ظرفهاى بزرگى شبيه به حوض كه از جنس حلبى بدين منظور ساخته شده بود تزيين گرديده و در جاى جاى مواكب وحسينيهها وبه ويژه درب بابالساعه نجف اشرف در آستانه علوى، در دوسوى آن با برافراشتن جايگاه و خيمه و قرار دادن پرچم هاى حضرت عباس ع، آب فرات را با مقدارى گلاب و آب زمزم، آميخته وبا ندا دادن چنين عبارتى، (إشرب الماء هنيئا وأذكر عطش الحسين)، از مردم و عزاداران و مواكب با آب پذيرايي مىكردند.
گفتنى است كه در آن هنگام تمام دستههاى عزاداران از نجف و پيرامون آن و ديگر شهرهاى شيعهنشين از مسير بازار بزرگ و اين در صحن مطهر، به درون صحن گام مىنهادند.
هنوز طعم اين آب گواراى حسينى را در دهان خود حس مىكنم. چه دورانى بود!
پيرمردان در بالاى جايگاه نشسته و اين عبارت را دم به دم تكرار مىنمودند و گاه اشكى از گوشه ديدگانشان سرازير مىگرديد!
گونه ديگر هم آب دادن با كوزه به رسم قرنها پيش بود. كوزههاى گِلى از ويژگيهايش اين است كه با وزيدن نسيم خنك به آن، آب را خنك مىكند وچه بسيار از اين كوزهها، آب نوشيديم و چه گوارا وخوش طعم بود!
در طول ايام سال، افرادى كه حرفه آنان سقايت آب بود معمولا درب صحنهاى اعتاب مقدسه در عراق ايستاده و فرياد «سبيل» را سر مىدادند، كه به نشانه اين بود افرادى از زائرين كه يا نذر داشته و يا از تمكن مالى برخوردار بودند، ده فِلِس و يا اندكى بيش از آن را به ساقى داده و آب كوزه را اصطلاحا «سبيل» مىنمود و شخص ساقى نيز ابتدا ظرفى مسين را كه به دست داشت از آب كوزه پركرده و به سبيل كننده تقديم مىداشت و پس از آب كوزه را در همان ظرف ياد شده به تمام زائران و جز اينها از مردمى كه در صحن مطهر حضور داشتند، تقديم مى داشت.
اين آب از گواراترين آبهايي بود كه در عمرم نوشيدهام.
زيرا كه آب فرات بوده و از سوى ديگر به نام تشنه لب بودن سالار شهيدان و نداى سبيل و أشرب الماي و أذكر عطش الحسين، خود تأثير خاصى در اين آبها قرار مىداد.
ياد باد آن روزگاران ياد باد