از توهینی که هر روزه به همه ما ایرانیان مسلمان و تمدن عتیق و ارزشمند ایرانی، اسلامی میشود، عذر میخواهم. بله، سری به شبکههای اجتماعی بزنید، صفحات جدی و نیمهجدی، اهل، را ببینید، از نوع اطلاعرسانیها و تحلیل کردنها، تا نقدها و البته پاسخها، به نوعی در مواجهه با هم هستند که گویی خصومتی مبنایی بر سر جان و مال و ناموس با یکدیگر دارند. ادبیات حاکم بر این محیط بهشدت غیراخلاقی و حتی ضداخلاق است. عناصر فعال و اثرگذار هم منفعل و بیهنر.
سیاستزدگی در تمامی شئون مشهود است.مثلا چهرههای مشهور عرصه هنر در ایران، به هر دلیلی، حتی سیاسی، موضوعی را میخواهند نقادی کنند، بگذریم که حالا اهلیت نقد آن موضوع را داشته باشند یا نه، تحرکی طعنهآمیز را شروع میکنند، طعنه، نه نقد، و به سرعت مخالفین این نقد یا خود این اشخاص در مقام پاسخ و دفاع از ارزشی که مورد طعن قرار گرفته است، با آتش توپخانهای پرقدرت وارد میشوند و با تمام توان پاسخ میدهند، آیا به بسیاری از این پاسخها دقت کردهاید؟
به جای تبیین و دفاع عالمانه و محترمانه درست در زمین کژ، بددهانی مرسوم در فضای مجازی قرار میگیرند، البته این حرفم مطلق نیست، خیلیها هم جواب مستدل و متین میدهند، ولی فضای اصلی همان است که گفتم.خب من مخاطب با چه مواجهم، با محیطی مملو از بیادبی و بددهانی و بددلی.
نسل جوان را فعلا کنار میگذارم، چه آنکه قربانی اصلی این خصم بازار، ایشان هستند. خود ما تحت تاثیر این پلشت رفتاریم. همه عصبانی و تندخو و مهاجم، همه غیرت متعصبانه و بیدلیل، همگی پرخاشگر و بیمحابا و...
مثال دیگر بزنم از محیطهایی که مذهبی و ارزشگرا هستند، متاسفانه معدود افرادی که کشکول علم و ادبشان بدجور تهی است در این عرصهها میتازند و مورد تشویق دوستان جاهل هم قرار میگیرند، یکی از این سوپر ستارههای تحلیل همه امور، با ادعاهایی فضایی که پای ثابت این عرصه است، مثلا میخواهد به مسئولین امر خطایشان را گوشزد کند. با رگی برآمده از غیرت جاهلانه، فریاد میزند ای مسئول فلان فلان شده فردای مسئولیتت همین مردم تف به صورت تو میاندازند و چه و چه میکنند. بعد بلافاصله کلیپ این بدفرهنگی را پخش میکنند و مینویسند ببینید چه گونه این عالم بزرگوار در دهان فلان مسئول کوبید، او را ننگین و رسوا کرد.
آیا این امر به معروف است، توصیه عالمانه است، مجادله و مباحثه است، چیست جز ترویج بی اخلاقی با پوسته احساس وظیفه؟
چند سال پیش فعال عرصه فرهنگی که معجزه هزاره را کشف کرده بود بسیار بیمحابا مخافان سیاسیاش را هتک میکرد، به او گفته بودند، این چه سبک ادبیات است؟ گفته بود ادبیات امیر مهربان(ع) در نهج البلاغه هم با مخالفین تند و قاطع و خشک و خشن است. کسی نبود بگوید من و تو کجا، و امیر مهربان مؤمنان(ع) کجا، جناح رقیب تو کجا و معاویهها کجا؟ مگر در مقام تشخیص معاویهها هستی و آیا ابزار علم و یقین تشخیص را دارایی؟
نمی دانم چه باید کرد. هر که هم میپرسد درمان این همه نابهنجاری چیست؟ جوابم سکوت است.
تا به محضر بزرگواری هم این نامبارک رفتارها را برای چارهجویی عرضه میکنند، فریاد برمیآید ببندید و بگیرید و هر که هم نزد و نبست و نگرفت، خائن است.
آخر ای بزرگواران، درمان مریضی و ناهنجاری، فقط حبس و زجر نیست، عرصه فرهنگ، عرصه درمانگری و فعال بودن است نه انفعال و فریاد.
درمان جانهای پرخاشگر شده چیست؟
علمای اخلاق، جامعهشناسان، روانشناسان، روشنفکران، متدینین، دردمندان، دلسوزان، و هر آنکه دغدغه دین و اخلاق را دارید، بیایید از این همه کژی و پلشتی رفتارهای اخلاقی، دردمان بگیرد و دنبال نسخههای شفابخش باشیم.
خلاصه از این همه بیپروایی از همگیتان، حتی از خودم عذرخواهم.