به گزارش خبر، آیدین آغداشلو در این نشست با تأکید بر اینکه بخش عمدهای از تصویرگری مذهبی قصهگویی است، گفت: با شروع قرن بیستم هنرمندان با دور شدن از قصهها در تصویرگری خود به جایگاهی عمیق و نهایی رسیدند که میتوان گفت در این حالت هنرمند بدون اینکه مقید به تصویرسازی شمایل باشد، تصویرگر معناست.
وی با بیان اینکه مبحث تصویرگری در هنر مذهبی یا شکل دادن به تصور انسان از دین و مصور کردن و ملموس کردن این تصویر، مسئلهای است که همیشه وجود داشته است، افزود: برای جستوجوی تصویرگری در هنر دینی باید خیلی به عقب برگشت یعنی به زمانی که انسان عبادتش را با بهرهگیری از هنرهای تجسمی انجام میداد.
آغداشلو در ادامه با تأکید براینکه انسان آن زمان با نقاشی دیوار غارها به بیان نوعی آیین میرسد، افزود: آغازگر هنرهای تجسمی، آیین بوده است و رابطه خیلی نزدیک مردم با این آیینها در طول زمان باقی مانده. وی با بیان این که کتاب مانی نوعی از بیان آیینهای اولیه مانویت است، افزود: آیینهای اولیه بر اساس شر و امید در هر ناحیه و منطقهای دچار انشعاب میشود. جایی این آیینها به صورت موسیقی و جایی به صورت رقص خود را نشان میدهد.
آغداشلو گفت: نتیجه بلافاصلهای که میشود از این بحث گرفت، این است که هنر نه تنها نخستین وسیله ارتباط با عالم غیب بوده، بلکه باقیمانده است. بخش عمدهای از هنر در خدمت دین است و بخشی در خدمت ارباب قدرت که آن هم درجات مختلفی دارد.
این نقاش معاصر با بیان اینکه نقاشی مذهبی دو بخش عمده دارد، اظهار داشت: بخشی از تصویرگری مذهبی کاملاً به ادبیات وابسته است و بخش دوم نقاشی مذهبی «شمایلها» هستند. آغداشلو اظهار داشت: در اسلام این امر با تأخیر و فاصله زمانی صورت میگیرد. در قرون اولیه اسلامی نقاشی وجود دارد اما هنر مذهبی تا مدتها از شمایل دوری میکند و نقاشی و نقش برجسته را در مواردی در خدمت قصص مذهبی میگیرد که غیرمستقیم عمل کند تا قرن هشتم که مثلاً معراجنامه را داریم.
وی گفت: شمایلها فقط منحصر به زمان بعد از تأسیس حکومت شیعه نیستند و قبل از آن پیامبرص و حضرت علیع تصویر شدهاند. البته بعد از دوران صفویه این تصویرسازی بیشتر میشود اگرچه اکثراً تصاویر با صورتهای پوشیده هستند.
آغداشلو در ادامه گفت: هزاران نمونه از نقاشی مذهبی به صورت شمایل در ایران که عمدهترین آن مربوط به تصاویر حضرت علیع و بعضی از مواقع همراه با امام حسنع و امام حسینع در دو طرف او شکل گرفته است وجود دارد و در کنار آن بخش روایتگریی یا قصهگویی با پردههای بزرگ ترسیم میشود که عمدتاً حوادث دهه محرم را بازگو میکند و بخشی از تاریخ هنر معاصر ما به حساب میآید که قابل ارزیابی است.
وی اظهار داشت: نقاشی و پیکرتراشی در مسیحیت تا آغاز قرن ۱۹ و انقلاب کبیر فرانسه با همان گستره ادامه دارد. یعنی حدود هزار و ششصد سال سنت تصویرگری معنای مذهبی که در ادبیات ثبت شده و قابل انتقال بوده، ثبت شده است.
این گرافیست با اشاره به اینکه با آغاز قرن ۱۹ با کاهش در این بخش مواجه میشویم، افزود: شاید یکی از دلایل آن رشد اتئیسم یا بیخدایی باشد. به یک معنا انقلاب کبیر فرانسه بر فردیت تأکید میکند که این یکی از تعارضهای آن با دستگاه کلیسایی است که با انحراف وحشتناکی خودش به استثمارکننده انسان بدل میشود و بخشی از این خشونت به خاطر همین سیستم است و بعدها در شکلگیری مدرنیته شاهدیم که نقاشی مذهبی و تصویرگری کتاب مقدس و نوع انتقال قصه به صورت مصور کمتر و کمتر میشود. آغداشلو با تأکید براینکه هنر زمانی میماند که مبلغ و تصویرگر عقیده و اعتقاد بوده باشد، افزود: مثلاً در هند این مسئله باقیمانده است چرا که آیین همچنان در زندگی انسانها وجود دارد یا اینکه در قرن بیستم نقاشی مذهبی مانند خود کلیسا محدود میماند ولی هنرمند ارتباط خودش را با هنر دنبال میکند ولی تصویر آن فرق میکند.
وی در پایان یادآور شد: آرزوی هنرمند و احساس او محدود شدنی نیست و هنرمند با دور شدن از قصه به موقعیتی پیچیده، عمیق و شخصی میرسد که دیگر ملزم به تصویرگری متن و ادبیات نیست و به این ترتیب هنر معنوی مسیر دیگری را طی میکند و با دور شدن از قصهپردازی به موقعیتی درونی میرسد. به این ترتیب هنرمند، تصویرگر معنا میشود که از جان، معنا و خداوند نشأت میگیرد.