وضعیت از مرز هشدار گذشته است، باید کاری کرد... با شعار و توجیه هیچ مشکلی حل نمیشود، همانطور که با پاک کردن صورت مسئله و سکوت و سانسور تصویر و کم کردن صدای ورزشگاه حل نشد. باید چارهای اندیشید. کاش میشد به دهه ۶۰ برگشت و روبهروی آنها که سی و چند سال پیش در اتاق فکرشان نشستند و دوختند و بریدند، ایستاد و مسیر را از اول ترسیم کرد. وقتی دوستان در دهه ۶۰ به این ایده رسیدند که جای فرهنگسازی در مسجد و مدرسه و دانشگاه باشد و ورزشگاهها بماند برای تخلیه انرژی جوانان، قطعاً فکر امروز را نکرده بودند که تخلیه انرژی از دستشان در برود و میدان فوتبال محل بروز اختلافهای قومیتی باشد... در اهواز و تهران متأسفانه چنین فاجعهای رخ داد و برخی سوء استفادهچیها، بهرهبرداری سیاسی و ضد ایرانی کردند و متأسفانه برخی مأموران هم با رفتارهای تند و ضربتی، اوضاع را بدتر کردند.
باید طرحی نو داشت، ایدهای نو که صد البته ضمانت اجرایی داشته باشد. حل این معضل «شعار» و «حرف» نمیخواهد، عمل و کار میطلبد... حرف خوب را روی دیوارها هم میتوان خواند، شعار را در میتینگها هم میتوان سر داد. دوستان، بزرگواران؛ وضع خراب است، واقعاً خراب است. فرهنگسازی در ورزشگاهها را جدی بگیرید و در افکار سی و چند سال پیشتان تجدید نظر کنید. این بحث را در خبرورزشی حتماً دنبال میکنیم.
این یادداشت در سرمقاله شنبه ۲۰ مرداد روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.