جهانگردی انواعی دارد و توصیه به آن فراوان است: تجاری، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، علمی، سیاحتی، زیارتی، درمانی، خدماتی و کاری، ماجراجویی و بسیاری از انواع دیگر. ما چرا از این امر مهم غافلیم همچنان که در بسیاری از موارد غفلت میکنیم؟ ماهم اطلاعات درست نداریم و هم مزیتهای اقتصادی را تعیین و تفکیک نکردهایم و اگر کردهایمبر آن وفاق نداریم و اگر داریم در اجرای آن اهمال میکنیم.
در بسیاری از سخنان شنیده میشود که عدهای که به ایران نمیآیند به خاطر سختگیری در مورد حجاب و یا موارد مشابه دیگر است. البته ممکن است چنین باشد ولی به نظر نمیرسد تنها همین باشد. ما در داخل کشور میبینیم که خود ایرانیها این مسئله را رعایت نمیکنند و کسی هم به آنان کار ندارد تا چه برسد به خارجیها! وانگهی سؤال این است که اگر خارجیها، که بیشتر منظور مدعیان، غربیها هستند، آیا فقط به خاطر داشتن پوشش مناسب نمیآیند؟ در حالی که بعضی مسئولانشان میآیند و حجاب نیمبند خودشان را هم رعایت میکنند و از احترام لازم هم برخوردارند. بنابراین آیا فقط مسئله حجاب و یا امکان فسق و فجور است که مسافران به ایران نمیآیند و یا ما خودمان ذهنیات و علائق خودمان را بر آنها تحمیل میکنیم؟
بعید به نظر میرسد چنین باشد. باید با مسئله به صورت واقعی برخورد کرد. شما بنگرید تایلند چقدر از توریسم پول درمیآورد، ترکیه هم همینطور.
در اخبار بود که ژاپن ۷۰ در صد درآمد خود را از خدمات به دست میآورد و ۳۰ در صد از تولیدات. با این وصف به نظر نمیرسد که فقط مسئله حجاب و یا دیگر قیودات فرهنگی کشور باعت نیامدن جهانگردان به ایران باشد.
به نظر میرسد با این همه تبلیغات علیه ایران، دنیا میخواهد ببیند چقدر این حرفها واقعیت دارد. وزارت خارجه نقش بسیار مهمی در معرفی درست ایران به کشورهای دیگر و جذب گردشگر دارد. پذیرش گردشگر به این نیست که ما همه چیز خودمان را از دست بدهیم و همان طوری شویم که آنها میخواهند.ارتقای صنعت گردشگری به این است که ضمن حفظ هویت فرهنگی و دینی و اجتماعی خود با اخلاق نیکو با آنها برخورد کنیم. نه مقهور آنها شویم که همه چیز را رایگان و به ویژه اطلاعات را در اختیارشان قرار دهیم و نه متکبرانه برخورد کنیم که از حدود ادب و نزاکت خارج شویم.
رعایت احترام و ادب به جهانگردان، ضمن حفظ هویت ملی و فرهنگی و اخلاقی اصلی اساسی است. جهانگردان بیشتر ادب و خوشرفتاری را می خواهند و نه اینکه جایی برای فساد و خوشگذرانی. اگر هدفشان این باشد خوب جاهای دیگر را انتخاب میکنند.
در اخبار آمد که شیراز تمدتی ۷ هزار ساله دارد و از این قبیل موارد سیاحتی و فرهنگی فراوان داریم. حتی کویر ایران هم منحصر به فرد است. مهم این است که آنها را ساماندهی، و با نیروی انسانی کارآمد و وطندوست مجهز کنیم. اگر کسی به آکروپلیس یونان رفته باشد و پرسپولیس خودمان را هم دیده باشد به تفاوت جاذبهها و تدارک برنامهها کاملا پی خواهد برد. البته اقتصاد ملی هم بسیار مهم است ولی دولت باید چنان برنامهریزی کند تا مردم مناعت طبع خودشان را از دست ندهند و در سایه ادب و احترام و فراهم کردن آسایش جهانگردان، با رونق جهانگردی به اقتصاد کشور کمک کند.
در داخل کشور به روستاگردی هم باید توجه داشت که با حضور گردشگران داخلی آداب و سنن روستایی به هم نخورد و گردشگران به گونهای برخورد نکنند تا آنها احساس حقارت کنند، همچنان که هر فیلم خندهدار و طنزی که ساخته میشود سعی در استفاده از لهجههای دهاتی دارد.
پیشنهاد م شود در هر دو مقوله باید به عموم مردم آموزش داده شود. شبکه آموزش سیما ظرفیت خوبی برای این کار دارد. همه مردم باید به منشور ایرانگردی و جهانگردی و بومگردی پایبند باشند. همان طور که وقتی ما به خارج میرویم آنها سعی در کتمان سنت و داشتههای خود نمیکنند و از فرهنگ خود حفاظت میکنند.
البته اگر برای گردشگر منشوری هست، که ظاهراً هست برای گردش(گر)پذیر هم باید منشور باشد و این البته یک کار فرهنگی تمام عیار است که متن جامعه به آنچه به عنوان سنت و فرهنگ دارد ببالد و مورد تحقیر و استهزا که نه، بلکه مایه سربلندی باشد. یا اگر هست باید همواره به نفع ارزشهای داخلی بازبینی شود. و مردم آن را تمرین کنند.
همه میدانند فیلمهای مستندی که از ایران ساخته شده و میشود، در صورتی میتوانند به مقام جهانی دست یابندکه وضعیت بد و نابسامان کشور را نشان دهند. ما باید با این روند مبارزه کنیم و واقعیت را به گردشگران بنماییم. به اعتقاد بسیاری از گردشکران جهانی، تهران و شهرهای بزرگ ما به لحاظ ظاهر اروپایی منظرند. که اگر چه افنخاری نیست ولی سؤال این است که چرا ما باید فقط ضعف ها را در فیلمهایمان نشان دهیم.. البته هر از گاهی نمایشگاههایی برگزار میشود ولی ظاهرا بُردش در داخل بیشتر از خارج است. به هرحال نمایشگاهها هم مهماند.
بنابراین حتما لازم نیست ما آنتالیا داشته باشیم. البته آنهایی که پول بادآورده دارند ممکن است فقط به قصد آنتالیا به ترکیه روند ولی همه این طور نیستند. البته متأسفانه ما بیسروصدا از این مراکز هم زیاد داریم، مانند خانههای اجارهای ساعتی و روزانه! ولی چرا حجم گردشگری به وضع مطلوب نمیرسد؟ میتوان منشورهایی برای گروههای مختلف فراهم کرد و خود به آن عامل بود تا دیگران هم رعایت کنند. مگر دموکراسی نمیگوید که باید به عقاید دیگران احترام گذاشت، مگر قبول ندارند که میهمان باید قوانین صاحبخانه را رعایت کند؟
اگر نمایش واقعی داریم نشان دادن جامعهای با اخلاق است. جهانگردان برای خوشگذرانی نمیآیند البته نباید برایشان اقامت سخت باشد آنها باید با هتلهای خوب با قیمت مناسب و با آسایش مواجه شوند و نه بیبندوباری. آنها وقتی در شهرها میچرخند باید اخلاق و محبت ببینند و نه خودباختگی و حیرتزدگی که نشان از حقارت و احساس آن باشد.
اگر ایران مدعی است که وضعیت نوینی را تجربه میکند طبعاً گردشگران برای دیدن وضعیت نو میآیند؛ آنها برای آشنا شدن با موقعیتهای جدید به ایران سفر میکنند، البته ممکن است که برای مقاصد خاص جاسوسی و یا موضوعات دیگر هم بیایند، این ما هستیم که باید مجهز باشیم. شما اگر روستا گردی هم میکنید آیا می خواهید در آنجا فساد کنید و یا می خواهید جای تازه را ببینید، با خُلق و خوی تازه آشنا شوید و خیلی چیزهای دیگر.
به نظر میرسد مهمان نوازی، نظافت، نظم و آرامش، خوشروئی، احترام، رعایت قانون، امنیت، و بسیاری از خصائص انسانی است که جاذبه دارد.