جمعبندی آن نامهها و گفتگوها و هماندیشیها، در قالب یک نامهی دیگر در مهرماه تدوین و به شورا تقدیم شد. در زیر، میتوانید پیشنهادهای ارایه شده به شورا برای گنجانده شدن در لایحهی برنامهی 5 سالهی سوم توسعهی شهر تهران را ببینید:
1- محلۀ سبز نمونه؛ تمامی مناطق 22 گانۀ تهران موظف شوند دستکم یک محله را به «محلۀ سبز» تبدیل کنند. در این محلهها، همۀ عناصر شهرنشینی زیستمحور مورد توجه قرار خواهد گرفت: احداث مسیرهای ترکیبی و یا مستقل دوچرخه و اتوبوس، استاندارد کردن پیادهروها به طوری که معلولان، افراد ناتوان، کودکان، و مادران دارای بچه و کالسکه بتوانند به راحتی در تمام محله رفتوآمد کنند؛ تفکیک زباله در مبدأ، عرضه نکردن کیسههای پلاستیکی در فروشگاهها و یا عرضۀ آنها درقبال پول، ملزم ساختن رستورانها به تحویل غذا با دوچرخه یا موتورسیکلتهای برقی، احداث فضاهای سبز «کمآب» با استفاده از گیاهان بومی یا سازگار با کمآبی و اصلاح فضاهای سبز موجود با همین رویکرد، و ایجاد محل بازی کودکان با الگوگیری از «مدرسههای طبیعت». در محلۀ سبز، کارشناسان و اعضای سمنهای محیط زیستی با پشتیبانی شهرداری به خانهها مراجعه و در مورد اصلاح مصرف آب و برق و گاز با شهروندان گفتگو خواهند کرد. همچنین تلاش خواهد شد که همکاری وزارت نیرو در خصوص بازچرخانی پساب ساختمانها و استفاده از انرژی خورشیدی برای تأمین آب گرم جلب گردد.
در «محلۀ سبز» با تراوا ساختن سطوح پیادهراهها و محوطۀ مجتمعها و آپارتمانها، و پایین آوردن سطح تراز باغچهها و فضاهای سبز خطی معابر (به منظور تسهیل ورود رواناب سطوح سخت پیرامون) روانابها مدیریت خواهد شد تا بیشترین بهره را از بارشها داشته باشیم. روشهای مدیریت غیرمتمرکز فاضلاب، مانند تصفیه در مبدأ و استفاده از پسابها برای آبیاری فضاهای سبز محله و باززندهسازی نهرها و رودخانههای مجاور محله، به کار بسته خواهد شد.
2- ایجاد کریدورهای پیادهروی و دوچرخهسواری بین پارکها؛ دوچرخهسواری در تهران، به علت نبود خطوط امن، شلوغی بیش از حد خیابانها، و وجود پلها و بزرگراهها، کاری دشوار و کموبیش خطرناک است. با وصل کردن پارکها به یکدیگر، با ایجاد کریدورهای مناسب (مانند آنچه که در شهر ادینبورگ اسکاتلند انجام شده) شهروندان خواهند توانست بخش قابل توجهی از رفتوآمدهای خود را با دوچرخه انجام دهند. احداث خطوط دوچرخهسواری در اطراف و یا داخل پارکها- مانند آنچه در پارک لاله صورت گرفته است- نیز کاری کمهزینه و آسان است و استفاده از دوچرخه را جذابتر میکند. برای نمونه، میتوان در مسیر27 کیلومتری دهکدۀ فرحزاد - امتداد رودخانۀ فرحزاد -بوستان نهجالبلاغه - پارک پردیسان - برج میلاد - بوستان گفتگو - دانشگاه تهران - دانشگاه امیرکبیر - بوستان دانشجو - کاخ مرمر - پارک شهر -بوستان رازی - بوستان ولایت، مسیر دوچرخهسواری و پیادهروی ایجاد کرد. یادآور میشود که در حال حاضر، 15 کیلومتر از این مسیر، بوستان یا فضای سبز است و 6 کیلومتر آن در بوستانهای نهجالبلاغه و پردیسان و لاله خط دوچرخهسواری دارد.
لازم است که شبکۀ دوچرخههای اشتراکی نیز توسط شهرداری شکل گیرد.
3- مناطق حفاظتشدۀ شهری؛ سالها است که مدیریت بسیاری از شهرهای بزرگ جهان تلاش میکنند مناطق طبیعی شهر را با هدف حفظ پایداری اکولوژیک شهر، حفظ تنوع زیستی، ایجاد فرصتهای آموزشی و پژوهشی، و فراهمسازی امکان تفرج شهروندان در فضاهای طبیعی، به صورت حفاظتشده در بیاورند. برای نمونه، در شهرهای سیدنی، ریو، سائوپولو، مکزیکو سیتی، هنگکنگ، تایپه، مارسی، بمبئی، کینگستون، نایروبی، سئول، کیپتاون، لندن، برلین، لسآنجلس، و سانفرانسیسکو چنین مناطقی ایجاد شده و به عنوان جاذبههای توریستی مورد استفاده قرار گرفتهاند. رشتهکوه توچال در شمال، منطقۀ حفاظتشدۀ جاجرود و پارکهای ملی خجیر و سرخهحصار در شرق، کوههای بیبی شهربانو و آراد در جنوب تهران، و لکههای طبیعی مانند پارک پردیسان و کنارۀ روددرهها در داخل شهر، اگر حفاظت شوند یا شیوۀ حفاظت آنها اصلاح گردد، میتوانند کارکردهای یادشده را برای تهران داشته باشند. بدیهی است که هرگونه «شهریسازی» مناطق حفاظتشده خلاف هدفهایی است که در این بند آمده است.
پیشنهاد میشود، روددرۀ فرحزاد حدفاصل پل خوشمرام تا بزرگراه نیایش با گسترهای بیش از 100 هکتار تبدیل به «پهنۀ مدیریت زیستبوم» شود. در این پهنه، ضمن بهرهمندی از مشارکت باغداران فرحزادی، میتوان با پیادهسازی فضاهای طبیعی و باغچههای گونهشناسی، نسبت به افزایش آگاهی شهروندان دربارۀ خُرداقلیمهای متنوع تهران اقدام کرد. همچنین با کمک به بازرویش پوشش گیاهی بومی، بازیابی گونههای جانوری دامنههای جنوبی البرز تسهیل و «حیات وحش شهری» غنیتر خواهد شد.
4- تبدیل بوستان لاله به باغ گیاهشناسی؛ باغهای گیاهشناسی از مهمترین جاذبههای علمی و آموزشی و محیط زیستی هر شهر هستند. در تمامی شهرهای بزرگ دنیا، این باغها در نزدیکی دانشگاههای بزرگ قرار دارند تا هم پژوهشگران و دانشجویان از ظرفیتهای علمی آن باغها استفاده کنند و هم شهروندان از فرصت آشنایی با گیاهان و تفرج در باغ بهرهمند شوند.
در داخل شهر تهران باغ گیاهشناسی وجود ندارد (دسترسی به باغ گیاهشناسی ملی، در کنار آزادراه تهران - کرج برای بیشتر شهروندان دشوار است). در عین حال، دانشگاه تهران که «دانشگاه مادر» کشور به شمار میرود، نیاز به یک چنین امکان پژوهشی دارد. این باغ میتواند به پروژۀ بومیسازی فضای سبز تهران وکاهش مصرف آب کمک کند. نزدیک بودن بوستان لاله به دانشگاه تهران فرصتی کممانند است که شهرداری میتواند با استفاده از آن و جلب همکاری نیروی تخصصی دانشگاه، این نقص علمی بزرگ را برطرف کنند.
5- تقویت و اصلاح سامانۀ حملونقل عمومی در کوتاه مدت؛ بدون تردید ترافیک مهمترین چالش شهر تهران است که هم عمر شهروندان را تلف میکند و هم هوای شهر را سخت آلوده ساخته است. تردد چهار میلیون خودرو و سه میلیون موتورسیکلت و شمارهگذاری روزانه بیش از 1000 خودرو، عرصۀ زندگی را پیوسته بر شهروندان تنگتر میکند. مدیران پیشین شهر، با صرف هزینههای بسیار سنگین، بزرگراه و تونل و پلهای بسیار ساخته و به این ترتیب مشوق استفاده از خودروی شخصی بوده و ترافیک شهر را سنگینتر و هوا را آلودهتر کرده اند. در زیر، چند راهکار عملی پیشنهاد میشود:
الف. بخشی از معابر شهری از تصرف خودروهای شخصی خارج و به خودروهای عمومی اختصاص یابد؛ برای مثال میتوان تا پایان برنامۀ سوم، پنجاه درصد از معابر شهری را دارای خطوط ویژۀ اتوبوسرانی و دوچرخهسواری کرد. این کار باعث میشود که پارکینگ کنارۀ خیابانها به خطوط ویژه تبدیل شوند و شهروندان به دلیل نداشتن جای پارک، تشویق به استفاده از حملونقل عمومی شوند. ایجاد محدودیت برای خودروهای تکسرنشین نیز باید در دستور کار مدیریت شهری قرار گیرد.
ب. مینیبوسهایی که دارای استانداردهای مناسب زیستمحیطی هستند، به عنوان وسایل نقلیۀ نیمهسبک و سریع به شهر بازگردند و بخشی از معابر عمومی در اختیار آنها قرار گیرد.
ج. ضمن هماهنگی با دولت، قیمت سوخت برای وسایل شخصی افزایش یابد و درآمد حاصل از آن فقط صرف بهبود وسایل حملونقل همگانی شود.
د. موتورسیکلتها به معضلی بزرگ برای تهران بدل شدهاند؛ با ایجاد محدودیت ورود موتورسیکلت به بعضی از مناطق شهر، شناسایی و ساماندهی افرادی که موتورسیکلت وسیلۀ اول کسب معیشتشان است، و ملزم ساختن تدریجی تحویلدهندگان غذا و کالا به برقی کردن موتورسیکلتها، میتوان بخشی از این مشکل را حل کرد.
ه. ساماندهی سرویسهای مدارس؛ امروزه، بیشتر دانشآموزان تهرانی یا با خودروهای والدین به مدرسه میروند و یا از سرویسهای شبهتاکسی که حداکثر چهار نفر را جابجا میکند استفاده میکنند. برای آن که فرزندان ما به حملونقل خصوصی عادت نکنند، ضروری است که برای مدرسهها، سرویسهای ون و مینیبوس استاندارد فراهم شود و نیز با ایمنسازی مسیرها در اطراف مدارس، دانشآموزان به استفاده از دوچرخه تشویق شوند.
پینوشت
1) حسین آخانی، اویس ترابی، مژگان جمشیدی، محمد درویش، نفیسه صمدی، محمد فاضلی، زهرا قلیچیپور، عباس محمدی، مهدی معتق، عبدالحسین وهاب زاده
2) آن نامه، با عنوان «تهران را میتوان نجات داد» در خبرآنلاین درج شد.