شما وسوسه میشوید وسایلی را داخل آن قرار دهید و جعبه را حفظ کنید. وسایل را که داخل جعبه گذاشتید، شأن و هویت پیدا میکند و به خودتان میقبولانید که وجودش لازم است. شما بدون جعبه هم زندگی میکردید ولی حالا جعبه هست و جای شما را گاه تنگ میکند.
نظامهای سیاسی، اداری و حکمرانی هم با «مسأله جعبه خالی» دست به گریبان هستند. آنها زمانی برای کاری، یک کارگروه، دفتر یا معاونت و اداره تشکیل دادهاند. عین آدمی که کالایی را سفارش داده و دریافت کرده باشد. این تشکیلات مثل جعبهای (به قول اداریها، باکس) در ساختار اداری جا میگیرند. کارشان که تمام میشود (کالا که مصرف میشود)، جعبه خالی باقی میماند.
منافعی به این جعبهها گره میخورند (عین علاقه شما به جعبهتان). جعبه را نگه میدارند و برای آنکه شأن و هویت پیدا کند، «اصحاب جعبه» - افراد داخل جعبه یا کسانی که از جعبه نفع میبرند - کار تراشیدن برای جعبهشان را شروع میکنند.
اصحاب جعبه گرفتن بودجه، وضع قوانین، گرفتن اختیارات نظارتی و شاید مهمتر از همه «مسألهسازی برای جعبه» را آغاز میکنند. هر جعبه در ساختار نظام سیاسی و اداری باید مسئول رسیدگی به مسألهای باشد و اگر مسألهای در واقعیت نیست، باید آنرا ساخت. اول مسألهای بود و برای حل آن جعبه ساختند، مسأله پایان یافت اما جعبه باقی ماند تا مسأله بسازد و به حیات خود ادامه دهد.
موجودات زنده در فرایند تکاملی از طریق تطبیق با شرایط، اندامهای اضافی و بیکارکرد خود را حذف کردهاند (جعبههای اضافی را دور ریختهاند.)
نظامهای سیاسی و اداری هم با معضل بزرگ حذف کردن جعبههای اضافی مواجه هستند. نگه داشتن جعبههای اضافی، ظرفیت تطبیق با شرایط جدید، چابکی و الزامات حکمرانی نوآورانه را به شدت کاهش میدهد.
یک راه برای بهبود این است که بیندیشید چند جعبه اضافی در ساختار سازمانیتان وجود دارد، هر جعبه چقدر منابع هدر میدهد، اصحاب جعبه چه کسانی هستند، چه منافعی دارند و چگونه برای دیگران دردسر درست میکنند. جعبههای اضافی را که حذف کنید، جا برای جعبههای ضروری باز میشود.
* عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
* منتشر شده در کانال شخصی