در کنجی خزیده بودند تا نتیجه سال ها دوقطبی سازی و تفرقه افکنی شان را در کوچه و خیابان ببینند و حالا که مطمئن شده اند شهر در امن و امان است دوباره به تنظیمات کارخانه برگشته اند. همان ها که از ترسشان چندصباحی بی خیال تقسیم بندی های رایج بی حجاب و باحجاب و ارزشی و غیرارزشی شده بودند، دوباره عَلَمِ تفرقه و تشتت را برداشته اند تا شاید بتوانند از قِبَلِ زهدفروشی و خودارزش پنداری بازار کسادشان را رونق بخشند. اگر در میان این جماعت کسی اهل انصاف باشد کافی است کمی وقت بگذارد و در این روزگار بی حوصله به اصل سخنان آقای یونسی مراجعه کند و ببیند حقیقت ماجرا چیست. با این حال من هم برای محکم کاری، آن بخش از سخنان ایشان را که جماعت خودارزشی پندار نمی خواهند به گوش دیگران برسد این جا می آورم تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد:
«آزادی را در چارچوب قانون و حدود شرع قبول دارم و انجام میدهم. اگر آزادی در چارچوب قانون نباشد به هرج و مرج کشیده میشود و اگر هم قانون بدون آزادی باشد به استبداد کشیده میشود. نقطه تعادل آزادی و قانون منجر به تعادل و پویایی و بالندگی سیستم میشود. آزادی مثل اکسیژنی است که برای حیات اجتماعی مهم است. مگر میشود بدون اکسیژن تنفس کنیم؟ آزادی هم همین است. اما اگر آزادی از مرز خودش عبور کند و به تخریب کشیده شود من جلوی آن را میگیرم.»
حالا برویم سراغ آن جمله ای که گزک داده است به دست این جماعت مدعی دین مداری:
«من به حجاب و عفاف در جامعهای که گرسنه است اعتقادی ندارم، ما مسوول معیشت و اقتصاد مردم هستیم.»
هرچند مدعیان اگر بیمار نباشند این جمله هم به خودی خود هیچ عیب و ایرادی ندارد. مگر نفرمود: من لا معاش له لا معاد له؟ اگر با گوش انصاف بشنویم سخن آقای یونسی ترجمان دیگری از همان سخن پیامبر گرامی اسلام است. به تعبیری دیگر: چون که صد آمد نود هم پیش ماست. کسی که بتواند به معیشت و اقتصاد مردم مددی برساند خواه ناخواه به گسترش و ترویج عفت و حیای جامعه نیز کمک کرده است اما آن که با شعار و هیاهو و زبانِ دشنه و دشنام می خواهد مردمان یک جامعه را به سمت بهشت سوق دهد حاصل کارش چه خواهد شد؟ گیرم طرفداران گشت ارشادِ دیروز که امروز حاضرند پوشش مهسا امینی را به عنوان معیار حجاب برتر قبول کنند سخن استاندار مازندران را تحریف و تفسیر به رای کنند، با این سخن شهید بهشتی چه خواهند کرد: «مادام که در جامعه ای گرسنه و لرزان از سرما وجود دارد سر تا پای آن جامعه را هم که با قرآن بپوشانید، باز لجن است.»
اگر معیار شریعت محمدی (ص) است که سخنی صریح تر از سخن رسول خدا در نسبت یگانگی معاد و معاش وجود ندارد. اگر هم گز و معیارِ مدعیان، انقلاب اسلامی است که آموزگار انقلاب کماکان در نظر انقلابیون اصیل و ریشه دار و نه این تازه به دوران رسیده های کاسب کار، امثال بهشتی و مطهری اند و نه فلانی و بهمانی. والله از نام بردن فلانی و بهمانی نمی هراسم. نه از تهدیدهایشان و نه از شکایت هایشان؛ بلکه شرم دارم این نام ها را در کنار آن بزرگواران قرار دهم. آن یگانه آفرینش فرمود: الدهر انزلنی ثم انزلنی ثم انزلنی...بگذاریم و بگذریم.
مدعی خطاب به استاندار مازندران می گوید: توکه تخصصی جز مجاری ادرار نداری... و به گمان خودش عجب تکه ای بار استاندار کرده. سلسله جبال نمک با خودش فکر کرده اگر به جای (ارولوژی) بگوید: مجاری ادرار چه تحقیر و تخفیفی در حق دکتر یونسی صورت داده و کسی نیست به این مدعی بگوید: یونسی با همین تخصص در استان مازندران شهره است و چه بسیارند کسانی که در حقش دعاگویند چرا که در همان بیمارستانی که امروزه یکی از مشهورترین بیمارستان های تخصصی استان است به دست خود او مشکلشان حل شده. تو کجای عالمی و چه کاره حسنی در این جنگل مولا؟ چه تخصصی داری؟ با چند درصد رای بر مسند تصمیم گیری برای مردم این مملکت تکیه زده ای؟ چه گرهی نه از معیشت مردم بلکه از همان مسائل اعتقادی این مردم باز کرده ای؟ کارنامه یونسی در همین هفت هشت ماهی که مسئولیت استانداری مازندران را بر عهده گرفته روشن است و مردم مازندران بهترین داور برای ارزیابی کارنامه او. برای ارزیابی کارنامه شما نیز داوری بهتر از مردم سراغ ندارم:
یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد
بیا کین داوری ها را به پیش داور اندازیم
بعدالتحریر: مجاری ادرار خیلی مهم است. اگر درست کار نکند پدر صاحب بچه درمی آید. مملکت هم درست مثل آدمیزاد به متخصص مجاری ادرار و کلیه نیاز دارد وگرنه ممکن است کارش به جراحی و خدای ناکرده به دیالیز بکشد. باید مراقب بود. باید سخت مراقب بود.
نظر شما