طبق گزارش بانک جهانی، در سال ۱۹۶۲ میزان ذخایر آب شیرین تجدیدپذیر در ایران به ازای هر نفر معادل پنجهزارو 570 مترمکعب بوده که این میزان در سال ۲۰۱۴ برای هر نفر به حدود هزارو ۶۴۴ مترمکعب کاهش یافته است. براساساین در فاصله ۵۲ سال، کاهشی معادل ۷۱ درصد در کل آبهای تجدیدپذیر کشور اتفاق افتاده است. طبق آمار رسمی حدود 470 هزار حلقه چاه مجاز و حدود 320 هزار حلقه چاه غیرمجاز در کشور وجود دارد.
برآوردهای نیمه دهه 90 شمسی تعداد چاههای عمیق کشور را 763 هزار و تعداد غیرمجاز آن را 380 هزار حلقه برآورد کرده بود. این به آن معنی است که به تعداد چاههای عمیق همچنان اضافه میشود. کل برداشت آب به صورت مجاز، 49 میلیارد مترمکعب و به صورت غیرمجاز 7.3 میلیارد مترمکعب است. استان تهران مساحتی بالغ بر یکمیلیونو 900 هزار هکتار دارد. این استان با بارش متوسط سالانه 250 میلیمتر جزء مناطق خشک کشور به حساب میآید. از ابتدای سال آبی 98-99 (از اول مهر) تا 27 مهر میزان بارندگی در استان تهران 0.3 میلیمتر بوده که در مقایسه با مدت مشابه در سال آبی گذشته (27 میلیمتر) 99 درصد کاهش و در مقایسه با متوسط 10ساله (9 میلیمتر) حدود 96 درصد کاهش نشان میدهد.
توسعه بیابانها در نزدیک شهرها و توسعه کلانشهرها چالشهای مهم اقلیمی دنیای امروز و آینده خواهند بود. وضعیت بیابانی در جنوب شهرستان ورامین در جنوب استان تهران توسعه یافته و شرایط طبیعی منطقه بهسرعت به سوی تبدیلشدن به کویر به پیش میرود. سنجش میزان بارندگی در ایستگاههای جنوب استان تهران کاهش میزان بازندگی از 66 تا 80 درصد را در مقایسه با ابتدای دهه 30 شمسی نشان میدهد. بیابانهـای استان تهران از جنبـه پوشـش گیـاهی عرصـهای معـادل 31 هزار هکتار را در بر گرفتهانـد کـه 16.43 درصد از مساحت استان تهران را شامل میشود. این منـاطق بیشـتر در شهرسـتانهای ورامـین، شـهرری، پاکدشت، ساوجبلاغ و تهران قرار دارند. فقط در استان تهران تعداد چاههای عمیق غیرمجاز 32 هزار حلقه برآورد شده است. حدود 10 هزار حلقه چاه عمیق غیرمجاز مربوط به شهر تهران و پیرامون آن است! در ناحیه جنوب آزادراه قم-گرمسار عملا وضعیتی کویری حاکم است. تغییرات اقلیمی که شامل فرایند گرمشدن جو زمین است، نماد مشخصی نیز در استان تهران دارد. در 60 سال گذشته هوای تهران حدود 2.5 درجه گرمتر شده است که حدود 1.5 درجه آن به حدود 20 سال آخر این دوره مربوط است.
در استان تهران بیشترین تمرکز جمعیت به سوی جنوب و جنوب غرب و غرب استان تهران و در داخل شهر تهران به سمت مرکز و جنوب شهر تهران است. میزان فرونشست زمین در گستره غرب و جنوب غرب تهران (که اکنون جمعیتی حدود دو میلیون نفری را در خود جای میدهد) به حدود 30 سانتیمتر در سال (هر سه سال یک متر!) میرسد. این فرونشست علاوه بر آسیب جدی بر زیرساختهای منطقه (مانند خطوط راهآهن)، خانهها و ساختمانها و دیگر تأسیسات را آسیبپذیرتر میکند؛ بنابراین در چنین وضعی عملا ریسک زمینلرزه بعدی (به دلیل افزایش آسیبپذیری) بیشتر میشود. شهر تهران و شهرهای پیرامونی آن همچنان از جذابترین جاهای کشور برای مهاجرت هستند. شرق و جنوب شرق تهران کانونی برای مهاجرت مهاجران از روستاها و شهرهای دچار خشکسالیشده از استانهای خراسان، کرمان، سیستانوبلوچستان و همچنین حدود 500 هزار نفر مهاجر ثبتنشده؛ ولی برآوردشده افغانستانی است. در عوض جنوب، جنوب غرب و غرب تهران، برای مهاجران از استانهای آذربایجان، اردبیل، کردستان و لرستان جذاباند (سرعت رشد جمعیت در حاشیه غرب تهران، چهار درصد در سال بوده که عملا در دهه گذشته حدود دو برابر این رشد در حاشیه شرق تهران، حدود دو درصد در سال بوده است).
کانونهای مدرن جمعیتی که در سایتهای دولتهای پیشین طراحی و اجرا شدند (مانند شهر جدید پرند در 33 کیلومتری جنوب غرب تهران) عملا با چالش آب مواجهاند. اکنون از شمال غرب، غرب و جنوب غرب تهران طرحهای مختلف انتقال آب برای هدایت آب شرب و مصرفی به شهر جدید پرند در حال اجراست. مکانیابی شهر جدید پرند در اقلیمی بیابانی و در کنار فرودگاه بینالمللی امام خمینی صورت گرفته است؛ ولی معلوم نیست که چرا به این اولین نکته مهم برای توسعه این شهر که اکنون در سال 1394 جمعیتی 400 هزار نفری برای آن برآورد میشود و برای سقف جمعیتی 950 هزار نفر در آن برنامهریزی شده است، تدبیر کافی نشده است. از مهمترین نتایج و پیامدهای گرمشدن زمین و تغییر اقلیم در منطقه ما (ایران و کشورهای خاورمیانه و شرق مدیترانه) خشکسالی، ازبینرفتن دریاچههای داخلی (مانند دریاچه ارومیه و مهارلو) و کمبود آب (در بسیاری از مناطق تنش آبی) است. ارزیابی نقشههای منتشرشده از سوی ناسا برای منطقه خاورمیانه نشان میدهد که در سالهای 2003 تا 2010 منطقهای بین عراق، سوریه و ترکیه مهمترین کانون خشکسالی در این منطقه بوده است.
توجه شود که آغاز جنگ داخلی در سوریه از مارس سال 2011 رخ داد و پدیده داعش از جولای 2013 بهتدریج در همین ناحیه شکل گرفت که امروزه به صورت کانون تروریسم و بنیادگرایی و سلفیگری در منطقه خاورمیانه محل بیشترین و دلخراشترین جنایتها علیه بشریت است. آخرین فاجعه انسانی در این منطقه تهاجم نظامی ترکیه (اکتبر 2019) به ناحیه کردنشین شمالی سوریه به بهانه ایجاد امنیت در حاشیه مرزهای خود است. این کار پس از خروج نیروهای آمریکایی از سوریه صورت گرفت و متأسفانه تلفات زیادی به مردم کُرد شمال سوریه وارد کرده است. ارزیابی این آمارها نشان میدهد که سرزمین ما و پهنه پیرامونی آن در معرض تغییرات اقلیمی قرار گرفته است.
این تغییرات اقلیمی هم تحت اثر تغییرات دما و بارش و بر اثر توسعه ناپایدار رخ داده است. از نمادهایی از دخالت انسان در تغییرات اقلیمی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: استفاده نامتعادل از منابع آب، آمایش غلط سرزمین ایران بهویژه از سال 1370 به بعد، تمرکز نامتناسب جمعیت بهویژه به سوی مراکز استانها و به طور خاص به سوی تهران، حفر چاههای عمیق مجاز و غیرمجاز و الگوی نامتناسب کشت در بسیاری از نواحی که با کمبود آب مواجهاند، انتقالهای آب از حوزههایی که آب داشته و تعادل اکولوژیک در آنها برقرار بوده، به مناطق پرجمعیت شهری مانند تهران و تبریز و کرمان و... و احداث جادههای مطالعهنشده در مناطق ویژه از نظر زیستمحیطی مانند دریاچه ارومیه و البته طرح انتقال آب از دریای مازندران به استان سمنان که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نیز بهتازگی بلامانعبودن اجرای آن را اعلام کرد! تغییرات اقلیمی، گرمشدن زمین و خشکسالی به مهاجرتهایی که در دهه اخیر براساس آمارهای موجود سرعت گرفته، انجامیده است. لازم است که توجه شود این فرایند در آینده، امنیت ایران و آینده حیات در کشور را تحت تأثیر قرار خواهد داد و آمایش سرزمین در سالهای بعد حتما باید با لحاظکردن این تغییرات اقلیمی صورت گیرد.
* استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله
منتشر شده در روزنامه شرق، سه شنبه ۳۰ مهر 98