امروز هفدهم مرداد است؛ روز خبرنگار و اگر ما ورزشینویسان را هم خبرنگار به حساب بیاورند، روز خبرنگار، روز ما هم هست، روز جماعتی که به گواه کارشناسان رسانه، فعالیتمان از سایر همصنفیهایمان بیشتر است و تولیدیتر، اما هنوز کارمان شغل به حساب نمیآید و بعضاً حتی «بازی» تلقی میشود.
با سپاس از تمام آنها که دیروز پیشاپیش فرا رسیدن روز خبرنگار را به ما و همکارانمان تبریک گفتند و امروز هم احتمالاً به ما تبریک میگویند، حقیقتش آنچه این روزها نیاز داریم «تبریک» نیست، «کاغذ» است و البته اندکی «امید» به درست شدن اوضاع!
این روزها یک دغدغه به تمام دغدغههای زندگیمان اضافه شده است و کنار دستمزد اندک و مشکلات انبوهی که داریم و پساندازی که نداریم، به بحران کاغذ هم فکر میکنیم، بحرانی که رسانههای نوشتاری را به مرز تعطیلی کشانده و حرفه ما را با خطر نابودی مواجه کرده است... حق خبرورزشی است که به عنوان پرمخاطبترین روزنامه کشور و پرتیراژترین روزنامه بخش خصوصی، برای چاپ روزنامه و برقراری ارتباط دائمی با مخاطبان خود کاغذ داشته باشد، اما برخی رانتها برای روزنامههایی که خواننده ندارند و سودجویی محتکران و دلالان کاغذ، این حق را از خبرورزشی دریغ کرده است و هر روز نگرانیم که مبادا به خاطر کمبود کاغذ، از تعداد صفحههای روزنامه کاسته شود. دوستان، برای ما بازی فکری درست کردهاند!
پینوشت: در روز خبرنگار، جای زندهیاد ناصر احمدپور، زندهیاد عباس عبدالملکی، زندهیاد اکبر مطیعی و تمام درگذشتگان خبرورزشی و صد البته تمام زحمتکشانی که هر یک به دلیلی دیگر کنار ما نیستند، سر سفره خبرورزشی خالی است و البته که یادشان تا همیشه با ما و جایشان تا ابد در قلب ماست.
این یادداشت در سرمقاله چهارشنبه ۱۷ مرداد روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.