چهل و یک سال قبل سوم مهر 1359 روز پنجشنبه بود و چهار روز از حمله سرتاسری و چنگ تمام عیار رژیم بعث عراق بر علیه جمهوری اسلامی ایران و ملت بزرگ ایران میگذشت .

صدام با تمام توانش حمله کرده بود و به سربازان و فرماندهان و مردمش گفته بود در پایان سومین روز جنگ استان خوزستان را خواهد گرفت و برای خورستان اسم عربستان گذاشته بود و برای شهرها هم اسم های جدید انتخاب کرده . صدام با اطمینان گفته بود هفتم مهر در تهران است . یادم می آید که همین وقت ها یعنی ساعت حدود ساعت 5 بعد از ظهر سوم مهر، تعداد 10 تا عملیات جنگی پروازی داشتم .
اولینش مربوط میشد به شروع جنگ؛ من که حدود دو دقیقه پس از حمله 8 فروند هواپیمای عراقی به پایگاه تبریز بود. عراقی ها ساعت 13:42 دقیقه با 8 فروند هواپیما باند و تاکسی وی و رمپ پروازی را بمباران کردند و این بخش های اصلی فرودگاهی پایگاه تبریز صدمه دیدند و با این عملیات و این نوع بمباران عملا باند پایگاه حداقل باید تا چهار پنج ساعتی غیر قابل استفاده و غیر عملیاتی میشد.
من همان لحظه فرمانده گروه پروازی آلرت بودم به همراه مرحوم ستوان بالازاده که با دو فروند هواپیمای F-5E مسلح به موشک و مسلسل در آماده باش بودیم . به محض شنیدن آژیر حمله که تقریبا سی ثانیه دقیقه قبل از حمله هواپیماهای عراقی بود از اتاق آلرت خارج شدیم و بدود بدو رفتیم به سمت هواپیما ها و سوار هواپیما هایمان شدیم و هواپیما ها را روشن کردیم و بدون معطلی با سرعت آمدیم سر باند . ساعت 13:44 است .

در مسیر حرکت به سمت باند از برج مراقبت اجازه خواستم ، برج مراقبت گفت باند بمباران شده و اجازه نداد . به برج گفتم با اجازه خودم و پذیرش خطر پرواز میکنم و از روی باند 30 پایگاه هوایی تبریز که عراقی ها همان لحظه یا بهتر بگم دو دقیقه قبلش بمبارانش کرده بودند و باند برای خزش یا Take Off قابل استفاده نبود بلند شدیم و افتخار دارم که اولین پرواز تاریخ جنگ را در این شرایط به نام خودم ثبت کردم .

فردای آن روز که اول مهر بود از ساعت 5 صبح با شرکت در عملیات کمان 99 و حمله 48 فروندی به پایگاه هوایی موصل و در ادامه ظهر حمله به پایگاه هوایی کرکوک و عصر ساعت 4 حمله به پایگاه هوایی اربیل سه ماموریت انجام دادم و روز دوم مهر سه ماموریت مشابه و روز سوم مهر سه ماموریت بر روی پایگاه ها و پادگان ها و تاسیسات عراقی داشتیم و در این ماموریت های سه روز اول جنگ علاوه بر بمباران پایگاه ها و پادگان ها و مواضع دشمن یک فروند سوخو – 7 را با موشک هوا به هوا و دو فروند هلیکوپتر میل – 17 را با راکت و یک قبضه توپ ضد هوایی را بصورت رو در رو یا اصطلاحا تن به تن با مسلسل زدم .

و در ادامه سوم مهر روز چهارم و ... ماموریت ها ادامه داشت و چند هفته بعدش هم پس از انجام 30 ماموریت جنگی در منطقه نورد جنوب اهواز و پس از بمباران تجهیزات مهندسی و نیروهای عراقی که قصد احداث پل و عبور از کارون برای محاصره اهواز را داشتند هواپیمایم مورد اصابت موشک سام – 6 عراقی ساخت شوروی ( کمونیست ها  همپیمان استراتژی عراق بودند ) قرار گرفت و هواپیمایم را زدند و هواپیما موتور و هیدرولیک و فرامینش را از دست و مثل تکه سنگی رفت به سمت سقوط در کارون و من مجبور به ترک هواپیما با صندلی پران  Ejection Seat  شدم و با چتر نجات در غرب کارون وسط نیروهای دشمن افتادم و اسیر نیروهای متجاوز عراق شدم .

آن روز که اسیر شدم جمعه 25 مهر بود و غروب بود و عراقی ها که قرار بود آن وقت خوزستان را گرفته باشند و در تهران و پیروز جنگ باشند اما مثل خر در گل گیر کرده بودند و پشت ساحل غربی کارون در غرب و شمال و جنوب اهواز گیر کرده بودند .

آنها تا آنوقت هر مقدار که توان داشتند گذاشته بودند که اهواز سقوط کند اما بچه رزمنده های ایران از زمین و هوا و دریا مانع شدند که خوزستان عربستان شود و نیروهای مهاجم عراق عاجزانه زمینگیر شدند و بجز خرمشهر که گرفته بودند در پشت کرخه هم زمینگیر شدند و نه راهی داشتند که شکست خورده برگردند و نه قدرتی داشتند که پیش بروند.

این حال و روز صدام و نیروهایش در 25 مهر 1359 بود. صدامی که خود را فاتح قادسیه دوم مینامید حالا با مقاومت ایرانی ها زمینگیر شده است و هیچ وقت فکر نمیکرد که اینگونه بشود؟

آن روز که اسیر شدم جمعه 25 مهر بود و غروب بود و بخش سنگین دفاع مقدس برای من شروع شد یعنی اسارت .

چیزی که هیچ وقت فکرش را نمیکردم . از آن غروب جمعه 25 مهر 1359 به مدت 119 ماه مفقود و پنهان در زندان های امنیتی عراق مثل سازمان امنیت بغداد و ابوغریب و الرشید در شرایط سخت و بعضی مواقع بسیار سخت من و سایر همرزمانم که خلبان و غیر خلبان بودند نگهداری شدیم و بلاخره پس از گذشت 3622 روز حدود ساعت 2 بعد از ظهر شنبه 24 شهریور 1369 با اسیران خلبان و غیر خلبان عراقی تبادل شدیم و آزاد شدیم.

این خلاصه ای از داستان یک رزمنده ایثارگر دفاع مقدس است که خودم هستم .

به تاریخ وقایع دفاع مقدس که نگاه میکنیم به وضوح و بسیار شفاف میبینیم که داستان من رزمنده ایثارگر به اندازه ذره ای از ناخن انگشت کوچک پای دیگران که در جنگ با دشمن متجاوز و مدافعان وطن اسلامی و انقلاب اسلامی بودند نیست و اصلا قابل مقایسه نیست.
میبینم که حدود چند هزار خلبان در انواع هواپیما ها و بالگرد های جنگنده و ترابری شبیه به داستان من را در دفاع مقدس داشتند و تعدادی از آنها شهید شدند و تعدادی جانباز و تعداد اسیر و تعدادی هم تا پایان جنگ در رزم و دفاع بودند و به کشور خدمت کردند.
میبینیم که حدود چند صد هزار نیروهای رزمی و پشتیبانی رسمی نظامی آموزش دیده زمینی و دریایی و هوایی و پدافند در  نیروهای مسلح ارتش و سپاه و نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در دفاع مقدس شرکت داشتند و مثل ما بودند با تعداد بیشتری شهید و جانباز و اسیر و رزمنده . به وضوح می بینیم که چند میلیون فرزندان ملت بزرگ ایران در دفاع مقدس شرکت داشتند با همین شرایط .
همه ما فرزندان ایران زمین در لباس سربازی از ایران و جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی جانانه و مردانه دفاع کردیم تا امروز با افتخار در مقابل فرزندان خود بایستتیم و بگوییم ایران ما با دادن حدود 227 هزار شهید و 591 هزار جانباز 43 هزار آزاده و با حضور و ایثار بیش از 5 میلیون رزمنده در میدان های جنگ سرفراز ماند و سرفراز است و سرفراز می ماند .

البته دفاع مقدس محدود به 31 شهریور 1359 تا تقریبا آخر تیر 1367 نیست بلکه دفاع مقدس از ابتدای انقلاب حدود اوایل اسفند 1357 شروع شد و تا نیمه مرداد 1367 در چند فصل جنگ سخت و در ادامه به شکل دیگری که آنرا جنگ نرم فرهنگی و جنگ اقتصادی مینامیم ادامه دارد و بحمدلله تا این لحظه به فضل حمایت و نصرت خداوند و دعای خیر و مستجاب مولایمان امیر المومنین حضرت ولیعصر (عج) و باور و اعتماد مردم ، مقاوم ایستادیم و ان شاء الله بعون الله هم ادامه می دهیم تا به پیروزی برسیم .

با این مقدمه میخواهم به موضوع اصلی که ارتباط بین بازنشسته و دفاع مقدس و مجلس است بپردازم.

می خواهم توجه شما مخاطب محترم و به خصوص آنهایی که امروز امانت دار مردم شدند و مسئول تصمیم سازی و تصمیم گیری و اجرا و اداره امور کشور هستند را به موضوع و هویت بازنشسته جلب کنم . از تاریخ ابتدای انقلاب و ابتدای دفاع مقدس تا امروز حدود 42 و  41 سال تمام میگذرد. سال 1358 من آن زمان رزمنده و مدافع  کشورم در لباس خلبان بودم و درجه ام ستوانیکم بود. آنوقت  8 سال خدمت داشتم و مثل من رزمنده هم در لباس های مختلف که در طول دفاع مقدس حضور داشتیم. 

امروز تقریبا همه ما که جوانان آن وقت بودیم، بازنشسته هستیم و بحمدلله جوانان و فرزندان ما جانشینان ما در لباس خدمت سربازی و یا مهندسی و یا پزشکی و یا معلمی و یا روحانی و یا تاجر و کاسب و کارگر و کشاورز و ... در خدمت کشور هستند و این راه تحویل و تحول بین نسلی به نسل بعد به خوبی ادامه دارد.

آقایان که امروز تصمیم سازان و  تصمیم گیران و مجریان کشور هستند و احتمالا در میان شما از جنس رزمندگان هم باشند ، خوب خوب میدانند بازنشستگان امروز همان رزمندگان و مدافعان دیروز کشور هستند. این بازنشستگان امروز در آن زمان که شاغل و در سنگر دفاع از کشور و انقلاب بودند وظیفه خودشان را به نحو احسنت ادا کردند و انجام دادند و امروز وظیفه شماست که به نحو احسنت و بدون اما و اگر و بهانه گیری و به حق نه ناحق در مقابل خدمات آنها به آنها خدمت کنید. 

اجازه میخواهم گریزی بزنم به قانون مدیریت خدمات کشوری و متاسفانه تبعیض و متاسفانه اجرای غلط آن؛

حتما میدانید قوانین و آئین نامه ها در هر کشوری و در هر ساختاری برای گره گشایی و حل مشکلات و معضلات جامعه نوشته میشود و هیچ قانونی برای گره زدن و تولید بحران و مشکلات و یا تولید تبعیض نوشته نمی شود. وظیفه هر مجلس قانونگذاری و از و بخصوص مجلس شورای اسلامی است که قوانین بسیار خوب برای قانون اساسی و شرع مقدس اسلام و عدالت و تقوا و اخلاق و ........ تدوین و وضع نماید. 
در سال 1386 قانون مدیریت خدمات کشوری در مجلس تصویب شد و متاسفانه بازنشستگان به دو گروه فصل دهم و فصل سیزدهم یا شهروند بازنشسته درجه یک و شهروند بازنشسته درجه دو تقسیم شدند ( اشتباه اول )

گروه شهروندان درجه دو بازنشستگان قبل از سال 1387 بودند که در فصل سیزدهم قانون مدیریت خدمات کشوری قرار میگرفتند و اتفاقا اکثر این بازنشستگان همان هایی بودند که در دفاع مقدس و پیروزیهای افتخار آفرین نقش اساسی داشتند . ( اشتباه دوم )

گروه شهروندان درجه یک بازنشستگان بعد از سال 1387 بودند که اینها هم در دفاع مقدس شرکت داشتند نقش داشتند و در کنار ایشان دیگرانی که بعدا به اینها ملحق میشدند قرار گرفتند و در مجموع اینها در فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری قرار گرفتند و از امتیازات بیشتری نسبت به بازنشستگان قبل از سال 1387 بهره میبردند؟ ( اشتباه سوم )

اولین اعتراض از اینجا بود که چه فرقی بین این دو گروه بازنشسته است و به چه دلیلی بازنشسته شهروند درجه یک و درجه دو شدند و  چرا حقوقشان متفاوت شد؟

دومین اعتراض این بود چرا همین قانون بصورت آنچه که در قانون نوشته شده بود اجرا نشد و با تفسیرهای سلیقه ای و احتمالا هدفمند جناحی معیشت شهروندان بازنشستگان درجه دو در فشار بیشتری قرار میگرفتند؟

سومین اعتراض این بود چرا آنهایی که هیچ سختی برای انقلاب نکشیدند و پس از جنگ مستخدم دولت شدند ، حقوق و زندگی امروز آنها نسبت به آنهایی که در انقلاب سختی های فراوان کشیدند و بازنشسته شدند به مراتب بهتر است و علاوه بر حقوق از امتیازات بیشتری نسبت به حقوق بازنشسته کسب میکنند که شاید تا دو و یا چند برابر است ؟

میگفتند و میگفتیم که این حق بازنشسته نبود که صادقانه در خدمت و حمایت از انقلاب و کشور باشد و متصدیان دولت و نمایندگان مجلس به سهو و یا عمد با تصمیمات و سکوتشان خنجر بر پشت اینها بزنند؟

بلاخره اعتراضات منطقی و قانونی بازنشستگان موثر واقع شد و دولت و مجلس در برنامه ششم توسعه تصمیم گرفتند که حقوق حقه بازنشسته متناسب و با شاغل باشد و به نسبتی منطقی همسان سازی شود که این کار نه تنها منتی بر بازنشسته نبود و نیست بلکه وظیفه حاکمیت ( تمام قوا ) بود که می باید انجام میگرفت و تا آن زمان نشد و اصولا متناسب سازی و همسان سازی حقوق بازنشسته کار نو و عجیبی و بی سابقه ای در جهان نبود ، بلکه این کار سالها ست  که عرفا و رسما در کشورها و دولت های جهان اینگونه اتفاق افتاده و در بسیاری از کشورها در حال اجراست.

دولت قبل این کار را شروع و اجرا کرد و برای استمرا و دائمی شدن آن نیز لایحه قانونی و دائمی شدن همسان سازی حقوق بازنشسته را پس از بررسی و تصویب در دولت به مجلس ارائه کرد.
از اینجا به بعد انتظار داشتیم مجلسی که رییس آن رزمنده بوده و خودش خوب میداند حق بازنشسته چیست و باید حامی شهدا و ایثارگران و رزمندگان و خادمان دفاع مقدس باشد که امروز بازنشسته هستند ، اما میبینیم که از همین مجلس که خود را انقلابی می نامد توسط اشخاصی که بعضا نمی دانند دفاع مقدس چه بوده، زمزمه و مصاحبه میکنند که همسان سازی حقوق حقه بازنشستگان تورم زا است و بار مالی بر دولت تحمیل میکند؟

خدمت رئیس محترم مجلس که برادرم است و بخاطر خدماتش برایش احترام ویژه دارم و شخصا دوستش دارم و مثل خودم رزمنده بوده و ایثارگر است و اصطلاحا خاک جبهه خورده و گلوله و تیر و ترکش خورده و از بیخ گوشش رد شده و حتما تا پای شهادت هم پیش رفته میگویم:
این رسم مرام و رفاقت بچه رزمنده نبود و نیست که حق و شان و معاش کهنه سرباز  و ... که امروز بازنشسته هستند بازیچه الفاظ و تصمیمات یک سری بی تجربه شود و  در مجلس تحت مدیریت شما نسبت به آن بی تفاوت باشید. انتظار دارم با آن اشخاصی که خود را انقلابی مینامند اما در حقیقت وجودا نمیدانند دفاع مقدس را با چه مینویسند و در این قد و قواره های انقلابی هم نیستند برخورد کنید و به ایشان بگویید که:
از سال 1387 به هر دلیل بی منطق ، بازنشسته را تخریب کردند و معاش بازنشسته با بی تدبیری و بی تفاوتی سهوا یا عمدی گروگان گیری شد. در این مجلس باید تکلیف این رفتار ها روشن و مشخص شود و شان بازنشسته که پدران و مادران معنوی جامعه هستند محترم و گرامی و با تکریم بماند و حفظ شود.

* امیر بازنشسته خلبان آزاده ‌جانباز 

منبع: خبرآنلاین