تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۹:۲۷

با گذشت بیش از سه قرن از مرگ ویلیام شکسپیر، این نمایشنامه‌نویس همچنان زنده است و متن​هایش در سراسر جهان اجرا می​شود.

حسین عیدی‌زاده: 3 اردیبهشت (23 آوریل) مصادف با سالمرگ یکی از بزرگترین نمایشنامه‌نویسان جهان است. نویسنده‌ای که حتی اگر اثری از او نخوانده باشیم حداقل نام آثار او را شنیده‌ایم و حتی اگر با نام آثارش هم برخورد نکرده باشیم، جمله معروف نمایشنامه «هملت»، یکی از مهم‌ترین آثار ادبی را شنیده‌ایم؛ «بودن یا نبودن، مسئله این است!» این ادیب بزرگ کسی جز ویلیام شکسپیر (1564-1616) نیست.

مسئله این است که با وجود حواشی بسیار پیرامون زندگی شکسپیر، این نویسنده بزرگ تاثیری عمیق بر ادبیات پس از خودش گذاشت تا آنجایی که ادبیات و به‌ویژه نمایشنامه‌نویسی را می‌توان به دوران پیش و پس از او تقسیم کرد.

تاثیر شکسپیر جدا از نظریه وجود نداشتن چنین فردی در تاریخ (نبودن) یا نظریه سرقت‌های ادبی او (بودن اما چگونه بودن) و حتی زندگی شخصی او (واقعا مسئله این نیست) امری است که همگان بر آن صحه می‌گذارند. حتی اگر با نظر وجود نداشتن فردی با نام ویلیام شکسپیر هم موافق باشیم، به هر حال نمایشنامه‌نویس و شاعری در قرن شانزدهم و هفدهم زیسته که آثاری مهم شامل 38 نمایشنامه، 154 سونات (غزل‌واره) و دو شعر روایی بلند از خود به جای گذاشته است.

آثاری که فارق از نام روی نسخه‌های موجود از آنها مشتراکات بسیاری دارند و همین مسئله نشان می‌دهد نویسنده آنها یک نفر بوده است، حال این شخص هر نامی می‌خواهد داشته باشد.

شکسپیر در نمایشنامه‌هایش وامدار ارسطو است، نمایشنامه‌های او («مکبث»، «اتللو»، «توفان»، «تاجر ونیزی» و...) آشکارا بر فرمول آغاز میانه و پایان بنا شده‌اند، و نکته جالب به‌ویژه در پایان تراژدی‌های او مرگ شخصیت‌ها حتی از سر اجبار است. درمورد شکسپیر نمایشنامه‌نویس بحث‌های فراوانی شده و کتاب‌های بسیاری نوشته شده است. این درحالی است که شکسپیر شاعر کمتر مورد توجه (لااقل در ایران) قرار گرفته است.

شکسپیر شاعر کاملا روحیه متفاوت با شکسپیر «رومئو و ژولیت» دارد، غزل‌واره‌های شکسپیر برعکس دیگر شعرهای عاشقانه زمانه خود معشوقی آسمانی را که دارای تمامی کمالات است به تصویر نمی‌کشند. از این منظر شکسپیر شاعری کاملا مدرن است یا حداقل می‌شود گفت می‌توان رگه‌های مدرنیسم را در اشعار او به روشنی دید. شاعر شوخ‌طبع و خوش‌ذوقی که در دوران رنسانس، رنسانسی در شعر و ادب زمانه خویش شکل می‌دهد. اشعار او به روشنی دقت نظر او در مسائل بشری چون طبیعت، عشق، مرگ و زمان را نشان می‌دهد.

این مضامین که امروزِ روز نیز شاعران و نویسندگان دوران پست‌مدرن را هم به خود مشغول می‌کند چنان و زیبا و غیرکلیشه‌ای در اشعار او تصویر شده‌اند که نمی‌توان شکسپیر را از ادبیات امروز جدا کرد.

شکسپیر همچنان زنده است. این را می‌شود به گواه اجراهای متعدد نمایشنامه‌های او در سراسر دنیا و اقتباس‌های سینمایی و تلویزیونی متعدد و حتی بازخوانی‌های داستانی از آثار او تایید کرد. دامنه تاثیر شکسپیر به لطف مضامین جهان‌شمول او چنان وسیع است که از آکیرا کوروساوا ژاپنی تا کوزینتسف روسی و رومن پولانسکی فرانسوی و بسیاری دیگر شانس خود را با اقتباس اثری از او در سینما آزموده‌اند. به راحتی می‌توانید این مسئله را با جستجویی تفننی در اینترنت متوجه شوید.

اگر همچنان کسی به وجود نابغه‌ای به نام شکسپیر شک دارد کافی است نگاهی به نویسندگان متاثر از او بیندازد، هرمان ملویل، چارلز دیکنز، توماس هاردی و ویلیام فاکنر همگی از تاثیر شکسپیر بر خود سخن گفته‌اند. به عنوان مثال دیکنز در آثارش نقل‌قول‌های متعددی از شکسپیر می‌آورد و حتی عنوان بسیاری از آثار او برگرفته از جمله‌ای از شکسپیر است. شخصیت ناخدا ایهب در «موبی دیک» نوشته ملویل کاملا شخصیتی منطبق با شخصیت‌های اصلی تراژدی‌های شکسپیر است. ویلیام فاکنر نام شاهکار خود «خشم و هیاهو» را از گفته‌های از سر خشم و یاس مکبث در نمایشنامه «مکبث» وام گرفته است و حتی یکی از رایوان او «شوریده‌مغزی» است که سالها پیش شکسپیر از او سخن گفته بود. حتی رابرت فراست، شاعر بزرگ معاصر نیز از همین جملات مکبث وام گرفته است و شعر درخشانی به نام «فرومیر، فرومیر» سروده است.

خواندن این بخش از «مکبث» خالی از لطف نیست: «فرومیر، آی. ای شمعک، فرومیر، آی، که نباشد زندگانی هیچ الا سایه‌ای لغزان و بازی‌های بازی‌پیشه‌ای نادان که بازد چندگاهی پرخروش و جوش نقشی اندرین میدان و آنگه هیچ! زندگی افسانه‌ای است کز لب شوریده مغزی گفته آید سربه‌سر خشم و خروش و غرش و غوغا، لیک بی‌معنا!» («مکبث»، ویلیام شکسپیر، ترجمه داریوش آشوری، ص 112)

نمایشنامه‌نویسی که برخی در وجود او شک داشته‌اند به راحتی دوران رنسانس را پشت سر گذاشته و جلو آمده و حتی جنگ‌های جهانی هم نتوانسته بر پیکر او ضربه‌ای وارد سازد و حالا با گذر نزدیک به 400 سال از مرگش همچنان نفس می‌کشد.

52141

منبع: خبرآنلاین