محاوره رایج در این روزها:
- میدونی امروز ماشین و سکه چند شد؟
تنها دلیل خوشحالی در این روزها:
- خوب شد خریدمش؛ حالا دو برابر شده!
هر نسخهای که این نازنینان برای علاج مرض افتاده به جان و تنبانمان میپیچند اوضاع جوری میشود که خود نسخه، ما و تنبانمان را بهم میپیچد. راههای برون رفت از بحران هم، بجای اینکه بشود قاتق نانمان خودشان به تنهایی شدهاند بلای جانمان! راستی؛ اگر نخواهیم برای حوادث غیرمترقبه و حتی مترقبه ستاد بحرانی تشکیل شود چه کسی را باید ببینیم؟
برای نمونه یک تلاششان شد: درآوردن ارز 4200 تومانی از لپ لپ؛ اما بیشترین فایدهاش این شد که ما را شگفتانه(سورپرایز) کند! چون هر بار باید منتظر باشیم تا ببینیم سر کله یک رانت نامربوط ازکجا سبز میشود تا یک چیز نامربوطتر را وارد کند و حالش را ببرد؟! مثلا ببینیم، صدا و سیما این بار میخواهد آفتابه وارد کند یا سیفون؟(هر چند که خیلی هم نامربوط به کارش هم نیست!)
در تلاش بعدی مسئولین مدبر برای خروج از کشور محدودیتهایی ارزی قائل شدند تا میزان خروج ارز از کشور کم شود. اما چون با نقد کردن ارز 4200 تومانی در بازار آزاد، سود خوبی نصیب مسافران میشد به همین خاطر رشد مسافرتهای خارجی و ایضا خروج ارز چند برابر شد!!
در ادامه؛ مسئولین دوراندیش برای کنترل سکه هم بیکار ننشستند و بلافاصله شروع به توزیع سکه در بانکها کردند که حاصلش شد پرورش چند سلطان سکه با اسامی کم حرف اما جیبهایی پر پول! در حال حاضر هم، سکههای تزریقی به بازار، -با یک ضرب اشتباه منفی- به داخل متکاها تزریق شد!
بعد که همه این نقشهها نقش بر آب شد و مرهمی برای این زخم وخیم پیدا نشد، باز هم روی هیچ مسئولی کم نشد چون گرانیها نوعی حباب اعلام شد و تازه آنهم حواله به دشمنان شد. البته اوضاع روانی مردم هم، مقصر ردیف 2 و مزید به علت قبلی معرفی شد!
بعد چند روانپزشک مشخص شد و از مردم خواسته شد مشکلات روانیشان را حل کنند و البته همزمان با آن، پای دشمنان را هم قلم کنند تا بلکه با امید ترکیدن، سوزنی بر این حباب لعنتی فرو کنند! هنوز معلوم نیست اگر قرار است همه مشکلات توسط مردم و همکاری آنها حل شود لزوم مسئولین به جز ساماندهی اختلاس در چیست؟ این روزها باید گفت: اگر ارزانی دیدید ذوق مرگ نشوید حباب است!
خلاصه کار ما به جایی رسیده که هم باید مصیبتها را تحمل کنیم؛ هم باید آنها را خودمان حل کنیم(مردیم از بس که باید یک چیزی را رعایت کنیم و یا مدام باید صرفه جویی کنیم و...) و هم باید بخوربخورها را (در سایزهای مختلف از مجری گرفته تا کارمندان بانک و مدیران و ....) ببینیم و رویمان را آنور کنیم!
حال که قرار است از مسئولین خودمان، قطع امید کنیم میتوانیم مثل همه تیمهای ورزشی بالاخص تیم فوتبال پرسپولیس یک لیدر- به ویژه کروات- کار بلد به کشور وارد کنیم تا او را آجیل مشگل گشایمان کنیم. حتی اگر آن اجنبی کار بلد هم نباشد بازهم مهم نیست حداقل مثل شکستهای ورزشی در شکستهای اقتصادی هم بغلمان میکند و با دلداری آراممان میکند! کیهان هم هر چه میخواهد بگذار برای خودش بگوید. کار ما از این چیزها گذشته!