هر مقاومتی شرایط خاصی تأسیس و پرورش پیدا میکند به اعتقاد من تأسیس مقاومت در لبنان در اندیشه و حرکت امام صدر حضور داشت و ایشان چه در حرکت اجتماعی چه در حرکت سیاسی که چه در ارتباط با طوایف دیگر در لبنان از ابتدا به فکر تأسیس مقاومت بود.
چرا که سیاست دولت وقت این بود که قدرت لبنان در ضعف اش هست و این که ارتش توان مقابله با اسرائیل را ندارد. اگر کمی به تاریخ نگاه کنیم می بینیم که بعضی از مسئولان لبنان و بعضی کشورهای عربی هیچ توجهی به جنوب لبنان نداشتند و آن را رها کرده بودند.
به اعتقاد من پیمان قاهره در خدمت مصالح لبنان نبود چرا که بخشی از زمینهای لبنان را در اختیار مقاومت فلسطین قرار داد و عملیات فلسطینیها برای آزادسازی سرزمینشان آغاز شد. این عملیات روز به روز زیاد میشد و تجاوزهای اسرائیل به جنوب لبنان هم زیاد میشد و اسرائیل با اشغالهای کوچک به لبنان ضربه میزد. امام موسی صدر از این وضعیت بخصوص از بیتوجهی به جنوب و فقدان پناهگاهها و امکانات و کمکها بسیار متأثر و ناراحت بود.
امام در سال 1969 دعوت به تقویت جنوب کرد و دعوت کرد که گروهی به ارتش لبنان برای مقاومت در برابر اسرائیل کمک کنند. دقیقاً همانطور که الان هم مطرح است، این که مقاومت هم مسئولیت ارتش است و هم مسئولیت ملت. خود امام میگفت من حاضرم اگر لازم باشد لباسم را در بیاورم و به صف مقاومان بپیوندم. او به شعار و کلام اکتفا نکرد و پایهها و چارچوبی برای مقاومت در برابر اسرائیل وضع کرد.
بعد از انفجار اردوگاه امل، زمانی که امام تأسیس جنبش امل را اعلام کرد؛ «کیشی یواکی مبارک» در مقالهای نوشت: ابتدا امام محرومان بودی ولی هماکنون امام مقاومان گشتهای.
مقاومتی که امام موسی صدر تأسیس کرد به خدا و اندیشه کربلایی و دینی متکی بود و هیج وابستگی به کسی نداشت و رفته رفته بسیاری را به خود جذب کرد.
اذا جاء نصر الله والفتح....
نماینده مجلس لبنان و از مسئولان جنبش امل