بعد از اتمام دوره درمان، کسانی که داروی واقعی و شبه دارو را دریافت کردهاند، از نظر روند بهبودی بررسی میکنند و با استفاده از آمار میتوانند درصد تاثیر پذیری دارو را بررسی کنند.
محققان علم اپیدمولوژی یکی از بزرگترین فرصتهای پژوهشی در اثر گسترش کرونا برایشان فراهم شده است. محققان این رشته میتوانند با توجه به الگوهای متنوع درمان، رفتارهای اجتماعی، تنوع و الگوی مدیریت بحران، زیر ساختهای بهداشتی و ثروت هر کشوری را بررسی کنند که کدام موفق تر است. بدون شک در آینده هر کشور برای خود فایل جداگانه دارد و در کتاب های درسی به آن اشاره می شود. البته تاریخدانان نیز رفتار دولتها را در حفظ جان مردمانشان ارزیابی می کنند.
امروز 10 فروردین یک تحقیق ساده میدانی برای آگاهی از شدت خانه مانی در تهران انجام دادم. ساعت 10 تا ده و نیم صبح در هفت نوبت، هر کدام یک دقیقه از دو اتوبان مجاور خانه خودمان در چمران و حکیم فیلمبرداری کردم. تعداد خودروها را شمردم. به طور متوسط در این هفت تکرار چهل و هفت و نیم خودور در دقیقه عبور میکردند. با یک حساب ساده با دو برابر کردن آنها برای دو جهت و ضرب در شصت دقیقه تخمین عبور حدود پنج هزار و هفتصد خودرو از این اتوبانها در بدست آوردم.
اگر چه این تعداد خودرو شاید ده تا بیست درصد تعداد خودروها در روزهای عادی است، ولی همین تعداد برای چرخش جریان ویروس پراکنی کافی است. این تعداد خودرو خیلی شبیه تعداد خودروهایی است که به طور معمول در اتوبانهای شهری کشورهای غربی عبور میکنند.
سیاست دولت در عدم کنترل رفت و آمد، به مزمن و کرونیک شدن کرونا در ایران منجر میشود. نگاه دولت به کرونا خیلی به نگاه دونالد ترامپ شبیه است که می خواهند همزمان هم چرخ اقتصاد بچرخد و هم سیاست های کنترل ویروس اعمال شود. بیشتر روسای کشورها اولویت اولشان برای نجات جان مردم، حذف ویروس با رویکرد قرنطینه در کشورشان است. ولی گفتههای رئیس جمهوری ما خیلی شبیه سیاست دونالد ترامپ است که به نوعی سیاست همزیستی با کرونا را دنبال میکنند.
نظر سنجیهای اخیر نشان داده است که بین هشتاد با نود درصد مردم با سختگیری و قرنطینه موافقند. چرا که برای فقیر و غنی، حفظ جان از همه ارزشمندتر است. حتی خانوادهای که بسیار فقیر است و دارای پدری، مادری، برادری و یا خواهری نان آور است، حتی اگر یک ماه گرسنه باشد، ترجیح می دهد که زنده بماند تا بمیرد و فرزندانش بی سرپرست باشند. برای آن خانواده یک پدر، یک مادر، یک برادر و یا یک خواهر عدد نیست، بلکه همه دنیایشان وجود همان فرد است.
من تمایل ندارم که در این شرایط نقد کنم، اما به عنوان یک دانشگاهی وظیفه خود میدانم از دولت بخواهم که شما نباید حقوق اکثریت 90 درصدی را فدای 10 درصدی کنید که حاضر نیستند به مصلحت سلامت و بهداشت عمومی از منافع جزیی خود صرفنظر کنند. دولت هم وظیفه دارد خورد و خوراک و تامین نیاز اقتصادی دهکهای آسیب پذیر را در دوران محدویت تضمن کند تا کسی به خاطر یک لقمه نان مجبور نباشد در خیابانی پرسه بزند که جریان اقتصاد در آن تقریبا صفر است.
نتیجه آنکه من مثل هر انسان دیگری دوست ندارم که دارویی که برای درمانم تجویز شده است «پلاسبو» باشد و آن را با نام «فاصله اجتماعی» به من بدهند.
* منتشر شده در صفحه اینستاگرام نویسنده . ۹ فروردین ۱۳۹۹