او هم انگار ما را از دور میشناسد. بعد از سلام و احوالپرسی به پیشنهاد او به بازارچه لاله میرویم تا صحبتمان را آنجا ادامه دهیم. بعضی از کارهایش را روی دیوارهای مرکز شهر با اسم t۲ دیده بودم؛ هنرمند جوان گرافیتیکاری که میگوید کشیدن گرافیتی روی دیوار شهر بیش از هر موضوع دیگری به او حس بودن میدهد.
از او درباره انتخاب اسم مستعار t۲ میپرسم که توضیح میدهد TT در کنار هم همانند دو چشمی است که گریه میکنند.
صحبتهایمان به صورت جدیتر از اینجا شروع میشود که اصلاً چرا گرافیتی را با وجود تمام ریسکهای احتمالی دوست دارد؛ میگوید: «یکسری روحیات در همه آدمها وجود دارد که حس مشترک انسان بودن است. مخصوصاً در دوران نوجوانی و درست زمانی که میفهمیم که یک آدم هستیم میان سایر آدمها. انگار هر کسی در این دوران میخواهد حقش را پس بگیرد. انگار دوست دارد اظهار وجود کند و خودش را نشان بدهد. این قضیه در هر کسی به نوعی متفاوت خودش را نشان میدهد. کسی که قلم خوبی دارد با قلم خود این کار میکند، کسی که بیان خوبی دارد، پشت تریبون میرود و من هم به طبع سعی کردم از هنری که داشتم، استفاده کنم.
از سن کم به مهد کودک رفتم و وقت زیادی را آنجا گذراندم. در مهد کودک هم چیزی جز کاغذ و مداد رنگی و مداد شمعی نبود که بخواهد ما را سرگرم کند. همین موضوع در ناخودآگاهم باقی ماند و وقتی بزرگتر شدم از آنچه در ناخودآگاهم مانده بود، استفاده کردم. دانشگاه نرفتم و بعد از دیپلم ترک تحصیل کردم. در دبیرستان هم رشته انسانی میخواندم، اما ادامه ندادم و به هنرستان رفتم و رشته گرافیک خواندم. نسل ما یک امکان خوب داشت و همچنان دارد و آن دسترسی به اطلاعات، اینترنت و شبکههای اجتماعی است. فیسبوک اولین شبکه اجتماعی بود که عضو آن شدم. از همان دوران کمکم با هیپهاپ، رپ، امسی، گرافیتی و … آشنا شدم. نمیدانم شاید اگر از بچگی کلاس و شعر و ادبیات میرفتم، امکان داشت که شاعر بشوم. اما در کل این را خوب فهمیدم که هیپهاپ آدمی را نمیخواهد که در خانه بنشیند.
دقیق یادم نیست که از کجا به گرافیتی علاقه پیدا کردم. اما کارها را در خیابان میدیدم و دوست داشتم. طرحهایی که وقتی الان به آنها فکر میکنم متوجه میشوم که چقدر ساده بودند. تنها چیزی که به یاد دارم این است که در دوران دبیرستان با این موضوع آشنا شدم و خیلی برایم جذاب بود.
t۲ درباره انتخاب فضا برای کار کردن در شهر و بازخوردهایی که از مردم میگیرد، میگوید: بازخوردهایی هم که از مردم میگیرم خاکستری است. برخی فحش میدهند و میگویند طرف اُسکل است، برخی هم دنبالت میکنند، برخی تحسین میکنند و میگویند دمت گرم و برای عدهای هم بیمعنی است. بازخوردهای مثبت اغلب از سمت کسانی است که در جریان گرافیتی هستند.
۲۵۸۲۴۳