دولت اوباما در خاورمیانه با مسائل و مشکلات فراوانی مواجه است از موضوع امنیت اسرائیل گرفته تا مسائل عراق، افغانستان، پاکستان ومسئله هستهای ایران. اوباما از میان همه این مسائل مذکور در شعارهای انتخاباتیاش تمرکز خود را بیشتر بر روی مسئله افغانستان معطوف کرده بود. این نوع رویکردها درمبارزات انتخاباتی کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا، فقط به اوباما محدود نمیشد، بلکه رئیسجمهور قبلی آمریکا، جرج دبلیو بوش هم در مبارزات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2000 همین نگاه را داشت، اما برخلاف انتظار بعد از پیروزی و ورود به کاخ سفید یک چرخش صدوهشت درجهای در سیاستهای آمریکا در خاورمیانه را شاهد بودیم و در طول ریاست جمهوری بوش بیشترین تمرکز سیاست خارجی آمریکا معطوف به خاورمیانه بود. به نظر میرسد در دولت اوباما هم همین روند ادامه پیدا کند. اما ماهیت سیاستهای اوباما در قبال خاورمیانه با دولت قبلی آمریکا تفاوت اساسی دارد.
در دولت قبلی آمریکا محور اصلی همه تحرکات و سیاستها برپایه حفظ امنیت اسرائیل بود. اما دولت اوباما با توجه به تجربیات چند ساله گذشته آمریکا در خاورمیانه همچون اشغال عراق، حمایت آمریکا از اسرائیل در جنگهای 33روزه با حزبالله لبنان و22 روزه با حماس و تضعیف موقعیت اسرائیل در منطقه، تداوم و پیشرفت در برنامههای هستهای ایران و همچنین عدم موفقیت در افغانستان و غیره درحال جستوجوی رویکرد جدیدی در خاورمیانه است. به نظر میرسد اوباما سیاست واقعگرائی را در سرلوحه برنامههای سیاست خارجیاش قرار داده واز این زاویه باید به نتایج ملاقات نتانیاهو و اوباما نگاه شود. نتانیاهو با دو دستورکار مشخص برای ملاقات اوباما وارد کاخ سفید شده بود یکی مسئله ایران بود، نتانیاهو قصد داشت با طرح ایران ومسئله هستهای آن توجه اوباما را به قدرت رو به افزایش ایران در منطقه جلب کند ودر این راستا دولت اوباما را وادار کند که سریعاً سیاست خود در قبال ایران و برنامههای هستهای آن را اعلام کند وهمچنین آمریکا تاریخ معینی را برای فرصت به ایران جهت توقف برنامههای هستهایاش تعیین کند.
هر چند اوباما با ابراز برخی از نگرانیهای نخستوزیر اسرائیل نسبت به موقعیت هستهای ایران وتهدیدات ناشی از آن بر علیه کشورهای منطقه، اما از عدم تعیین تاریخ مشخص و ضربالاجلی برای ایران طفره رفت وهمه چیز را موکول به بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران کرد و این اقدام سنجیده اوباما میتواند چراغسبزی برای اصلاحطلبان ایرانی تلقی شود تا مسیر برای پیروزی آنها در انتخابات ریاست جمهوری پیشرو با اعلام برنامه تغییر در سیاست خارجی ایران هموار شود و رقیب نتواند از اهرم آمریکا و سیاستهای متضاد آن بر علیه ایران و نظام جمهوری اسلامی در انتخابات پیشرو بهرهبرداری سیاسی کند. دوم اینکه دولت اوباما را ترغیب کند که مثل دولت گذشته آمریکا همیشه در هر شرایطی در کنار اسرائیل باشد. اما به نظر میرسد اوباما بر خلاف دولت قبلی آمریکا برنامههای اساسی و زیربنائی برای حلوفصل تضاد اسرائیلوفلسطین دارد. تمام سعی و تلاش دولتهای کلینتونوبوش این بوده که اسرائیلیها و فلسطینیها را ترغیب به انجام مذاکرات دوجانبه با حمایت و کمک خودشان بکنند.
به نظر اوباما این شیوههای گذشته تاکنون منجر به هیچ نتایج مشخصی نشده است و از این رو به جد معتقد است که اسرائیل باید به تمام توافقات قبلی از جمله عقبنشینی به سرزمینهای قبل از سال 1967 احترام بگذارد و تشکیل دولت مستقل در سرزمینهای فلسطینیها را بپذیرد، هر چند که در این ملاقات اخیر اوباما با دوراندیشی در این زمینه یعنی تشکیل دو دولت مستقل که نتانیاهو مخالف سرسخت آن است، فشاری به ایشان وارد نیاورد، اما با قاطعیت توقف فعالیتهای شهرکسازی اسرائیل در کرانه باختری را خواستار شد و این یک قدم عملی برای تشکیل دو دولت در سرزمینهای فلسطینی میتواند محسوب شود البته دیدارهای آتی محمود عباس رئیس تشکیلات خودگران وحسنی مبارک رئیسجمهور مصر با اوباما در آمریکا چشماندازهای طرح صلح اوباما برای تضاد اسرائیل و فلسطینیها را بیشتر نمایان خواهد کرد.
کارشناس مسائل بینالملل