برخى محافل خبرى در گزارش حادثه اهواز حتى در استفاده از عبارت "تروريستى" در مقابل کلمه "حمله" خوددارى مىكنند! انگار كه حمله تروريستى يك فرمول واحد و مشخص دارد و آن عبارت است از حمله يك يا چند مسلمان به غيرمسلمين در شهرهاى اروپا و آمريكا! و هر كشتارى كه از اين رويه خارج باشد، مىشود حملهای که نمىتوان آن را تروريستى ناميد!
فضاى مجازى بهترين مجال را براى اظهارنظرهاى گوناگون بعد از حوادث اينچنينى ايجاد مىكند تا هر شهروند تفسير خود را در قالب چند كلمه يا مقالهاى بلند از حادثه بيان كند. "كار خودشونه" شايد كوتاهترين و آسانترين تفسير اين روزها از حادثه ناراحتكننده اهواز باشد. سوْال اينجاست كه انگيزه و دليل اصرار كنندگان بر نظريه "كار خودشونه" چيست؟
بايد توجه داشت اين اولين بار نيست كه ما بعد از یک حادثه تروریستی مىشنويم گروهى حملهكننده را از قماش همان كسانى كه به آنها حمله شده مىدانند. در حادثه تروريستى حمله به مجلس شوراى اسلامى در بهار ١٣٩٦ نيز بارها گفته شد كه كار خودشونه! و وقتى سوال مىشد چرا؟ جواب مىآمد كه مىخواهند حضور در سوريه را توجيه كنند!
در حملات تروريستى يازدهم سپتامبر سال ٢٠٠١ در آمريكا كم نبودند كسانى كه مىگفتند كل برنامه حمله، كار خودشونه! و وقتى سوال مىشد چرا؟ جواب مىآمد كه مىخواهند بهانه حمله به خاورميانه را جور كنند!
در اكتبر ٢٠١٧ مردى با چند قبضه اسلحه خودكار از اتاقى واقع در طبقه ٣٣ يك هتل در لاسوگاس آمریکا تماشاگران كنسرتى را كه در فضاى باز نشسته بودند مورد هدف قرار داد و دهها نَفَر را كشت و صدها نَفَر را نیز زخمى كرد. گفته مىشد كه برخى از طرفداران جمهورىخواه موافق با آزادى اسلحه به خانوادههاى قربانيان زنگ مىزدند و به ايشان مىگفتند ما كه مىدانيم اينها همهاش بازى است و كسى آسيب نديده! شما با اين كارها نمىتوانيد آزادى داشتن اسلحه در آمريكا را محدود كنيد! فقط لحظهاى تصور كنيد حال و روز پدر يا مادرى را كه فرزندش را در آن حادثه از دست داده و بعد بايد براى آن سوى تماس تلفنى ثابت كند كه اينها فيلم و بازى نيست و واقعآً عزيزشان كشته شده!
تئورى توطئه در تفسير هر حادثه الزامن غلط نيست! مثلن حادثه ترور جان اف كندى رئيس جمهور آمريكا هميشه مظنون به آغشته بودن به توطئه بوده و شايد بشود گفت هنوز هم رازآلود است! گاهى نيز بعد از گذشت زمان معلوم مىشود در يك حادثه به ظاهر تروريستى دستهاى پنهانى وجود داشته تا از فضاى به وجود آمده بعد از يك اتفاق ناگوار و خونين در جهت مقاصد سياسى یا حتی اقتصادى بهرهبردارى شود! مثال آن قتلهاى زنجيرهاى که بعدها معلوم شد كار باند جنايتكارى در داخل وزارت اطلاعات بوده و خوشبختانه به وسيله خود وزارت اطلاعات هم كشف و خنثى شد.
اما بگذاريد سوال مطرح شده در بالا را اندكى بازتر و دقيقتر مطرح كنيم. آيا نتيجهگيرى سريع بعد از هر حادثه كه "كار خودشونه" فايدهاى هم دارد؟
وقتى ما مىگویيم حمله تروريستى اهواز "كار خودشونه!" يعنى نهادهاى امنيتى، خودشان يا عواملشان به مراسم رژه نيروهاى مسلح حمله كردهاند! در اين نظريه مانند اغلب تئورىهاى توطئه نظريه ديگرى مستتر است و آن اين كه قربانى كه در اينجا مىشود نظام و حاكميت جمهورى اسلامى اعم از دولت و نهادهاى ديگر، خيلى قوىتر و هوشيارتر از آن هستند كه بشود اين چنين به ايشان حمله غافلگيرانه كرد! و نتيجه فورى اين نظريه اين مىشود كه مطالبه عمومى مردم از عملكرد نهادهاى امنيتى براى انجام وظيفه كه همانا ايجاد امنيت است كمرنگ مىشود!
آيا بهتر نيست به جاى تكرار "كار خودشونه" از نهادهايى كه از بودجههاى عمومى استفاده مىكنند تا امنيت ما را تامين كنند سوال كنيم كه چرا چنين حادثهاى اتفاق افتاد و تضمين شما براى جلوگيرى از وقوع مجدد آن چيست؟ در واقع با كوبيدن بر طبل پر سر و صداى "كار خودشونه" ما به طرز كاذبى فكر مىكنيم كه امنيت به طور كامل برقرار است در حالى كه احتمالاً اين طور نيست!
آمريكايىها تا قبل از حملات تروريستى ١١ سپتامبر خيال مىكردند كه به دور از بقيه جهان در امنيت و آسايش كامل هستند و همان گونه كه از دو جنگ جهانى سالم عبور كردند در بعد از آن نيز خطرى آنها را در خاك خودشان تهديد نمىكند اما اين سازمان تروریستی القاعده بود كه در قلب نيويورك دو هواپيما را به برجهاى دوقلو كوبيد تا به ابرقدرت يكهتاز دنیا بفهماند كه تا چه حد در مقابل حملات تروريستى آسيبپذير و ضعيف هستند!
كشور ما در منطقه خاورميانه در همسايگى كانونهاى متعدد بحران از عراق گرفته تا افغانستان، پاكستان و در فاصله نه چندان دور از سوريه قرار گرفته و به طور قطع براى برقرارى امنيت نياز به كار بردن هوشياری و آگاهى زياد وجود دارد. امروز ديگر اسرائيلىها به طور واضح از برنامههاى خود براى ضربه زدن به ايران صحبت مىكنند. همان موقع كه دانشمندان هستهاى ايران هدف تروريستها قرار گرفتند هم عدهاى اينجا و آنجا در فضاى مجازى و محافلِ اغلب خصوصى میگفتند كه "كار خودشونه" و چه پوششى بهتر از اين براى روشن نشدن ضعفهاى ما در حفظ امنيت؟!
چون نظر میدهیم كار خودشون بوده، در خوشبينانهترين حالت احتمالاً یا در برآورد شرایط امنيتى كشورمان دچار خطا شده و فكر مىكنيم امكان ندارد به ايران حمله تروريستى بشود یا در بدبينانهترين حالت با قربانيان حادثه احساس همدردى نمىكنيم یا اینکه ممكن است به علت عدم اعتماد به نظام سياسى با ضربه خوردن نظام توسط دشمنانش به سرعت جاىِ جانى و قربانى را عوض میكنيم و شروع به تحليل وارونه حادثه میكنيم و نتيجه میگيريم "حقشون بود" در حالى كه براى تروريستها فقط عدد كشتهشدگان مهم است و نه اين كه چه كسى را كشتهاند و هر کدام از ما ممکن است هدف آنها باشیم. کدام تروریست را سراغ داریم که با انتخاب، قربانیان خود را کشته باشد؟! تروریست فقط به دنبال عدد است. هر چه تعداد کشتهها بیشتر باشد او راضیتر است.
تئورى توطئه در حوادثى چون حادثه اهواز از تصور شكستناپذير بودن سپرهاى امنيتى ايران ريشه مىگيرد و در نهايت ما را دچار خواب غفلت مىكند! در تئورى توطئه براى قربانى ماجرا قدرت فوقالعاده و در حد خداوندى ايجاد مىشود! انگار همه چيز در اراده و خواست قربانى است كه خود برنامهريز توطئه بر عليه خود بوده است تا ما تماشاگران بازى را بفريبد! حتى اگر به او حمله شده باشد ذهنى كه به تئورى توطئه باور دارد، آن حمله را نيز جزئى از بازى مىداند چون در خيال او، قربانى فراتر و بالاتر از تمام بازىها و نقشهها و آسيبهاست! خاصيت تئورى توطئه اين است كه نه قابل اثبات است و نه قابل رد كردن، اما استعداد فراوانى براى دور كردن ذهن از تحليل و فهم دقيق هر ماجرا را دارد. در واقع موضوع را در دو كلمه ساده مىكند: كار خودشونه! و اين يعنى تعطيلى تفكر و تعمق در يك اتفاق و حادثه!
به نظرم جامعه مدنى ايران بايد دست از اين گونه سادهسازىهاى عوامگرايانه برداشته و از نهادهاى نظارتى همچون مجلس شوراى اسلامى و قوه قضائيه بخواهد تا با ورود به حادثه اهواز معلوم كنند كه اشكال كار كجاست؟ در اين صورت اگر توطئهاى هم بود قابل آشكار شدن است!
امنيت مطالبه اول و اساسى ماست. این مطالبه مهم را با تحلیلهای سادهانگارانه مخدوش نکنیم.