از فقه نفت تا گسترش تشیع در ژاپن

این وسط عروسی براندازهاست که: ز هر طرف که شود کشته سود آنان است. تکلیف چیست؟ نمی‌دانم. مسئله از دو حالت بیرون نیست. یا همه این اتهامات درست است که خوشا به حال ما که زمام امورمان افتاده دست این همه دزد و فاسد و جاسوس و مزدور. یا این که همه این اتهامات نادرست است که بازهم خوشا به سعادتتمان که سرنوشتمان را مشتی آدم دروغگوی بی‌آزرم که حاضرند برای حفظ قدرتشان به هر کار پلشتی متوسل شوند رقم می‌زنند. چه این اتهامات درست باشد چه نباشد این وضعیت نشان می‌دهد که ما نه در شرایط حساس کنونی که حقیقتا در حضیض ابتذال و انحطاط سیاسی بسر می‌بریم. زبانم لال! انگاری مملکت رسما متولی ندارد و چیزی به نام دولت و قوای حاکمه یک شوخی تلخ بیش نیست. من نمی‌فهمم چطور بسیاری از نهادهای رسمی بر سر طرح صفحه یک روزنامه‌ای که بعید می‌دانم تیراژش به دو سه هزار نسخه برسد خودشان را به آب و آتش می‌زنند اما حاضر نیستند به این دعاوی آشکار که دارد یک ملت را به جنون می‌رساند ذره‌ای اهمیت دهند. تعارف که نداریم. این افشاگری‌ها اگر از سوی روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی و اجتماعی مطرح می‌شد می توانستیم به راحتی آن‌ها را به هزار چیز جور و ناجور متهم کنیم و قال قضیه را بکنیم اما دست برقضا تمامی این افشاگری‌ها به دست کسانی صورت می‌گیرد که از محارم نظام به شمار می‌آیند. کسانی که اغلب از سوی انواع و اقسام نهادهای امنیتی و غیرامنیتی صلاحیتشان تایید شده و توانسته‌اند تا آن بالا بالاها طی طریق کنند. آدم‌های معتبر این حرف‌ها را می‌زنند نه سلطنت طلب و ساکن لیبرتی و برانداز رسمی.

من فعلا با انواع و اقسام بی‌شمار این دعاوی و اتهامات کاری ندارم. در این میان دو فقره از این افشاگری‌ها بدجوری روی مُخم رفته. یعنی فکر می‌کنم صِرف طرح این افشاگری‌ها توهین به تمام مردم این سرزمین است. توهین به تاریخ و هویت یک سرزمین است. توهین به تک تک کسانی است که جانشان را داده‌اند تا این آب و خاک از گزند بیگانگان در امان بماند و در یک کلام؛ توهین به انسان است. توهین به آفرینش. به خلقت. به خدا و همه مخلوقاتش. می‌خواهید بدانید؟ یکیش را آقای فلاحت پیشه مدعی شده. نماینده سابق مجلس و عضو کمسیون امنیت ملی:

«فلان نهاد بیش از هزار میلیارد در سال بودجه می‌گیرد و می خواهد ژاپنی‌ها را مسلمان کند؛ اینها در طول 6 سال یک نفر را مسلمان کرده بودند، بعدا فهمیدیم آن فرد ژاپنی هم نیست. فقط هزینه جایی که اجاره کردند ماهی 20 هزار دلار بود. بعد در همان ژاپن برای فوت دانشمند ما در سفارت مراسم گرفتند که فهمیدیم به دین آنها درآمده و جسدش را سوزانده‌اند».

دیگری را هم دکتر صادق حقیقت مطرح کرده. عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی:

«یکی از افراد معروف جناح‌های تندرو، به من می‌گفت که من برای مؤسسه‌ی خودمان به حوزه‌ی نفتی مکران رفتم و آنجا به رئیس گفتم شما حدود ۲۰۰ میلیارد دلار تا چند سال آینده می‌توانید نفت بفروشید و باید بخشی از این را به مؤسسه ما بدهید.

وی افزود: یک نوع حمایت از جریان تندرو به این شکل است و اینها خوب می‌دانند کجا بروند. او می‌داند که کجا باید برود و می‌داند که رئیس آنجا با او همکاری می‌کند، پروژه‌ی بزرگی با مؤسسه او می‌بندد و آن پروژه، پروژه‌ی نفتی است، عنوانش چیست؟ فقه نفت، یعنی راجع به نفت، فقه ما چه گفته».

توجه بفرمایید تا به امروز هیچ کدام از این حرف‌ها تکذیب نشده و این به لحاظ منطقی یعنی خالی از حقیقت نیستند.

من نمی‌دانم رسیدگی به این چیزها به کجای این مملکت مربوط می‌شود. سازمان بازرسی کل کشور؟ حفاظت اطلاعات سپاه؟ وزارت اطلاعات؟ حقیقتا نمی‌دانم اما بالاخره یک جایی باید باشد تا تکلیف این پول‌های بی‌زبان در آن‌جا مشخص شود یا نه؟ اصلا هیچ کدام از این نهادها حال و حوصله رسیدگی به این قضایا را ندارند، آقای پزشکیان چطور؟ ایشان که می‌گوید باید جلوی این ریخت و پاش‌ها و خاصه‌خرجی‌ها را گرفت نمی‌خواهد برای شروع ماجرا هم که شده به یکی از این پرونده‌ها ورود کند و برای یک بار هم که شده دست‌ِ کم یکی از این حضراتِ رانت‌خوارِ سیری‌ناپذیر را بی‌حیثیت کند. ما که از آقای پزشکیان توقع نداریم به تأسی از قسیم جنت و نار، مفسد اقتصادی را شلاق بزند و در بازار بچرخاند اما این انتظار را می‌توان داشت که حداقل، قالتاقی را که پروژه فقه نفت می‌فروشد و یا برای گسترش تشیع در ژاپن پول مملکت را به فنا می‌دهد رسوا کند و دستش را از بیت‌المال کوتاه. اگر این انتظار هم زیادی است بفرمایید تا تکلیفمان را بدانیم.