یک سال پیش، یعنی دوم مرداد ۱۳۹۶ فصلنامۀ «مسئله» در چهارمین شمارۀ خود با «ابراهیم فیاض» مصاحبه و آنرا با عنوان «احتمال وقوع یک انقلاب مذهبی در قم/ جولان آقازادهها در شهر» منتشر کرد. در این مصاحبه، دانشیار گروه مردمشناسی دانشگاه تهران، مدّعی شد: آنچه در انتظار قم است، لائيسيته است ولی آنچه در انتظار مشهد است سکولاریسم است» و به تفصیل دلائل خود را ارائه کرد.
اکنون و پس از یک سال، یعنی در ۲۵ مرداد ۱۳۹۷، «حسن رحیمپورازغدی» در تجمع استادان و طلاب حوزۀ علمیۀ قم در مدرسۀ فیضیه، با موضوع مطالبه عدالت اقتصادی، [«روحانیت؛ همدرد و همراه مردم»]، ادعا میکند: ریشۀ سکولاریسم در حوزه است.
هر دو به تبیین/علتیابی عرفیشدن (سکولاریسم) در ایران معاصر میپردازند و «حوزه» را در این ماجرا دخیل میدانند، اما این کجا و آن کجا. به نظر میرسد:
- رحیمپور علت سکولاریسم را معرفتشناختی میداند و بر این باور است که بیپاسخ گذاردن پرسشهای تازه، منشاء عرفیشدن است، اما فیاض به علل روانشناختی و جامعهشناختی عرفیشدن در حوزه میپردازد؛
- رحیمپور منشاء سکولاریسم را در لابهلای صفحات رسائل عملیه و دروس خارج واکاوی میکند، اما فیاض به آثار روانشناختی و جامعهشناختی شکافِ برخوردار و کمتربرخوردار در میان متولیان دین توجه دارد؛
- رحیمپور نسل دوم متولیان دین و سبک زندگی آنان را نادیده میگیرد، ولی نقطۀ تمرکز فیاض دقیقاً بر این نسل است؛
- در تحلیل رحیمپور اقتصاد جایگاهی ندارد؛ اما فیاض اقتصاد و تحولات معیشتی را اصل میداند؛
- رحیمپور یا نمیداند -که بعید است- یا نمیخواهد، به بازشناسی لایههای مختلف متولیان دین یا نظام قشربندی روحانیت بپردازد، کاری که فیاض جسورانه و با دقتی ویژه آنرا انجام میدهد؛
- با نظریه و تحلیل رحیمپور کمتر میشود مسئله حل کرد، اما تحلیل فیاض فراگیر است و مثلاً پدیدۀ «مداحمحوری» را به خوبی توضیح میدهد؛
- این ادعای رحیمپور شنیده شده، آن مدعای فیاض کمتر دیده شد؛
- جناح مقابل از اظهارات رحیمپور ذوقزده شد، اما مصاحبۀ فیاض را بایکوت کرد؛
- رحیمپور ناخواسته آدرس غلط میدهد و فراموش میکند که ایمان عوام و بلکه خواص، پیش از آنکه «اعتقادی» و معرفتشناختی باشد، از جنس «اعتماد» و روانشناختی است، نکتهای که فیاض به خوبی از آن آگاه است.
- رحیمپور به تاریخ ادیان و به ویژه مسیحیت، بیتوجه است، فیاض بهخوبی از این تاریخ آگاه است؛
- خلاصه پس از ۴ دهه از شکلگیری دینی در ایران، رحیمپور همچنان در آسمانِ آرمان پرواز میکند، فیاض بر زمین سفتوسخت واقعیت اجتماعی پای میگذارد؛
پیشنهادی به جناب آقای رحیمپورازغدی
به جای طرح «۱۰۰ مسئله»ای که در یک درس خارج فقه هم به آنها نمیپردازند، خودتان به یکی از آنها پاسخ دهید، که احتمالاً میدانید «مظان پاسخگویی به این مسائل در کدام بخش قرآن و حدیث است». و به آن ۷۰۰-۸۰۰ نفر شیوۀ کار را بیاموزید.
چه حرکت از «عین» به «ذهن» باشد، که رحیمپور از آن میگوید و چه از «ذهن» به «عین» که منتقد آن است، به نظر نمیرسد هیچ یک دوای دردی باشد. آنچه در این ۴ دهه عملاً رخ داده، حرکت از «عین» به «علم»، «عقل» و «واقعیت اجتماعی» بوده، نه صرفاً متن. داستان عبرتآموز شکلگیری «مجمع تشخیص مصلحت نظام»، را باید از نو خواند.
گمشدۀ رحیمپور فقیهی عقلگرا و شجاع است که از حوزۀ نظر و درسوبحث خارج شده و در عرصۀ عمل، با واقعیت اجتماعی روبهروست و مانند مرحوم امام خمینی(ره) اختیاراتِ حکومت را فراتر از چهارچوب احکام فرعیه الهیه میداند.