حساب کاردانی تیم جدید تلویزیون دانست؟ ابدا. تا آن جا که من در فضای مجازی دیده ام صدی نود برنامه هایی که با اقبال مخاطب مواجه شده تکرار همان برنامه های قبلی است.
-
از سفارت نوردی تا پروژه کشته سازی
پرداختن به عده ای قلیل که جز هیاهو کردن هیچ کار دیگری بلد نیستند کمک به آن هاست. آن ها هرکاری می کنند تا دیده شوند و تو اگر معتقدی: «الباطل یموت بترک ذکره»، بهتر است اصلا نامی از آن ها نیاوری تا فراموش شوند. من اگر کاره ای بودم اصلا به این تجمع به فرموده حضرات خودارزشی پندار کاری نمی داشتم. چند صباحی می آمدند و داد و قالی می کردند و می رفتند پی کارشان اما حالا که کار به این جا رسیده است و به ویژه پس از فیلمی که نیروی انتظامی از این جماعت منتشر کرد فکر کردم بد نیست به چند نکته اشاره کنم.
-
آیا دولت رئیسی فاسدترین دولت تاریخ است؟
این روزها خیلی ها با استناد به همین یک فقره چای دبش دولت های بعد از انقلاب را از حیث فساد رده بندی می کنند و برترین رتبه را به دولت آقای رئیسی عطا می کنند. اما این نحوه از قضاوت چه قدر می تواند منصفانه باشد؟ به ظاهر، همین آمار، منطقی ترین شکل برای سنجش می تواند باشد اما آمار علی رغم ظاهر علمی و موجهی که دارد گاهی می تواند حسابی غلط انداز هم باشد.
-
واقعا خاتمی و خلخالی هیچ فرقی باهم ندارند؟
کار به جایی رسیده است که دیگر این دولت و آن دولت برای مردم معنا ندارد. این حرف ها سرگرمی اهل سیاست است و ما روزنامه نگاران. لوبیا چیتی نیم میلیونی و تناقضات عجیب و غریب و حیرت آور در اجرای عدالت، دیگر حال و حوصله آنالیز و بحث و تحلیل برای کسی باقی نمی گذارد.
-
زلنسکی و بازی پوتین و ترامپ در اتاق بیضی
همیشه همین طور بوده. یک تقسیم کار نانوشته بین حرمله های سیاسی. کاری می کنند که طرف مقابل در هر صورت بازنده باشد و این وسط آن که می پزد آشپزباشی است و آن که می خورد حاکم باشی. به خیلی از انقلاب های مستقل نیمه دوم قرن بیستم نگاه کنید. بعضی هایشان حتی به صورت ضمنی با حمایت آمریکا اتفاق افتاد.