تحریم های اول در سال ۱۳۹۰ بر اقتصاد ملی ایران تحمیل شد. کسی فکر نمیکرد که تحریم چه کار میکند و تصور بعضی ها هم این بود که شوخی است؟ اما جدی بود .

یادم می آید در یکی از فروشگاه های بزرگ تهران به چشم خود دیدم که مردم در صف صرافی می ایستادند تا دلارشان را بفروشند و ریال بگیرند و با آن ریال خرید میکردند و باقیمانده آن ریال را همانجا در صرافی دلار میخریدند که نکند فردا صبح قدرت پولشان کم شود؟چقدر ذلت و حقارت برای پول و اقتصاد و اعتبار ملی ما بود؟

فکر کنم این شرایط تا اواخر سال ۹۱ یا اوایل سال ۹۲ ادامه داشت تا اینکه طلاطم بازار ارز تمام شد و ثبات بر بازارها ایجاد گردید اما با دلار نزدیک سه هزار تومانی . برای من دیدن این صحنه ها خیلی سخت و رنج آور بود. اینکه ببینی درصد بالایی از اقتصاد ملی ایران وابسته به دلار است و این دلار وابسته شده به حرکات چشم و ابرو و عطسه و تشر و اخم و لبخند های رییس جمهور و وزرا و نمایندگان و کارمندان دولت و حتی بخش های خصوصی و کارتن خوابهای آمریکا ؟

من نمیدانم و نفهمیدم چند درصد است ؟ اما ظاهرا درصدش انقدر بالاست که با یک عکس العمل و ادا و اطوار انها یعنی آمریکایی ها در آن طرف دنیا ، پول ملی ما در اینجا در کشورمان در این طرف دنیا افت میکند و بعد اثراتش سرازیر می شود در سفرهای معاش مردم و در ادامه اش زندگی مردم را متزلزل می کنند. متاسفانه با دیدن این ناهنجاری های اقتصادی غرور و عزت ملی ما هم متاثر می شد.

در تحریم اول کسی به این سئوال جواب نداد که چند درصد اقتصاد ملی ما وابسته به دلار و رفتارهای سیاستمداران آمریکاست؟ یعنی شاید هم نمی خواستند جواب بدهند و توپ را انداختند در زمین آن طرفی ها و گفتند تحریم ظالمانه آمریکا! اما حالا که تحریم دوم شروع شده و ما هم ظاهرا صاحب تجربه ارزشمندی هستیم، حالا چه؟  بازهم این سئوال بی جواب مانده که چرا یک مرتبه باز این تحریم ها مجددا همه را غافلگیر و شگفت زده کرده و همه را حاج و واج سر انگشتان تعدادی نگه داشته است ؟ بازهم صدایی در نمی اید و جوابی هم نمی شنوی که چند درصد اقتصاد ملی ما متاثر از لبخند و تشر آمریکایی هاست؟

خوب حالا این سئوال را به یک شکل دیگری  می پرسم:  در مملکت ثروتمند و قدرتمند ایران و با این همه امکانات و ثروت و توانمندی های عجیب و غریب چه می گذرد؟ چرا اینقدر گرانی ست؟ و چرا اینقدر استضعاف؟ مگر چند درصد کالاهای مصرفی کشور وارداتی و وابسته به اسکناس یا سویفت با دلار است ؟

مگر به قول آمریکایی ها، تحریم شامل غذا و دارو نیست یعنی ما نفت می دهیم و در مقابلش غذا و دارو می گیریم،  دلارش را هم در ایران شما تعیین کردید ۴۲۰۰ تومان .  

پس چرا اینقدر گرانی در همین مواد غذایی و بعضا دارو پدید آمده است؟ چرا محصولات تولیدی که مدعی هستیم تولیدش ایرانی است، گران شده است؟

چند درصد خودرو های گروه سایپا بخصوص پراید و  یا گروه ایران خودرو، بخصوص پژو یا دیگر کالاهای صنعتی غیر خودرویی که مدعی می شوند تولید داخلی هستند، وابسته به خارج و وراداتی است؟ این محصولاتی که گران شدند ، متاسفانه نه تکنولوژی عجیبی دارند و نه هیچ جای جهان مصرف آنچنانی دارند. پس اینها چرا گران شدند؟ مگر این خودروها و آن کالاها چند درصدشان از خارج وارد می شوند که اینقدر گران شدند ؟

در این چهل سال گذشته که قانون از این صنایع حمایت میکرده و مردم مجبور بودند کالاهای بد کیفیت و بعضا بنجل را برای حمایت از صنعت و کالای ایرانی خرید کنند. به این امید که فکر میکردیم صنعت و تولید ما ملی و وابسته به توانمندی های داخلی شده است.

نگاهی به آمارها

جمع کل دستگاه های اجرایی در کشور حدود ۳۶۰۰ دستگاه از وزارتخانه گرفته تا سازمان ها و نهادها و استانداری ها و فرمانداری ها و شهرداری ها میباشند و جمع کل مدیرانی که در این دستگاه های دولتی و نهادها و سازمان و ... تابع بودجه عمومی کشور در خدمت ملت بزرگ ایران هستند، حدود ۴۴۰ هزار نفر از معاونان وزرا شروع می شود و تا مدیران ستادی و استانی و مدیران عملیاتی تا سطح رئیس ادارات ادامه دارد .

نکته جالب توجه اینجاست که تعدادی که سطح علمی بالای کارشناسی ارشد و دکترا دارند به حدود ۳۰۰ هزار نفر میرسند . یعنی دست دولت از علم و توانمندی های علمی کارشناسی ها خالی نیست. اما با وجود این همه کارشناس باسواد و البته متعهد و دلسوز و ادارات و دستگاه های متنوع و سرمایه بر هزینه ساز  که موظفند از حریم کشور و مردم در هر جایگاهی محافظت و مواظبت کنند پس چرا اینقدر بابت گرانی ها و تورم و انباشت نقدینگی ها ، استضعاف زیاد شده است؟

در بین این تشکل عریض و طویل اتاق بازرگانی ایران یا پارلمان بخش خصوصی با ۳۴ اتاق و ۲۱۱ انجمن و اتحادیه و سندیکا و شورا و کمیسیون و اتاق های مشترک ملی و با چند ده هزار عضو بازرگان صاحب کارت بازرگانی فعال که سالانه نزدیک به یکصد میلیارد دلار صادرات و واردات دارند و مورد حمایت صد در صدی دولت و مجلس و قوه قضاییه قرار دارند ،حداقل دوتا، ده تا، صد تا بازرگان قوی و توانمند نداریم که با رعایت اصل تهاتر کالا ،  بروند در  بازارهای جهانی و کالای ایرانی بدهند و در مقابلش کالای مورد نیاز کشور رو بگیرند بدون وابستگی به  دلار و کار بکنند که گرونی نشه ؟

مانده ام با این همه آدم های دانشمند با سواد جور وا جور ، چرا بازرگانان ما در اتاق های بازرگانی و چرا دیپلمات های ما در وزارت خارجه و چرا متخصصین ما در سازمان توسعه تجارت ، اینقدر اینها تنبل و بی حال و بی عرضه و کرخت هستند که جوربزه یک تهاتر به این سادگی رو هم ندارند که وابستگی اقتصاد و سطح معیشت مردم ما به دلار به حداقل ممکن برسد؟ مگر پیدا کردن ریشه های فساد و گرانی و بی بندوباری های اقتصادی اینقدر سخت است که این  شورا عاجز شده است؟

چرا کالاهایی که ساخت داخل هستند و هیچ وابستگی به ارز دلار و یورو و یوان و دینار و .... ندارند مثل همین گوشت و لبنیات و صیفیجات و میوه و ............... باید بر پایه و اساس معیارهای همین دلار گران بی هویت ۱۳ تا  ۱۴ هزار تومانی قیمت گذاری بشوند و به مردم تحمیل بشود ؟

حقیقتا چرا اینقدر کشور بی مدیر و بی تکلیف شده که ما مردم هر چند هفته باید یک بحران اقتصادی و غیر اقتصادی داشته باشیم و نتونیم برای یک ماه آیندمون هم فکر کنیم و برنامه ریزی کنیم و آرامش داشته باشیم ؟

فن و فوت های اقتصاد مقاومتی که بخش مهمی از آن حاصل تجربیات تحریم اول است اینجا و حالا بدرد میخورد .متاسفانه اینگونه به نظر میرسد که اقتصاد مقاومتی فقط کاربرد شعاری داشته و اگر هم برنامه هایی برای آن نوشته شده ، برای کاربری مردم نبوده و فقط می باید در فایل های داخل رایانه های ادارات حبس و بلا استفاده میمانده و متاسفانه قابلیت اجرا برای عامه مردم را ندارد یا نداشته ؟

سئوال جدی این است: پس چرا به مردم آموزش و آمادگی های لازم را  برای مقابله با جنگ اقتصادی و تحریم ها ندادید و نمی دهید که چکار باید بکنند ؟

بجای آموزش ها ، متاسفانه آنچه که دیدیم فقط ایجاد جو روانی و ترس در بازارها بوده نه راه مقابله با جنگ اقتصادی و تحریم ها؟

حداقل میتوانید یک ساختار نظام پیشنهادات در ادارات و سازمان ها و نهادها درست کنید و از مردم کمک بخواهید تا فکر کنند و کمک کنند مثل دوران دفاع مقدس با شما همراهی و مشارکت کنند .
ما همه در یک کشتی به نام ایران اسلامی انقلابی هستیم . هیچ کس هم ناخودی و غریبه نیست . این کشتی در طوفانی قرار گرفته و راهی هم برای برگشت نداریم . چون منتظرند  برگردیم و تکه تکه مان کنند . داستان ما داستان طارق است و باید با توکل بر خداوند و با عقل و فکر و اندیشه و برنامه و مصمم رو به جلو به حرکتمان را ادامه بدیم تا به مقصد پیروزی و موفقیت برسیم .  

این بحران هم متعلق و برای همه است ، یعنی نه این طرفی دارد و نه اون طرفی ، بلکه همه . برون رفت از بحران هم مال همه است . پس باید همه ، همدل و هم زبان و همراه و دست در دست هم و منسجم تر باشیم و خوب هم فکر و تدبیر کنیم تا در این آزمون هم به عون الله موفق شویم . وَتَعاوَنوا عَلَی البِرِّ وَالتَّقوی

به راستی سهم مشارکت هریک از ما ایرانی ها در این کشتی و در دفاع از اقتصاد ملی و برون رفت از این بحران چیست و چقدر است؟

منبع: خبرآنلاین