به گزارش خبرآنلاین اهم اظهارات وی را در گفتوگو با روزنامه تهران امروز میخوانیم:
• من یک زن هستم و به هر حال موضوعات زنان دغدغه من است. البته کارهایم آنطور که شما میگویید زنانه نیست.
• مثلا در مرد تاریکی محور اصلی یک مرد است. با این حال زنان این داستانها جسورند و برای احیای حق خود پافشاری میکنند.
• من نویسندهام و از اطرافم تاثیر میگیرم. مثلا وقتی که در تاکسی حرفهای خانمی را میشنوم که با تلفن همراهش حرف میزند، نمیتوانم آن را در جایی استفاده نکنم. اگر به کتاب قبلی من یعنی «من آنا کارنینا نیستم» نگاه کنیم، حس واقعی بودن زیادی از خواندن داستانهای آن پیدا میکنید، چرا که 90 درصد آنها از اتفاقاتی که برایم افتادهاند یا شاهد آنها بودهام، الهام گرفته شدهاند.
• بهترین دوست من پدرم بود. بعد از پدر، بهترین راهنمای من، استاد قیصر امینپور بود که 10 سال مرا هدایت فکری کرد. من روانشناسی میخواندم و ایشان استاد ادبیات بود، شاید این دو خیلی با هم ارتباط نداشته باشند، اما ارتباط ذهنی من با مرحوم امینپور خیلی بود. بنابراین من با مردها راحت کار کردهام و تفاوتی بین زن و مرد قائل نیستم و اینکه بر هم برتری داشته باشند، همانقدر که از مردان زورگو بدم میآید از زنانی که همسر و فرزندانشان دست به سینه مینشینند تا جیغ و داد آنها درنیاید، میترسم. من ضد هرگونه اجحافم. میخواهم بگویم که برخی از زنان ممکن است بیچاره و ضعیف باشند اما میتوانند که با ظلم مقابله کنند.
• نقدها را که نگاه میکنیم نظرات مختلفی را میبینیم که گاه بهطور کامل با هم تضاد دارند. برای مثال منتقدی یک داستان را بهترین کار مجموعه دانسته و دیگری ضعیفترین.
• این پراکندگی را دوست دارم. قرار نیست این کتاب آخر من باشد. مرحوم امینپور گفت همیشه کتاب بعدی بهتر است و قرار نیست هر کتابی، کتاب آخر باشد که با آن همه چیز پایان بگیرد. بنابراین نظرات صحیح میتواند نویسنده را به سوی کتاب بعدی هدایت درست کند تا کار قویتر از آب درآید.