سید علی موسوی خلخالی
سازمان امنیت رژیم صهیونیستی مبتنی بر تواناییهای دولت و ارتش است و هدف اصلی آن پیروزی در جنگها است. نوآوریهای امنیتی و نظامی اسرائیل که آن را اسطورهای مینامند! عموما در ترور مقامات یا انجام عملیات خاص تروریستی به کار میآید که آن را از دیگر دستگاههای امنیتی جهان متمایز کرده است.
به اعتقاد سازمان امنیت اسرائیل، هر یک جاسوس معادل یک هزار سرباز در جبهه جنگ کارایی دارد. البته این حرف ناپلئون بناپارت است که حالا سخن طلایی مقامات امنیتی اسرائیل شده است. این استدلال به این معنا است که زمانی که اسرائیل در جنگ با حزب الله 10 هزار سربازش را از دست داد، سازمانهای جاسوسیاش ناکارآمد بودند و بدون این سازمان ، سرباز اسرائیلی کور مطلق است.
موضوع پژوهش مرکز ملی اسرائیل نیز در همین رابطه است. در این پژوهش که عنوان "دستگاه امنیتی اسرائیل به کجا میرود؟" را بر خود دارد آمده است: "مبانی فعلی دستگاه امنیتی اسرائیل به اندازهای متزلزل است که نمیتواند تهدیدهای موجود علیه دولت یهودی را مهار کند."
تزلزل دستگاه اطلاعاتی اسرائیل عملا در خلال جنگ تابستان 2006، هم قبل از آن و هم بعد از آن، خود را نشان داد. به خصوص هنگامی که در دمشق بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه میزبان محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری ایران و سید حسن نصرالله دبیر کل جنبش حزب الله بود و درباره اطلاعات فوق سری نظامی و امنیتی اسرائیل بحث شد. این جلسه ابتدای سال جاری میلادی برگزار شد. سید حسن نصرالله بر پایه این اطلاعات تحلیلهای طوفانیای ارائه داد که آن قدر مستند و واقعی بود که رسانههای اسرائیل از آن به عنوان "درد بزرگ" یاد کردند. یک پرسش در تل آویو دهان به دهان می چرخید: این اطلاعات فوق سری چگونه از دمشق سر در آوردند؟
اسرائیلیها زمانی به ضعف سیستم های امنیتی و اطلاعاتی خود واقف شدند که سید حسن نصرالله به راحتی به دمشق رفت، آن اطلاعات گرانبها را به روسای جمهوری ایران و سوریه داد و به سلامت به لبنان برگشت، بدون آن که دستگاه امنیتی اسرائیل کوچکترین اطلاعی از این سفر داشته باشد. این اتفاق به اندازهای برای صهیونیستها گران تمام شد که مطبوعات اسرائیلی آن را شکست دوم اسرائیل از حزب الله پس از جنگ تابستان 2006 توصیف کردند.
سید حسن نصرالله یک بار دیگر نیز بمب اطلاعاتی - امنیتی خود را منفجر کرد. آن هم هنگامی بود که اسناد مرتبط به دست داشتن اسرائیل در ترور رفیق حریری را فاش کرد. نصرالله با این کار تمام محاسبات و دسیسههای اسرائیل و امریکا که میخواستند با دستاویز قرار دادن دادگاه ترور رفیق حریری به اهدافشان برسند، را بر ملا کرد. مهمترین بخش این افشاگری، انتشار تصاویر الکترونیکی و هوایی بود که در حقیقت شلیک تیری دردآور به دستگاه امنیتی اسرائیل محسوب میشد. اگر چه نصرالله با این کار باب رقابت امنیتی میان اسرائیل و حزبالله را باز کرد که در نهایت باعث خواهد شد اسرائیل یک بار برای همیشه خود را در برابر یک جنگ تمام عیار امنیتی آن هم در همسایگی خود ببیند و فکری اساسی برای آینده حیات خود کند.
از زمان شکست اسرائیل از حزب الله در سال 2006 ژنرالها، تحلیلگران و پژوهشگران اسرائیلی دائما پرسیدهاند که چه شد از حزب الله شکست خوردیم؟ بنیامین بن الیعازر، ژنرال وقت اسرائیلی در این باره گفت: «حکومت اسرائیل بقای خود را با وجود قدرت حزبالله در خطر میبیند.»
ژنرال متان فیلنائی نیز در اوج ناامیدی گفت: «مسئله این بود که نمیدانستیم با چه کسی میجنگیم و این جزئی از قدرت متهورانه حزب الله است. اعتراف میکنیم که حمله رعدآسایی که از سوی حزب الله دیدیم قوای تدافعی ما را کاملا از کار انداخت.»
همه اسرائیلیها میپرسند چه شد که شکست خوردیم؟ چرا در جنگ پیروز نشدیم؟ حال با حزباللهی که تهدیدی جدی برای حیات اسرائیل است چه کنیم؟
هر کس پاسخی برای این پرسشها دارد که نشان میدهد این شکست برای اسرائیلیها بسیار دردآور بوده است. رونن برگمن، کارشناس ارشد اسرائیل در امور استراتژیک در این باره میگوید: "جنگی که اسرائیل در آن گرفتار شد دو نقصان بزرگ داشت، اول فروپاشی مفهوم استیلای هوایی، چرا که نیروهای هوایی اسرائیل با آن همه تجهیزات از پس یک نیروی نظامی کوچک بر نیامد و دیگری شکست امنیتیای که بیشک از 1973 تا کنون سابقه نداشته و در آینده کتابها درباره آن خواهند نوشت."
شکست دستگاه امنیتی اسرائیل دلایل بسیار دارد اما بارزترین آن انسجام دستگاه امنیتی حزب الله است که هم بر تحولات داخلی خود کاملا مسلط است و تا سامانههای موشکی و نظامی جنبش امتداد دارد و هم در کشف و مهار سازمانهای مخفیای که در لبنان فعال هستند و برای موساد کار میکنند. گفته میشود، کسانی که اخیرا در بیروت به جرم تجسس برای اسرائیل دستگیر شدند خطرناکترین و آموزشدیدهترین کادرهای جاسوسی اسرائیل در خاورمیانه بودند.