به گزارش خبرآنلاین، چهار گفتوگو با نویسندگان برتر ادبیات علمیتخیلی بین سالهای 1987 تا 2001 صورت گرفته و در بخش زیر آرتور سی. کلارک دلیل علاقه خود به این ژانر و آینده آن را توضیح میدهد.
سِر آرتور چارلز کلارک ( 16 دسامبر 1917 در سامرست، انگلستان - 19 مارس 2008 در سریلانکا) معروف به آرتور سی. کلارک، نویسنده، مخترع و دانشمند بریتانیایی بود.
رمان علمیتخیلی بسیار معروف «2001: یک اودیسه فضایی» اثر اوست و فیلمی با همین نام بر مبنای این کتاب توسط استنلی کوبریک ساخته شد و نامزدی جایزه اسکار را برای او و آرتور سی کلارک به ارمغان آورد.
قالب داستانهای کلارک، بخصوص اودیسهها، قالبی اساطیری و نمادین است، دارای ابهام و ایهامی است که تنها میتواند از ذهنی پیشرس نسبت به وقایع آینده نشات گیرد. بیان نویسنده گاه به نظر میآید که برگرفته از عرفان شرقی است.
کلارک هفتمین نفری بود که جایزه استاد بزرگ را که انجمن نویسندگان علمیتخیلی آمریکا به پاس یک عمر فعالیت موفقیتآمیز در زمینه داستان نویسی علمی-تخیلی اعطا میکرد، در سال 1986 به دست آورد.
کدام شاخه از ادبیات علمیتخیلی را بیش از همه دوست دارید؟
اول از همه دیرینشناسی. خودم فسیل جمع میکردم و مجموعه کوچکی دارم. یک دندان ماموت هم دارم.
اولین شغلتان پس از ترک مدرسه چه بود؟
مستقیم رفتم سراغ کارهای خدمات شهروندی، اول وزارت دارایی و اداره ممیزی و حسابداری و بعد رفتم لندن و در هیئت آموزش در وایتهال مشغول به کار شدم. از آنجا به اداره پست رفتم و بعد جنگ شروع شد و فرار کردیم. آن موقع در وزارت مواد غذایی کار میکردم. فرار کردیم و به ولز شمالی رفتیم و بعد هم به نیروی هوایی رفتم.
سال 1945 درحالیکه هنوز لباس ارتش به تن داشتید مطلبی نوشتید درمورد ارتباط ماهوارهای.
بله، این مطلب مسئله ارتباط دورادور را رواج داد. اوایل سال 1945 آن را نوشتم و در شماره اکتبر «دنیای بیسیم» آن را چاپ کردم، درست موقعی که تازه جنگ تمام شده بود. این مقاله اصولی را عنوان کرد که حالا سیستم ارتباط و مخابره جهان بر پایه آن عمل میکند، ایده این مطلب قرار دادن ماهواره در ارتفاعی بسیار بالا و در یک ایستگاه فضایی بود که در مدار خود حرکت میکنند.
کسی هم به این ایده اهمیت داد و هیجانزده شد؟
چند نفری هیجانزده شدند. آمریکاییها زود هیجانزده شدند و دلایل کافی دارم که بگویم برنامه ماهوارهای آنها به تحریک این مقاله به راه افتاد.
وقتی نیروی هوایی سلطنتی را ترک کردید چه اتفاقی برای شما افتاد؟
تصمیم گرفتم دیگر سراغ کارهای شهروندی نروم و درعوض مدرکی بگیرم و به همین دلیل به کالج «کینگز» لندن رفتم و در رشته فیزیک و ریاضی محض و کاربردی و یکی از رشتههای نجوم در مقطع فوق لیسانس تحصیل کردم. آن موقع سردبیر تخصصی متون علمی شده بودم و در انستیتو مهندسی الکترونیک سردبیر «چکیدههای علمی» بودم، که ژورنال بسیار مهمی در ارائه چکیده مقالات و تحقیقات علمی بود.
چه کسی پیشکسوت ادبیات علمی است، اچ.جی. ولز درسته؟
و ژول ورن و در اینجا اولاف استاپلدون که کتاب تاریخ درخشانی درمورد آینده به نام «اولین و آخرین مرد» نوشت. این کتاب را خیلی زود وقتی در سال 1930 چاپ شد گیر آوردم و خواندم. این کتاب که تاریخ دو هزار میلیون سال دیگر است بیش از هرچیز دیگری بر من تاثیر گذاشت. چشم مرا به امکانات زمان و مکان باز کرد و بطور مستقیم بسیاری از آثار من را تحت تاثیر قرار داد.
با توجه به سرعت عجیب پیشرفت علمی شاید اینکه بخواهی جلوتر از زمان باشی شوخی به نظر برسد.
تقریبا غیرممکن است. خیلی از چیزهایی که نوشتهام دیگر بخشی از گذشته شده است. البته موقع نوشتن اینطور نبود. مثلا من سال 1948 درمورد سفر انسان به ماه و فرود آمدن بر آن در سال 1978 نوشتم. آن موقع به نظرم مضحک بود که این اتفاق تنها 30 سال بعد بیفتد، اما در واقع، ضربالاجل من اشتباه ار کار درآمد.
شما به عنوان مفسر در تلویزیون درمورد برخی ماموریتهای سفینه آپولو و همین فرود روی ماه صحبت کردهاید.
بله، من حتی در لحظه پرتاب چند سفینه در کیپ کندی حضور داشتم که یکی از آنها «آپولو 11» معروف و تاریخی بود که برای اولین بار روی ماه فرود آمد. زمان برنامه تلویزیونی در کنار والتر کرانکایت بودم که این هم تجربهای بینظیر بود. تقریبا با نیمی از فضانوردان آمریکایی و ده دوازده تایی فضانورد روسی ملاقات داشتهام.
مشهورترین اثر شما داستان فیلم «2001: یک ادیسه فضایی» است، این پروژه چگونه شکل گرفت؟
همه چیز با نامهای که استنلی کوبریک مدت کوتاهی پس از اکران «دکتر استرنجلاو» برایم فرستاد شروع شد. نوشته بود؛ «میخواهم یک فیلم علمیتخیلی خوب بسازم که شهره عالم شود، ایدهای داری؟» من هم یکی دو ایده داشتم و مکاتبات شروع شد. شرایط دست به دست هم داد من برای همکاری با «تایم لایف» برای نوشتن کتابی در مورد فضا به نیویورک آمدم. با استنلی کوبریک ملاقات کردم و در دوران اقامتم با او دمخور شدم. وقتی کار کتاب تمام شد بطور تمام وقت با استنلی مشغول به کار شدیم و در واقع رمان «2001» در نیویورک نوشته شد.
گفتوگو با ایزاک آسیموف در زمینه ادبیات علمیتخیلی را اینجا بخوانید.
گاردین / 14 مه / ترجمه: حسین عیدیزاده
58241