اشاره ای به یک حکم انتصاب معاونت سیما

بازتاب خبر، کم بود اما به چند دلیل، لازم است که به این تصمیم ستوده، اشاره­ای کنم. حجت­الاسلام دکتر محمد شیخ­الاسلامی، از سوی معاون سیمای جمهوری اسلامی، به مدیری هماهنگی شورای معارف سیما، منصوب شد.

این خبر برای مخاطبان عادی صدا و سیما، خبر عجیب یا مهمی نیست... حتی ممکن است بی­توجه به اصل خبر، از کنار آن رد شوند و فقط با خواندن عنوان«شورای معارف(به­ویژه بخش معارف آن!)»، سری به تأسف تکان دهند و همه زحمت حقیر و همکاران صدا و سیمایی را به یک چوب بزنند.

خبر انتصاب دکتر شیخ­الاسلامی، از چند جهت شایان توجه است:

نخست این که پس از انتصاب­های چند هفته اخیر، رخ می­دهد و نشان می­دهد نگاه«اصلاحی» مدیران ارشد سازمان، جدی است و تغییر را به جایی برده­اند که عملکرد مثبت یا منفی آن، نقش مهمی در اخلاق همگانی مردم  دارد. شورای معارف، از آنجا که در تعیین راهبرد اصلی برنامه­های مذهبی صدا و سیما نقش مهمی دارد(و اگر اغراق نباشد باید بگوییم: فرمان خودروی سفر معنوی مردم، به دست این شوراست) جایی است که بخش مهمی از دغدغه رهبری و مخاطبان سازمان، متوجه آن است.

دوم این که برخی از جهت­گیری­های شورای معارف، چنان دقیق و کلیدی است که می­تواند بر رسوم و آیین­های همیشه مردم نیز تأثیر بگذارد. کافی است برنامه­ریزی گروه­های معارفی صدا و سیما چنان باشد که مردم را از حضور در محفل­های دینی و زیارتگاه­ها باز دارد. می­دانیم که رسانه، این توان را دارد. به همین دلیل، برنامه­ریزی درست شورای معارف و سیاست­گذاری دقیق آن برای برنامه­های رادیو- تلویزیونی، می­تواند رسمی درست را بنیان گذارد و رسمی اشتباه را براندازد. ماجرای درگیری­های چند ساله­ای را که دور مسئله قمه­زنی یا گردآوری شمایل از هیئتهای مذهبی ایجاد شد به یاد بیاورید. رسانه، این توان را دارد که با دعوت از کارشناسان مذهبی توانا و خوش­سخن(فارغ از برخی جهت­گیری­های سلیقه­ای) ذهن مردم را متوجه آسیب­ رسمهای اشتباه کند تا بخش اجرایی اجتماعی، بتواند کارش را در آرامش به انجام برساند.

سوم این که در حکم دکتر شیخ­الاسلامی، عنوان مدیر هماهنگی آمده و این، اشاره­ای ظریف به ناهماهنگی­های پیشین دارد. بارها و در برنامه­هایی که اجرا کرده­ام، به این نکته برخورده­ام که در دو روز پی در پی، دو کارشناس هم­اندازه علمی، یک مسئله را به دو شکل متضاد مطرح کرده­اند. گاهی از پیش خود و بنا بر کوره­سواد بی­مقدارم، تلاش کرده­ام برای مخاطبانی که احتمالی هر دو برنامه را دیده بودند، مسئله را بینابینی کنم اما همیشه هم چنین مجالی فراهم نشده است. از سوی دیگر و در پخش برنامه­های مداحی نیز شاهد چنین نکته­ای بوده­ایم. یک شبکه مطابق سلیقه شخصی یک تهیه­کننده، پخش مداحی­های- به قول مرسوم- امروزی و پاپ را در دستور کار خود قرار داده و شبکه­ای دیگر، فقط بر مداحی­های قدیم متمرکز شده است.

فراموش نکنیم که در سالهای پیش، من و همکارانم در وفور بیش از اندازه مداحی پاپ و تغییر تأسف­بار سلیقه مردم از مداحی اصیل، بافرهنگ و بااخلاق به مداحی سخیف نقش داشته­ایم... بس که مخاطبان برنامه­ها، از صبح تا شب، صدا و تصویر سینه­زنی­های پیوسته با ذکر مدام«سِین سِین(به جای حسین حسین)» را شنیدند و کار به جایی رسید که صدای اعتراض مراجع معظم تقلید، رهبر بزرگوار و هیئتی­های بااصالت شنیده شد.

چهارم این که صدور این حکم پس از احکام مدیران شبکه­ها نشان می­دهد عزم معاونت سیما در هماهنگ کردن مدیران و شبکه­ها با شورای معارف، جدی است.

پنجم، آراسته­گی درونی و بیرونی اوست که نشان می­دهد تا چه اندازه، در گیر و دار اصالت و مدرنیسم، پایبندی به اصالت و زیستن در دنیای امروز را هماهنگ کرده است و این، اگر به برنامه­سازان نیز منتقل یا در آنان آشکار شود، می­تواند تحول مهمی در برنامه­های معارفی ایجاد کند.

ششم، جوانی دکتر شیخ­الاسلامی است. چون پیش از این و دو سال پیشتر در ویژه­نامه ادب و هنر روزنامه اطلاعات و ذیل ستون«ارادت»، نیز درباره ایشان نوشته­ام، باکی ندارم در اینجا نیز اشاره کنم. جوانی حجت­الاسلام شیخ­الاسلامی، به­خاطر سلسله خاندانی ادیب و اندیشه­مند(فرزندی حجت­الاسلام والمسلمین دکتر شیخ­الاسلامی- رئیس پیشین دانشکده ادبیات دانشگاه تهران)، مطالعه فراوان در تاریخ اسلام و عرفان اسلامی، پژوهش جدی و علمی در شناخت فرهنگ رفتاری اهل بیت از راه احادیث، همراه با تدبیر و پخته­گی است. این نکته، دست­کم خیال آدم را در چند نکته راحت می­کند:

یک این که زیبایی­هایی­های فرهنگ رفتاری اهل بیت، به نازیبایی مطرح نشود.

دو این که کارشناسان مذهبی صدا و سیما، بیش از پیش، جوان، جوان­گرا و جوان­پسند باشند.

سه این که ذوق و ادبیات، چاشنی برنامه­های معارفی صدا و سیما بشود.

چهار این که سنتها و آیین­های فراموش شده در جشن و سوگواری اهل بیت، بیش از پیش با برنامه­سازی آمیخته شوند.

پنج این که قاعده­مندی به جای نظر سلیقه­ای و شخصی را بگیرد.

شش این که خبرهای شورای معارف، بیشتر در اختیار برنامه­سازان باشد و به آنان اجازه داده شود تا ذوق­آزمایی­هایی در قالب«نمونه­سازی» کنند و نمونه­های موفق، با گرایش مخاطب­پسندی، ادامه­دار شوند.

هفت این که جاذبه­های عرفانی اسلام- چنان­که بزرگانی مانند قاضی، حداد، ملکی تبریزی و دیگران درک کرده بودند- بازیابی شوند.

*

در پایان، خوب است به این نکته هم اشاره کنم که هرچند«یک دست، صدا ندارد» اما در امور معنوی، بارها ثابت شده که«یکی مرد جنگی بِه از صد هزار»!  

منبع: بدون منبع